اعتراضات گسترده مردمی در عراق و لبنان، تحولی است که رهبران رژیم ایران هرگز آن را پیشبینی نمی کردند، به ویژه این که توده های مردمی در هر دو کشور علیه نظام های سیاسی وفادار به ایران، دست به اعتراض زدند. حضور شهروندان شیعه مذهب در کنار سایر اقشار ملت در تظاهرات عراق و لبنان، سرآغاز مخالفت شیعیان منطقه با رژیم ایران را رقم می زند، و تهران برای نخستین بار، شهروندان شیعه مذهب دو کشور را در رویارویی با سیاست های خود می بیند. حکومت اسلامی ایران از آغاز اقدام به صدور انقلاب و دسیسه سازی در کشورهای منطقه، هرگز با چنین تحولی رو به رو نشده بود و طراحان سیاست در ایران تصور چنین واکنشی را از جانب شیعیان منطقه نداشتند. زیرا برنامه های سیاسی و استراتژی را که رژیم ایران از چند سال بدین سو راه اندازی کرده است، با آغاز این مخالفت ها، به بن بست مواجه می شود. در چند دهه گذشته تهران با سوء استفاده از باورهای مذهبی و تحولات منطقه، دست به دخالت در امور کشورهای منطقه زده و برنامه های سیاسی خود را با بهره برداری از محورهای زیر به پیش می برد:
ترجیح فرقه گرایی بر هویت ملی
ایده ایجاد وحدت میان شیعیان
شعار حمایت از تمام شیعیان جهان
رژیم ایران با استفاده ابزاری از نکات یادشده توانست در بسیاری از کشورهای منطقه به ویژه در عراق، سوریه، لبنان و یمن نفوذ خود را گسترش دهد. افزون بر آن، چالش های امنیتی در کشورهای مزبور، بیشتر به سود ایران تمام شد و سپاه پاسداران توانست به آسانی در عمق این کشورها نفوذ کند. ایران به منظور پیشبرد سیاست های خود در منطقه، هیچ خط قرمزی ندارد، در لشکرکشی آمریکا به عراق و مبارزه با تروریسم، حکومت ایران با سیاست های آمریکا همسویی داشت. اما در مسئله ای حضور نظامی در سوریه، تهران، از سیاست های مسکو پشتیبانی می کرد و در عرصه اقتصادی، ایران خود را هم پیمان چین می داند و در تلاش برای احیای “جاده ابریشم” است.
رژیم ایران با حمایت مالی و نظامی گروه های وابسته به تهران در کشورهای منطقه، نخست توانست اهداف سیاسی خود را برآورده کند و رهبران جناح های وفادار به خود را به قدرت رساند، سپس با استفاده از همین رهبران سیاسی، موفق به کنترل اوضاع سیاسی و اقتصادی در این کشورها شد. رهبران سیاسی وابسته به ایران در این کشورها، چنان شیوه ای را در سیاست و اقتصاد به پیش گرفتند که هدف از آن، تأمین منافع شبه نظامیان وابسته به ایران و در انزوا قرار دادن منافع ملی و پایمال کردن حقوق سایر شهروندان بود. بدین ترتیب، تمام کشورهای که پروژه سیاسی ایران وارد آنها شد، با چالش های بی شماری از جمله، آشفتگی سیاسی، فساد مالی، وخامت شدید اوضاع اقتصادی و نا امیدی به آینده، رو به رو شدند. سرانجام همین پیامدهای ناگوار، ملت های ستمدیده را به خشم آورد و منجر به آغاز اعتراضات مردمی در عراق و لبنان شد. البته تشدید تحریم های آمریکا علیه ایران و برخی از گروه های وفادار به این کشور، واکنش شدید عربستان سعودی در قبال سیاست های تهدید آمیز ایران در منطقه و موضع گیری شدید اتحادیه اروپا در برابر ایران، را می توان به عنوان عوامل دیگری در تحریک جنبش های مردمی علیه سیاست های ایران دانست.
تشدید روز افزون تحریم های ایالات متحده و گسترش این تحریم های بر جناح های سیاسی و نظامی در داخل و خارج از کشور، دولت ایران و گروه های وابسته به آن را به شدت زیر فشارهای اقتصادی قرار داد و تداوم این روند، انگیزه ای برای آغاز تظاهرات در عراق و لبنان شد.
با اشاره به برخی از شاخص های اقتصادی؛ می توان به میزان تأثیر گذاری تحریم های آمریکا بر اقتصاد ایران پی برد، در حال حاضر، تورم اقتصادی ایران به ۵۰ درصد افزایش یافته است و ایران از هنگام انقلاب سال ۱۹۷۹ تا کنون در هیچ شرایطی با چنین دشواری رو به رو نشده بود. از سوی دیگر، پول ایران، ۳۰ درصد ارزش خود را از دست داده و تا هنوز در حال سقوط است. نرخ بیکاری در خارج از شهرهای غیر صنعتی، بیش از ۴۰ درصد افزایش یافته است و یارانه های دولت برای نیمی از مردم قطع شده است، در حالی که نرخ مواد سوخت حدود ۵۰ درصد بالا رفته است.
از جانب دیگر، رویارویی عربستان سعودی با پروژه ایران و حمایت از دولت مشروع یمن در برابر کودتای شبه نظامیان حوثی که در این اواخر موفقیت ها و دستاوردهای چشمگیری داشت، ضربه ای دیگری به سیاست های توسعه طلبانه ای ایران به شمار رفته و نقش موثری در تحریک جنبش های مردمی علیه سیاست های ایران داشت.
همچنان موضع گیری اتحادیه اروپا در مقابله با کاهش تعهدات تهران به توافق نامه هسته ای، اقتصاد ایران و متحدانش در منطقه را دچار چالش های زیادی کرده و به گونه ای منجر به تظاهرات اخیر در عراق و لبنان شد. اروپا با آن که به منظور همکاری با ایران، سازوکار مالی اینستکس را مطرح کرد اما همکاری های خود با ایران را مشروط به پیوستن تهران به پیمان منع تأمین مالی تروریسم و پول شویی کرد، اما ایران که پیامدهای منفی این اقدام را به پروژه سیاسی خود در خاورمیانه می دانست، حاضر به پذیرش پیشنهاد اروپا نشد و در نتیجه، فشارهای اقتصادی بر ایران افزون گشت.
بنابر این، تظاهرات عراق و لبنان، نخستین واکنش مردمی را در برابر سیاست های ایران آغاز کرد و هیچ تردیدی نیست که این مخالفت همه جانبه به زودی گسترش بیشتری یافته و پروژه سیاسی ایران را به سراشیبی سقوط و فروپاشی سوق خواهد داد.
نوشته عماد الدین الجبوری، منتشر شده در سایت ایندیپندنت به زبان فارسی