صدای پای انقلاب

میلاد آقایی

امروز ما در پای دروازه‌های یک انقلاب گسترده سیاسی اجتماعی در ایران ایستاده‌ایم و آگاهی از چگونگی به پیش‌ رفتن این جریان اجتماعی، می‌تواند هزینه‌های آن را برای ما بکاهد و به تندی با به هم ریختن نیروی سپاه، کشور گرامی‌مان را از این دوران سیاه بیرون بیاوریم.

چگونه به اینجا رسیدیم؟

برسازی اجتماعی

پس از سال‌های نخست انقلاب اسلامی، حکومت دریافت که حقانیت انقلابی با گذشت زمان کاهش میابد و برای ماندن بر سر قدرت نیاز به چاره‌جویی است. این چاره در برسازی اجتماعی یافته شد، نه به گونه‌ای هوشمندانه و آگاهانه، بلکه در روند آرامش پس از جنگ و انقلاب و آزمون و خطا، که البته هزینه‌ی زیاد جانی و و مالی به روی دست ملت ایران نهاد.
پدیده‌ی خاتمی پس از دوران ترسناک ریاست هاشمی رفسنجانی بر کابینه‌ی حکومت اسلامی، مانند سرابی بروز یافت و تشنگان آزادی را به سوی خود کشاند. برآزمایی آنچه خاتمی با خود داشت، زمان زیادی به درازا نکشید: پاک کردن جامعه از نیروهای ناراحت و آمادگی برای برسازی مدل‌های سرگردان سازی دوران خاتمی با پدیده‌ی وحشتناک پلیس شریعت « گشت ارشاد» پایان یافت. دلبستگان به سراب خاتمی، آنچنان از گشت ارشاد و رفتار بی‌مهابای وزارت اطلاعات جا خورده بودند که کسی مانند احمدی‌نژاد در کشمکش‌های مقبولیت‌ یابی (نمایش انتخاباتی)، از مردم در برابر خاتمی پشتیبانی می‌کرد!

اما یادمان خاتمی در ادبیات جاری ماند، خاتمی پس از انقلاب و جنگ و سرکوب، با شعارهایی اگرچه فریبکارانه، اما زیبا آمده بود. او در راستای سیاست خلیفه خامنه‌ای باید نمای بیرونی را زیبا و با رنگ و آب نشان می‌داد. ایده‌ی گفتگوی تمدن‌ها را از شهبانو بدزدد و به نام خودش به سازمان ملل ببرد. رد خون و جنایت پیشین را پاک کند و مژده‌ی جامعه‌ی مدنی را بدهد که هرگز به دست نیامد. در دوران حکومت اسلامی، هرگز کسی نتوانست جایگاه اجتماعی خاتمی را پیدا کند. جایگاهی شگفت‌آور نزد مخالفین سیاست‌های شریعت بنیاد و واپسگرایانه حکومت که از خاتمی دموکراسی می‌خواستند.
این دست‌مایه یکی از سخنرانی‌های او شد که گفت: ما دموکراسی غیر دینی نمی‌خواهیم!

این گفتمان ساده‌انگارانه پس از سال هشتاد و هشت دوباره طرفدارانی پیدا کرد، ولی با جنایات ملاحسن روحانی و بازخورد ملا محمد خاتمی، روزهای پایانی خود را می‌گذراند.

برسازی اجتماعی دوگانه جمهوری اسلامی نیز به دنبال آن با شعارهایی مانند «پشت به دشمن، رو به میهن» و «اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» شکست خورد.

بی ثباتی بی‌پایان

از دیگر سیاست‌های حکومت اسلامی پس از فرونشستن شور انقلابی، دامن زدن به بی‌ثباتی در همه‌جای جهان بود. تا امروز دیدگاه‌های گوناگونی درباره‌ی چرایی ایدئولوژیک و یا استراتژیک این رفتارهای وحشیانه در میان گذاشته شده که زیر نگاه این نوشتار نیست. اما آنچه در سیاست واقعی دیده می‌شد سیاست خارجی تنش‌زایی در راه آشفته نمودن جنوب غرب آسیا و جهان بود. از همکاری با حزب‌الله لبنان، طالبان،‌ القاعده، دامن زدن به درگیری‌های خونین در عراق، افغانستان، لبنان، سوریه، یمن و بسیاری دیگر از کشورها تا خرابکاری‌های موردی در آرژانتین یا کشورهای آفریقایی در برنامه‌ی روزانه‌ی سپاه تروریستی پاسداران بود.
این روش را در یکی دو سال گذشته با به هم زدن امنیت خلیج فارس و یورش به آرامکو ادامه دادند که نتوانستند آن را به یک نبرد کرانمند بچرخانند. با سیاست‌های پیگیر و سخت‌گیرانه‌ی رییس‌جمهور ترامپ، روش‌های چهل ساله حکومت اسلامی دیگر کارآمد نیستند و سیاست بی‌ثباتی بی‌پایان آن‌ها نیز شکست خورده است.

رهبری و پیروی تا پیروزی

اینگونه است که ملت ایران در پایان عمر تئوریک و تمام شدن جایگاه ترسناک حکومت اسلامی در جامعه، در گفتمان انقلابی سیاسی اجتماعی به سر می‌برد. هم انقلاب و هم ریفرم می‌توانند بسیار نرم و آرام و حتا با یک گرد‌همایی انجام شوند، یا بسیار خشونت‌بار و خونین باشند. آنچه تلفات نیروی مردمی را می‌کاهد، به هم ریختن شتابان نهاد حکومت است. مانند الگوی آنچه در دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ روی داد. این انقلاب راهی به سوی روزگاری بدون جمهوری اسلامی، برپایی سکولار دموکراسی و پیشرفت کشور خواهد بود. در این راه از یک سو نیاز به رهبرانی است که این گفتمان را می‌شناسند و می‌خواهند و می‌توانند آن را به پیش ببرند. از سوی دیگر نیاز به پیروانی است که آگاهانه، بخواهند که در عملیاتی به گستردگی کشور ایران همراه و هم‌پا باشند. بدانند که چه می‌خواهند و چگونه می‌خواهند، کدام نامداران توانایی رساندن آن‌ها به آماج را دارند و این پیروی تا کجا ادامه می یابد و در کجا پایان می‌پذیرد. اگرچه می‌توان انقلاب را به جای پیروان با سرسپردگان به پیش‌برد. اما فردای پس از انقلاب شاید به روشنی آنچه می‌پنداشتیم نباشد.

در این میان بسیاری از گروه‌هایی که گفتمان‌های گوناگون واپسگرا، آنارشیستی، قومیتی، پادگانی را نمایندگی می‌کنند، خود را به جامعه پیش‌کش خواهند نمود که اگر ملت بتوانند با آگاهی آن‌ها را کنار بزنند، می‌توانند گفتمان مدرنیسم و دموکراسی را به خوبی به بار بنشانند.

شنبه‌نگاری میلاد آقایی
۲۴ آذر ماه ۱۳۹۸- ۱۵دسامبر۲۰۱۹
خبرگاه
خبرگزاری حزب سکولار دموکرات ایرانیان