ققنوس سیاسی ما در آتش و خاکستر آينده را می سازد

در خبرها خواندم که کشورمان از نظر خوشبختی به رده ۱۱۷ سقوط کرده. شاخص هایی که بر اساس آنها این رده بندی شکل گرفته عبارتند از: ثروت، امید به زندگی، فساد، آزادی و شاخص های مهم دیگر.

          یک لحظه به این فکر کردم که آیا واقعا مردم ما لایق این رده بندی هستند؟ آیا این نوع زندگی را خود آنها انتخاب کرده اند و با آن خو گرفته اند؟ و باصطلاح و زبانی دیگر، خلایق هر چه لایق؟

          نگاهی به واقعیات دور و بر خود انداختم. کشور ما از نظر ثروت ملی جزء ۱۰ کشور اول دنیاست. ردهء تحصیلات ایرانیان در کشوری که من در آن زندگی میکنم، یعنی آمریکا، نه تنها از تمام اقلیت ها بلکه از خود آمریکائی ها هم بالاتر است. با اینکه ما نسل اول هستیم و از میانسالی وارد این کشور شده و برای ساختن يک زندگی متوسط دوباره باید از صفر شروع می کردیم، از نظر رتبه بندی اجتماعی و اقتصادی در ردهء طبقه متوسط قرار داریم و همچنان در حال ترقی هستیم.

          از نظر اعتقاد به آزادی و آزادگی نيز، وقتی زندگی شخصی ایرانیان در خارج کشور را می بینم و آن را با دیگر اقوام خاور میانه ای مقایسه می کنم، تردیدی به خود راه نمی دهم که ردهء ما از این نظر در سطح کشورهای غربی است. شما حتی یک درصد از زنان ایرانی مقیم خارج از کشور را نمی بینید که دارای پوشش اسلامی باشند. یک درصد از ایرانیان خارج از کشور را شما پیدا نمی کنید که به اعتقادات مذهبی خود عمل کند. ایرانیان در اینجا، چه در خانواده و چه در بیرون، به حقوق و آزادی های دیگر افراد احترام می گذارند و آزاده زندگی می کنند.

          مدیران لایق ما در کشورهای مختلف جزء برترین ها هستند. تمام اینها با وجود کمبودها و تنها با زحمت و تلاش شبانه روزی بدست آمده و همچنان نشاندهندهء توانائی هوشی ما از یکطرف و داشتن امید وافر به زندگی، از طرف دیگر، است.

          پس چرا در ایران وضعیت اینگونه است؟ مگر ما خارج کشوری ها از همان خاک و همان ریشه نیستیم؟ آیا ما در آنجا بعنوان یک ملت مرده ایم؟ آیا آثار یک ملت زنده و شکوفا و پر امید در ما خشکیده و دیگر امیدی به زندگی نداریم؟

          من واقعیت و حقیقت را کاملا برعکس می بینم.

          ما با یک حکومت ایدئولوژیک داعشی سروکار داریم که، علاوه بر سبعیت در جنایت، روی دریایی از ثروت خوابیده است. صاحبان يک ایدئولوژی حتی در زمان خود عقب افتاده، بعد از هزار و چهارصد سال انتظار، به اين قدرت بزرگ و امکانات گسترده که حتی در خواب هم نمی دیدند دست یافته اند. این حکومت با تمام وجود و با دادن هر گونه هزینه و انجام هر ترفندی سعی در نگه داشتن قدرت دارد و در اين راستا به هیچ پرنسیپ انسانی و میهنی و فرهنگی و زیست محیطی پایبند نیست.

          نقش رژیم در تحمیل این مقام رده ۱۱۷ بر مملکت ما مشخص است، اما نقش مردم ما چی؟ آنها چرا دست روی دست گذاشته اند و کاری نمی کنند؟ چرا در خوابند؟ آیا آنها در خوابند؟ آیا براستی آنها در خوابند؟

          من می گویم مردم ما در این ۴۰ سال هیچ وقت در خواب نبوده اند. حتی یک لحظه. از ۵۷ تا ۶۰ که در خیابان ها با چماقداران رژیم برای حفظ آزادی می جنگیدیم. در دههء ۶۰ در زندان ها زیر شکنجه یا پای دار فریاد زنده باد آزادی و حرمت انسانی سر می دادیم. زمان خاتمی هر روز در خیابان ها و دانشگاه ها شورش بود. جنبش سال ۸۸ هم که اکنون سر فصل دیگری از اعتراض همگانی محسوب می شود. در طول این چهل سال شما دهه ای و سال و روزی را سراغ ندارید که جنبشی در گوشه ای از این میهن در زنجیر نبینید. وجود جانباختگان و مبارزین سیاسی زندانی بیشمار ما، در درازای عمر حکومت اسلامی از هر قشر و منطقه ای، خود نشان از شور زندگی و امید به نور بر ضد این بختک سراسر تاریکی دارد.

          اگر امید به زندگی و پیروزی در این ملت و مملکت مرده بود، اگر امید به زندگی بهتر نبود، زنان ما چادر بسر در اندرون خانه ها به مرگی دائمی تن می داند، نه اينکه در خیابان روسری خود را پرچم آزادی کنند. تمام این جوانه های زندگی در مرد و زن و پیر و جوان نشانه آن است که این ملت به کمتر از سرنگونی و نابودی کامل اسلام سیاسی در این کشور راضی نخواهد شد. والا خیلی زودها به خاتمی ها و موسویها و کروبی ها راضی می شد.

          این ملت به کمتر از یک رژیم سکولار و دمکرات تن نخواهد داد. آتشی که در قلب این ملت شعله ور است تا این جرثومهء قرن را نسوزاند و به زباله دان تاریخ نسپارد، آرام نمی گیرد. حماسه هایی که این ملت آفریدند اگر نه در دنیا لااقل در منطقه بی نظیرند. این نور امید و زندگی است که در جان این ملت است. این نور امید و زندگی نسلی است که پایه های سازندگی و سرفرازی نسل های آینده بر روی آن بنا خواهد شد. ققنوسی که در این آتش می سوزد می رود تا در جان فرزندانش آنچنان شعله کشد که حرارت آن تا نسل ها انرژی بخش مردم ما و کشور عزیز ما خواهد بود؛ فرزندان ققنوسی که با سرافرازی مقام خوشبختی ملت ما را از رده ۱۱۷ به رده های زیر ۲۰ تضمین خواهد کرد.

          من به آن روز اطمینان دارم.

محمود عاشوری

۱۲ فروردين ۱۳۹۸ – ۱ ماه آوريل ۲۰۱۹ N