دوباره در آستانه ی روز کارگر هستیم، و دوباره سخن از وضعیت بسیار تاسف بار کارگران سرزمین مان است. اگر چه هیچ انسان شریفی نیست که به طور روزمره از دیدن این وضعیت در رنج نباشد.
به نظر من گسترش روز افزون فقر، بدبختی، فساد و به عقب راندن ایران و ایرانی در هر زمینه ای،در چهل و یک سال گذشته، تنها به دلیل بی لیاقتی و ناکارآمدی یک حکومت دیکتاتوری، انسان ستیز و آزادی کش نیست، بلکه بیشتر نتیجه ی سنت ها و قوانین قرون وسطایی ست که سران و مسئولین حکومت اسلامی حاکم بر ایران از آن ها تغذیه می کنند و اصرار دارند که این قوانین پوسیده را در قرن بیست و یکم نیز بر مردمان ایران تحمیل کنند.
این قوانین واپسگرا،(چه در قانون اساسی موجود باشند و چه نباشند) سایه ی سیاه خود را بر سر همهی روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، و حقوق بشری سرزمین مان انداخته و در چهل و یک سال گذشته همه ی دست آوردهای امروزین و انسانمدارانه ای را که ایرانیان در پی انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی به دست آورده بودند را بی رنگ یا نابود کرده اند.
یکی از مهمترین این دست آوردها، حقوق کارگران ایران است که قبل از انقلاب تغییرات مهم و قابل توجهی پیدا کرده بود؛ پس از قرن ها کارگران ایران برای خود شخصیتی حقوقی پیدا کرده بودند و اگر چه دستمزدها و امکانات بهداشتی و ایمنی شان هم اندازه ی کشورهای غربی نبود، و اگر چه اجازه ی اعتصاب و اعتراض های گسترده نداشتند، اما در موارد زیادی توانسته بودند از کارگران بسیاری از کشورها، به ويژه کشورهای خاورمیانه، زندگی بهتری داشته باشند.
به باور من یکی از دلایل بی توجهی حکومت اسلامی موجود به ارزش و اهمیت کارگر در ایران ریشه در «آزادی برده داری» در اسلام دارد. اسناد تاریخی نشان می دهد که وضعیت کارگران ایرانی همزمان با فتح ایران از سوی اعراب تازه مسلمان و تحمیل قوانین آن بر زندگی مردمان رو به خرابی نهاد.
این سخن شعار و یا نگاهی تعصب آمیز به فرهنگ و سنت های ایرانی در ارتباط با حقوق کارگران نیست اگر بگوییم که قبل از اسلام وضعیت کارگران ما نسبت به کارگران موجود کشورهای دیگر غیر استثماری و پیشرفته بوده است.
علاوه بر سند با ارزشی چون «منشور کوروش» که نشان می دهد ایرانیان نه تنها رسم زشتی چون برده داری و بیگاری نداشته اند، و حتی وقتی کشوری چون بابل را فتح می کنند، بیگاری در آن جا نیز ممنوع می شود؛ ایرانشناسان با اهمیتی چون «ریچارد فرای» به روشنی گفته اند که قبل از اسلام بیگاری و کار بی مزد در نزد ایرانیان ناپسند بوده است. او می گوید: «در زمانی که نظام برده داری به عنوان امری رایج در جوامع باستانی، از جمله یونان و روم، جاری بوده و حتی مذاهب آن ها نیز اساس سامانه ی برده داری را پذیرفته بودند، در جامعه ی طبقاتی ایران هخامنشی، اشکانی و ساسانی طبقه ای بنام بردگان گزارش نشده است»
پس از حمله ی اعراب نومسلمان به ایران و تسلط آن ها بر شهرهای مختلف کشورمان، به دلیل رسم برده داری و حتی تشویق آن در اسلام (به ويژه گرفتن برده از میان کفار و غیر مسلمانان) نه تنها کارگران «متخصص» بلکه خیل عظیمی از مردمان ایران، در طبقات مختلف،برای چندین قرن به بردگی و یا بیگاری گرفته شدند.
و این رسم تا اواخر دوران قاجار کم و بیش و به شکل های مختلفی ادامه داشته است.(۱)
زنده شدن این قوانین پس از انقلاب ۵۷ چون کابوسِ برخاستن مردگانی از گور و به جان مردمان افتادن است. قوانینی که در چهل و یک سال گذشته بر زندگی و حقوق انسان ایرانی اثرات هراس انگیزی بر جای گذاشته که نمونه آن را در ارتباط با حقوق زنان و کودکان گرفته تا حقوق کارگران، و تا حقوق باورمندان به ادیان مختلف و .. و .. به شکل های مختلف می بینیم.
تردیدی نیست که این وضعیت همچنان و تا هنگامی که سرزمین ما زیر سلطهی حکومت اسلامی و قوانینی قرون وسطایی آن هست ادامه خواهد داشت.
نوشته شکوه میرزادگی، اول می ۲۰۲۰
(۱) تاریخ وضعیت کارگران از دوران کهن تا امروز را، تحت عنوان «بیدادی کم نظیر بر کارگران در تاریخ ایران» را می توانید در کتاب «عشق، آزادی، و حقوق بشر» نوشته شکوه میرزادگی بخوانید.