حسین رونقی ملکی که با نام حسین رونقی شناخته شده است، فعال مدنی و از وبلاگنویسان معروف ایران صبح روز چهارشنبه چهارم اسفندماه ۱۴۰۰ ناپدید شده است.
یک منبع آگاه به کیهان لندن گفته است: «حسین صبح ساعت ۱۱ با مادرش تلفنی صحبت کرده و از منزل خارج شده که به محل کارش برود اما دیگر از او خبری نیست. تلفناش هم خاموش شده است.»
به گفته این منبع مطلع «در چند روز گذشته با شماره مخفی چند تماس با حسین گرفته شده و مأموران وزارت اطلاعات او را تهدید میکردند.»
این منبع آگاه تأکید کرده که هنوز مشخص نیست که وی کجاست و در صورت بازداشت، «کدام نهاد حسین را بازداشت کرده و به کدام بازداشتگاه یا زندان منتقل کردهاند.»
حسن رونقی برادر حسین رونقی در توئیتی با اشاره به بیخبر بودن از برادرش نوشته است که حسین به او پیامی فرستاده و گفته «اگر از من خبری نشد خبررسانی کنید.»
مجید توکلی فعال مدنی و زندانی سابق سیاسی نیز با انتشار توئیتی نوشته که «از صبح امروز خبری از حسین رونقی نیست و خانواده و ما (دوستانش) خیلی نگرانیم. حسین از قهرمانان آزادی است و بیش از همه در این دو دهه برای آزادی اینترنت کوشش کرده است. او همیشه با شجاعت، صدای مردم بوده و برای دموکراسی، حقوقبشر و یک ایران آزاد جنگیده است. امیدوارم سالم و آزاد ببینمش.»
حسین رونقی فعال مدنی، از دو دهه پیش با نام مستعار بابک خرمدین در ایران وبلاگنویسی میکرد. این فعال مدنی همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داده است.
تا غروب امروز چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ و زمان تنظیم این گزارش، حسین رونقی هیچ تماسی با خانواده نداشته و مشخص نیست توسط کدام نهاد امنیتی بازداشت شده است.
حسین رونقی در سال ۸۸ و اعتراضات آن دوران بازداشت شد و به اتهام عضویت در شبکه «ایرانپراکسی» و توهین به رهبر جمهوری اسلامی و دیگر مقامات به ۱۵ سال زندان محکوم گشت. او پس از هفت سال حبس در سال ۹۵ با وثیقه ۳۰۰ میلیونی آزاد شد. رونقی همچنین آبانماه ۱۳۹۰ در حالی که در زندان محبوس بود، به دلیل عدم انتقال بهموقع به بیمارستان و عدم مرخصی استعلاجی یک کلیه خود را از دست داد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.
رونقی در آخرین توئیت خود به «طرح صیانت» در ارتباط با محدودیت اینترنت در ایران که در یکروز هم تصویب و هم باطل اعلام شد به این واقعیت اشاره کرده بود که این طرح خواست رهبر جمهوری اسلامی است و نه جناحین نظام و یا چند نفر که به آن رأی دادهاند! این افراد فقط مجری و تابع دستور وی هستند.
حسین رونقی به تازگی در مصاحبه با نشریه «بیلد» آلمان گفت که در زندان اوین شکنجه شده و یک کلیهاش را از دست داده و هنوز از آثار شکنجه رنج میبرد، اما «خوبیاش این است که هنوز زندهام و میتوانم به فعالیت خود ادامه دهم.»
او افزوده بود: «وضعیت بیرحمانهای بود، من بیمار بودم و هیچ مراقبت پزشکی دریافت نکردم. برادرم را هم دستگیر و جلوی چشمانم به طرز فجیعی شکنجه کردند. حالا با یک کلیه زندگی میکنم و خیلی چیزها را از دست دادهام، اما شجاعتم را نه.»
پیشتر حسین رونقی در مقالهای که مهرماه ۱۴۰۰ در «والاستریت ژورنال» منتشر شد، به افشاگری درباره این واقعیت پرداخت که رسانههای غربی حقیقت را در مورد ایران نمیگویند. وی با شمردن موارد سانسور و فشار بر جامعه ایران در این مقاله نوشته بود: «فضای مجازی هم از کنترل و سانسور در امان نیست. فیسبوک، توییتر و بسیاری از پلتفرمها و شبکههای اجتماعی دیگر فیلتر و مسدود هستند. رصدکنندگان فضای مجازی در اینترنت میچرخند و شبکههای اجتماعی را نظارت میکنند تا کسی از قوانین حکومت تخطی نکند و نویسنده مطالب علیه دین و سران حکومت جمهوری اسلامی را شناسایی کنند. این یکی دیگر از جرائم من بود.
فعالیتهای سیاسی و تجمعات اعتراضی ممنوع است غیر از آنهایی که حکومت تأیید کند، برای مثال اگر تظاهرات علیه آمریکا و اسرائیل باشد. مخالفان حکومت به خاطر فعالیتهای عادی مثل برداشتن روسری یا بهدست گرفتن عکس فرزندان به قتل رسیده خود توسط حکومت، بازداشت شده و به زندان میافتند. حتی در مرگ نیز مردم ایران از آزار حکومت و مشکلاتی که ایجاد میکند در امان نیستند. اقوام کسانی که توسط حکومت کشتهشدهاند حق ندارند برای آنها مراسم ختم بگیرند. گاهی برای گرفتن جنازه عزیزانشان باید مبلغی به عنوان حق گلوله یا طنابی که آنها را با آن کشتند پرداخت کنند. برای آنهایی که زنده هستند شکنجه اشکال مختلفی انجام میشود، عدهای را کتک و شلاق میزنند و یا تجاوز میکنند. عدهای دیگر با آسیبهای جسمی، تهدید و شکنجههای روانی چون زندان انفرادی روبرو میشوند. وقتی در زندان بودم، ماموران مرا شکنجه کردند، بهگونهای که تا پای مرگ رفتم. یکی از کلیههایم را از دست دادم و اجازه درمان مناسب به من داده نمیشد و تا به امروز با آثار آن شکنجهها دست و پنجه نرم میکنم.»
رونقی در ادامه افزوده «اینها «واقعیتهای ایران» ما است. اما وقتی خارج از ایران را نگاه میکنیم میبینیم که رسانهها یک ایران دیگر را نشان میدهند. زمان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ (نوامبر ۲۰۱۹ ) در ایران، جمهوری اسلامی اینترنت را قطع کرد و نیروهای مسلح خود را برای کشتن بیش از ۱۵۰۰ معترض به خیابانها فرستاد، یکی از نویسندگان بلومبرگ که در مورد ایران مینویسد در مورد بارش برف غیرمنتظره در تهران توییت کرد.»
حسین رونقی در پایان این مقاله از رسانههای غربی خواسته بود که برای شناختن ایران به صدای مردم گوش کنند و آن را منعکس کنند: «برای شناخت درباره ایران واقعی، به ما گوش دهید و روایتهای ما را به اشتراک بگذارید. به شما گفته شدهاست که حمایتها و همبستگی شما به ما ضربه میزند و صحبت درباره تلاشها و مبارزات ما، ما را در معرض خطر قرار میدهد، اینهم یک دروغ دیگر است. چیزی که ما را در معرض خطر قرار میدهد سکوت و بیتفاوتی شماست.
ما دوستانمان را که برای آزادی از بند این حکومت مبارزه کردهاند را از دست دادهایم. ما در زندانهای این حکومت بودهایم و شکنجهگاههای آن را دیدهایم. نوشتن این یادداشت میتواند دوباره من را به زندان بیاندازد، اما اگر این زندان رفتن هزینهی صدا دادن به بیصدایان باشد، ارزشش را دارد.»
حالا تقریبا چهار ماه پس از انتشار این مقاله در «وال استریت ژورنال»، حسین رونقی ناپدید شده و دوستان و اطرافیان وی حدس میزنند که دوباره بازداشت شده باشد.
برگرفته ای از سایت کیهان لندن، ۲۴ فوریه ۲۰۲۲