خامنه ای و خطرات ناشی از «خردسودگی» او برای ایران و ایرانی

شکوه میرزادگی
چند سالی ست که خبرهایی در مورد بیماری های مختلف علی خامنه ای، به بیرون از دم و دستگاه فرعونی اش درز پیدا کرده است. و اکنون در این که او بیماری های مختلفی دارد تردیدی نیست، و البته برخی از این بیماری ها با حضور ده ها پزشک متخصص (همان هایی که خمینی و امثال او تخصص شان را کار خر می دانست) کنترل می شود. اما به نظر می آید که یکی از این بیماری ها که بیشتر روانی ست تا فیزیکی، و برخی درباره اش گفته و نوشته اند، اکنون بدجوری دارد خودش را نشان می دهد. زیرا این بیماری از آن نوع بیماری هایی ست که اولا خود شخص معمولا از آن بی خبر است و بعد هم نیاز به کنترل و مراقبت های ويژه ای دارد که از پس پزشکان و اطرافیان دیکتاتوری چون خامنه ای برنمی آید.

سخنرانی امروز خامنه ای، در سالگرد مرگ خمینی نشاندهنده وضعیت کسی ست که به بیماری «خردسودگی» گرفتار شده است.

Dementia دمنشیا یا خرد سودگی که درفارسی آن را «زوال عقل» هم می نامند، نوعی بیماری ست که افرادی (معمولا، در پیری) گرفتارش می شوند. این بیماری که برخی به غلط تصور می کنند فقط اختلال در حافظه است، علائم دیگری هم می تواند داشته باشد؛ از جمله؛ اختلال در به هم خوردن نیروی تفکر و داوری، توهم و خود بزرگ بینی، ترس از اطرافیان و بدبینی نسبت به آن ها و عدم توانمندی های اجتماعی.

کسی که گرفتار خردسودگی می شود، در وضعیت حاد آن، زمان و مکان را اشتباه می کند، از دیدن واقعیات ملموس عاجز می شود، قدرت تشخیص و داوری خود را از دست می دهد. و توانایی اش در اداره و کنترل وظایف اجتماعی به مرور کم و کمتر می شود؛ تا جایی که این افراد اگر عهده دار کارهای حساس اجتماعی باشند، خطراتی حیثیتی، مادی و گاه جانی را متوجه خود یا اطرافیان خود می کنند. و متاسفانه بیشتر مردمان عملکردهای چنین فردی را، به ويژه اگر در جایگاهی بزرگ نشسته باشد، به حساب دیکتاتورمآبی او می گذارند و نه به حساب بیماری او.

با نگاهی به اعمال و رفتار و گفته های خامنه ای، به ویژه در دو سه ساله اخیر می توان دید که او گرفتار همه ی این مشکلات شده است. نگاه کنید به گفته های این مرد در سخنرانی امروز، و در سالگرد مرگ خمینی. حتی در معنی کلمه «ارتجاع» وامانده است، و آن را وارونه تعریف می کند. از دید او گرایش شهروندان ایرانی به دین و انقلاب در مقایسه با روزهای اول انقلاب اسلامی بیشتر از آغاز انقلاب است، چیزی که بیشتر مسئولین نظام خودش بارها نگران فرو ریختن اعتقادات مردم و بیزاری مردم از انقلاب اسلامی بوده است.

بروید این سخنرانی را بخوانید؛ هر پاراگرافی از این سخنرانی می تواند نشان دهد که ما با موجودی بیمار و خطرناک روبرو هستیم. البته بسیاری از دیکتاتورها در لحظه های پایانی عمر حکومت شان، برای جلوگیری از سقوط شان سعی دارند خود را همچنان پیروز جلوه دهند اما آن ها سعی می کنند، نکات مثبت خود را بزرگتر نشان دهند و از نکات منفی نگویند. به جای توی سر مردمان زدن سعی می کنند، حتی به دروغ، با آن ها مهربانتر باشند؛ حقی را هم حتی اندک، به آن ها ببخشند؛ آن ها را با تصویر آینده ای زیبا بفریبند نه این که شکست های مسلم خود را پیروزی جلوه دهند، و با حماقت بگویند هر کسی غیر از این بگوید خائن است و باید حسابش را رسید. و دیکتاتور اگر چنین کند، بیماری عقل از دست داده و درمانده است.

تردیدی نیست که در کشورهای پیشرفته هم در بین زنان و مردان سیاستمدار و یا افراد سرشناس که عهده دار سمت های حساس اجتماعی هستند افرادی بوده اند و هستند که گرفتار بیماری خردسودگی شده اند، بی آن که خودشان و یا دیگران را به خطر بیندازند. در این کشورها سعی می شود افراد را از بیماری شان آگاه سازند؛ و از آنجا که احوالات پزشکی و روانی این افراد به طور مرتب بررسی می شود، و واکنش های آن ها زیرنظر خواهد بود، نمی توانند بیماری کسی را پنهان کنند. و در عین حال آن ها می توانند تا وقتی که خطری برای اطرافیان و جامعه نباشند زندگی آرام و قابل احترامی داشته باشند. و گاه حتی همچنان عهده دار بخش هایی از کارهای خود باشند. در حالی که در کشورهای دیکتاتورزده ای چون ایران هیچ کسی، چه پزشک، چه حتی اطرافیان و نزدیکان جرات ندارند تا از وضعیت رهبر و یا رییس جمهور و وزیر و وکیل، با آن ها سخن بگویند. و هر چقدر هم بیماری شان حاد باشد، دیگران را با خبر سازند؛ زیرا این خبررسانی به قیمت از دست دادن آرامش، کار، آزادی و گاه زندگی شان تمام خواهد شد. و بدتر از این؛ بسیاری از اطرافیان نیز از این وضعیت سوءاستفاده کرده و امیال و خواسته های خودشان را، با تحسین و تعریف و تملق، به چنین بیمارانی می قبولانند. افرادی که در اطراف این دیکتاتورها به فراوانی حضور دارند. و نه تنها برای سخنرانی ها آن ها کف می زنند؛ بلکه آن سخنان بیمارگونه را آنگونه که دلشان می خواهد برای دیگران تعریف و تفسیر می کنند.

برگرفته از سایت جنبش سکولار دموکراسی ایران، ۵ ژوئن ۲۰۲۲