محمود عاشوری
این نوشته به قصد بررسی امکان و ضرورت همکاری نیروهای سکولار دمکرات داخل و خارج از کشور به رشتهء تحرير درآمده، مطلبی که انجامش می تواند مدت ها ادامه داشته باشد اما در این یادداشت آغازين، فعلاً به بررسی نقاط ضعف و قوت «نیروهای سکولار دمکرات داخل» می پردازم و طرح نکات ديگر را به فرصت های آتی موکول می کنم.
نقاط قوت نیروهای سکولار دموکرات داخل:
1- ارتباط با مردم: مهمترین نقطه قوت نیروهای داخل ارتباط روزانه با مردم می باشد. این عزیزان بطور روزمره با اقشار مختلف مردم در جامعه حشر و نشر دارند. مواضع و تاکتیک های آنها بعلت درک درست دردهای روزانه مردم می تواند واقعی تر و ملموس تر باشد. زندگی طولانی زیر فشارهای مضاعف و دیکتاتوری عریان رژیم آنها را آزموده و با تجربه کرده است.
2- نفوذ و قدرت: دومین نقطهء قوت این نیرو ها نفوذ و قدرتی است که در بین قشری که از آن برخاسته اند دارند. این نفوذ و قدرت از یک طرف می تواند امکانات و قدرت رژیم را برای سرکوب و نابودی آنها محدود کند و، از طرف دیگر، در هر موقع که به بسیج نیرو نياز باشد این عمل را به آسانی به انجام برساند. این نیروها و رهبران هستند که قدرت هماهنگی و به خیابان آوردن مردم را دارا هستند.
3- اعتماد: اعتماد نقطهء قوت دیگری است که به مرور زمان و در یک پروسهء مبارزهء طولانی حاصل شده و سرمایه ارزشمندی محسوب می شود. این اعتماد از یک طرف بین رهبری یک جنبش خاص (مثلا جنبش صنفی معلمان) با اعضای خود و از طرف دیگر بین رهبران اقشار مختلف بوجود می آید و در پیچ و خم های مبارزه و مقاومت و پایداری بر سر منافع و اعتقادات جمعی حاصل می گردد و بدون آن هیچ حرکت و جنبشی قابل ادامهء زندگی نمی باشد.
نقاط ضعف نيروهای داخل
1 – عدم تشکل: رژیم این را بخوبی می داند که هیچ جنبشی بدون تشکل و رهبری به پیروزی نخواهد رسید و شکی هم نیست که بزرگترین دشمن رژیم خونخوار اسلامی نیروهای متشکل سرنگونی طلب می باشند. بهمین دلیل رژيم، با انواع و اقسام شیوه ها، از تشکل یابی نیروهای سرنگونی طلب و حتی رفورمیست جلوگیری کرده است. تمام تشکل های صنفی و فرهنگی و اجتماعی از لحظه ای که رنگ سیاسی بخود می گیرند مورد سرکوب شدید قرار می گیرند.
2- اختناق مضاعف: منظور فشار مضاعفی است که نیروهای سرکوبگر به رهبران اجتماعی و صنفی و سیاسی می آورند. این فشارها شامل فشارهای خانوادگی، جسمی، روحی، اقتصادی، دستگیری، زندان و شکنجه و با دو هدف خُرد کردن فرد و جلوگیری از شکل گيری هرگونه تشکلی صورت می پذیرند. چرا که مسلما بدون وجود ارتباطی ارگانیک و دائم بين نيروهای برانداز نه پایه های تئوریک یک تشکل اصولی شکل می گیرد و نه سازماندهی لازم آن.
3- نابودی و اضمحلال: نتیجه ضعف های اول و دوم، متأسفانه، می تواند به از بین رفتن تشکل های نو پای داخل بیانجامد.
ما در داخل کشور تشکل های سیاسی فراوانی داشته ایم که سرنوشتی جز انحلال و یا خروج از کشور برای ادامهء مبارزه نداشته اند. شکل گيری و تداوم یک سازمان سیاسی نتیجهء سالیان بسیاری از کار تئوریک و برقراری ارتباط ارگانیک مابين افراد معتقد به یک نحلهء خاص فکری است. در حقیقت تشکل سیاسی عصارهء کار فکری و فعالیت سیاسی یک و یا چندین نسل است. لذا و بطور خیلی خلاصه می توان نتيجه گرفت که این پديده در لوای حکومت فاشیستی اسلامی امکان تولد و ادامه زندگی ندارد.
۱۷ تير ۱۳۹۸ – ۸ جولای ۲۰۱۹