آمار رو به افزایش خودکشی مدتهاست زنگ خطر را برای گوشهای ناشنوای مسئولان جمهوری اسلامی به صدا درآورده است. خودکشی اگرچه در بسیاری جوامع به عنوان یک ناهنجاری در ابعاد محدود وجود دارد اما به دلیل افزایش و کاهش سن خودکشی درایران به یک آسیب جدی اجتماعی قابل پیشگیری تبدیل شده است.
در هفتهای که گذشت دستکم پنج مورد خودکشی منجر به مرگ در ایران گزارش شد. دو کارگر پتروشیمی ایلام که به دلیل مشکلات اقتصادی کارفرما از کار اخراج شدند با اختلاف کمتر از ۲۴ ساعت خودکشی کردند. دو کودک ۹ و ۱۲ ساله در کوهدشت و چم پلک استان لرستان از طریق حلقآویز کردن و شلیک با اسلحه شکاری دست به خودکشی زده و جان خود را از دست دادند. یک جوان ۱۸ ساله اهل شهرستان ملکشاهی نیز به دلیل مشکلات روحی ناشی از خودکشی برادر دوقلویش خود را حلقآویز کرد. برادر دوقلوی او هفتم خرداد ۱۴۰۱ به دلیل مشکلات معیشتی با خوردن قرص برنج به زندگی خود پایان داده بود.
نگاهی به آمارهای مربوط به خودکشی در ایران نشان میدهد این پدیده تلخ تنها مرتبط با افرادی در دسته خاص درآمدی یا اجتماعی نیست. با وجود فراگیری خودکشی اما هنوز در ایران آمار دقیق و روشنی از اقدام به خودکشی و مرگ ناشی از خودکشی در دست نیست. آمارهای موجود نیز مرتبط با آنهایی است که ثبت و رسانهای شده است.
تحقیقات پژوهشگران علوم اجتماعی حاکیست در طول چهارسال از ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ این آمار در ایران ۶۰ درصد افزایش داشته و هر سال ۱۵ درصد به آمار خودکشی در کشور افزوده شده است.
دهها خبر به ویژه در زمان پاندمی کرونا درباره خودکشی پزشکان و پرستاران منتشر شد؛ فشار کاری، شیفتهای طولانی کار و مشکلات مالی ازجمله مهمترین دلایل خودکشی کادر درمان عنوان شده است.
خودکشی در میان سربازان نیز فزاینده است. یک سرباز در تیرماه گذشته در مشهد، یک سرباز اردبیلی در پادگانی در تهران در آذرماه ۱۴۰۰، همزمان یک سرباز در کرج و یک سرباز در کلانتری مسعودیه و یک سرباز در فسا و یک سرباز در اشنویه دست به خودکشی زدهاند که خبرشان منتشر شده است.
قابل توجه اینکه بر اساس یک تحقیق در سال ۱۳۹۰ در مرکز تحقیقات دانشگاه تهران، تنها ۳۷ درصد از خودکشی سربازان به دلایل روحی و روانی بوده و علت بیشتر خودکشی سربازان مسائل اقتصادی و مالی و خانوادگی است. با توجه به اینکه از سال ۹۰ تا کنون مشکلات اقتصادی به مراتب بیش از گذشته شده و امکانات پادگانها نیز تنزل یافته، قابل پیشبینی است که سهم مشکلات اقتصادی و مالی و ناامیدی سربازان از بهبود اوضاع در خودکشی سربازان بیشتر باشد.
یکی از دردناکترین واقعیات مربوط به خودکشی، افزایش آن در میان کودکان و نوجوانان و کاهش سن خودکشی به ۸-۹ سال است. آمار خودکشی کودکان و نوجوانان پس از شیوع کرونا و آموزش آنلاین با جهش روبرو شد؛ خانوارهای زیادی به دلیل فقر توان خرید ابزارهایی مانند تلفن هوشمند و تبلت برای کودکان نداشتند و آنها از شرکت در کلاسهای آنلاین بازماندند. موارد متعدد خودکشی منجر به مرگ در میان دانشآموزان به همین علت طی دو سال شیوع کرونا ثبت شد که اکثر آنها متعلق به ساکنان مناطق محروم و فقیرنشین بود.
بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی پزشکی قانونی ۷ درصد از آمارهای خودکشی ثبت شده در ایران مربوط به افراد زیر ۱۸ سال است. همچنین آمار ثبت شده خودکشی افراد زیر ۱۸ سال طی یک دهه منتهی به سال ۱۴۰۰ تا ۲۵۰ مورد بوده است.
آمارهولناک دیگری نشان میدهد در طی ۸۰ روز گذشته دستکم ۱۲ کارگر در ایران به دلیل خودکشی جان خود را از دست دادهاند. خبرگزاری هرانا در گزارشی که اردیبهشت امسال به مناسبت روز جهانی کارگر منتشر کرد از ۱۱ مورد خودکشی کارگران در فاصله ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ تا ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ خبر داده بود.
از سوی دیگر طبق آمار سازمان پزشکی قانونی بیشترین روش در خودکشی حلقآویز کردن و بعد از آن استفاده از سموم در سال ۱۳۹۸ بوده است.
هرچند بیماریهای جسمی مانند سرطان پیشرفته و یا روانی مانند شیزوفرنی و دو قطبی میتوانند از عوامل محرک خودکشی باشند اما در ایران غالب خودکشیهای گزارش شده در سالهای اخیر به دلیل مشکلات مالی و فقر و عدم امنیت مادی بوده است.
از دید برخی جامعهشناسان و روانشناسان، خودکشی یک «ناهنجاری» ناشی از روان محسوب میشود اما پدیده خودکشی در ایران به دلایل مادی آنقدر گسترده شده که میتوان آن را یک «آسیب اجتماعی» دانست که با تحت تأثیر قرار دادن تاب و توان روانی انسان، وی را به سوی خودکشی سوق میدهد.
در حالی که در شرح «ناهنجاری» گفته میشود آندسته از رفتارهای اجتماعی هستند که عرف جامعه آنها را انحراف از هنجارها تلقی میکند با اینهمه جرم و مستوجب کیفر نیستند، اما آسیبهای اجتماعی شامل نابسامانیها و ناهنجاریهای فردی و جمعی میشود که ریشه در ناکارآمدی شرایط موجود و پیامدهای منفی آن دارد. این آسیبهای ناشی از شرایط، باعث رنجش روانی، جسمی و مادی اقشار خاص و آسیبپذیر جامعه میشود.
«نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی»، «عدم رفاه اقتصادی»، «فقر» و «بیکاری» از عوامل موثر در بروز «آسیبهای اجتماعی» شناخته میشوند. قابل توجه اینکه اکثر خودکشیهای گزارش شده در ایران طی سالهای اخیر ریشه در فقر و نابرابری اقتصادی دارند. از ابتدای سال ۱۴۰۱ نیز شکاف میان دستمزدها و هزینه زندگی به شدت افزایش یافته و تورم مواد خوراکی در چند استان ایران از ۱۰۰ درصد نیز گذشته است بطوری که آمار خودکشی و میزان رکود تورمی رابطهای مستقیم یافتهاند.
با وجود آمار فزاینده خودکشی در میان سنین و اقشار مختلف، اما مقامات و نهادهای مسئول هیچ توجه و راهکاری برای این آسیب در حال گسترش نداشته و ندارند. البته طی دو سال گذشته جلساتی با موضوع «پیشگیری از خودکشی» در سطح شهرستانها و مراکز استانها توسط سازمان بهزیستی برگزار شده است. اما این جلسات بیشتر جنبه بررسی موضوع و یا ارائه نظراتی درباره ریشهها و علل افزایش خودکشی است. در حالی که پیشگیری و رویارویی با چنین آسیب اجتماعی مهمی نیازمند راهکارهای عملی برای مشکلات معیشتی و اقتصادی است تا بخشی از خودکشیهایی که به این دلیل صورت میگیرد، منتفی شود.
همچنین مدتهاست تهیه «اطلس خودکشی» با هدف بررسی میزان خودکشی در استانهای مختلف ایران در دستور کار است تا سازمان بهزیستی بر اساس آن برنامههایی برای «جلب مشارکت مردم محلی در اجرای برنامههای اجتماعمحور در راستای پیشگیری از خودکشی» ارائه دهد. اما این اطلس ناقص و نیمهکاره مانده در حالی که آمار خودکشی به سرعت در حال افزایش است.
در کمال ناباوری علت تکمیل نشدن «اطلس خودکشی» در ایران عدم همکاری سازمانها در ارائه آمارها به سازمان بهزیستی عنوان شده است. معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در اینباره گفته «از انجایی که برای تهیه اطلس دسترسی به دادهها جهت تحلیل و بررسی ضروری است، تنها در استانهایی که دستگاههای مرتبط حاضر به همکاری در ارائه آمار و دادههای موجود بودهاند تحلیل و بررسی وضعیت به شکل کامل صورت گرفته است.»
مقامات حکومتی هم مثل همیشه به دنبال پاک کردن صورت مسئله و ظاهرسازی هستند. از جمله مهدی احمدی شهردار خوانسار ماه گذشته بر پایه مصوبه شورای اسلامی این شهرستان، برگزاری مراسم برای متوفیانی را که خودکشی کردهاند در آرامستان خوانسار ممنوع اعلام کرد!
آرزو ذکاییفر معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز شهریور گذشته خواستار ممنوعیت فروش قرص برنج در فروشگاهها و همچنین خواستار ممنوعیت اخبار خودکشی با ذکر محل شده و گفته بود: «انتشار اخبار خودکشی با ذکر محل به عنوان مثال اشاره به یک پل خاص یا یک رودخانه خاص در یک استان میتواند ترغیب کننده باشد!»
الهام فخاری عضو اصلاحطلب شورای اسلامی شهر تهران نیز در سال ۱۳۹۷ پس از اقدام به خودسوزی یک مرد ۴۵ سالهی مغازهدار در مقابل شهرداری تهران در اعتراض به جریمه ۵۰۰ میلیون تومانی، خواستار استقرار «تیم اقدام فوری» در مقابل ساختمانهایی نظیر شهرداری شد تا شهروندان ناامید از مسئولانی مانند خودش در این مکانها خودکشی نکنند!
در این میان، روانشناسان اجتماعی «امید» را یکی از مهمترین انگیزهها برای پیشگیری از خودکشی میدانند. در ایران اما جمهوری اسلامی و مقاماتش مظهر تمامعیار ناتوانی و ناامیدیاند!
نتایج یک نظرسنجی که بهمن سال ۹۶ از سوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام شد نشان میداد ۷۵ درصد از جمعیت کشور از شرایط موجود کشور ناراضی بودهاند. نظرسنجی دیگری که تابستان گذشته از سوی این مرکز برگزار شد نزدیک به ۶۰ درصد شرکتکنندگان اعلام کرده بودند امید ندارند که در سال آینده وضعیت کشور بهتر از امسال باشد.
تئوریسینهای جمهوری اسلامی در سالهای گذشته با تکیه بر «افزایش تابآوری» و یا «کاشتن بذر امید» تلاش کردند مردم را به تحمل مشکلات و بحرانها عادت دهند! «تابآوری مردم» و «بذر امید» برای آنها فقط ابزاری جهت استمرار نظام و رقابت جناحین برای رسیدن به مقام و منصب است تا همچنان از سفره انقلاب بخورند و ببرند!
به این ترتیب، به نظر میرسد عوامل بازدارنده از بروز افکار خودکشی در میان مردم و پروراندن امید در جامعه، با عیار و سرشت جمهوری اسلامی هیچ نسبتی ندارد! مردم ایران در صورت داشتن چشمانداز سرزمینی بدون جمهوری اسلامی میتوانند امیدوار شده و نه تنها برای زندگی انگیزه پیدا کنند بلکه برای رسیدن به این هدف بکوشند.
برگرفته ای از سایت کیهان لندن،۱۳ اگوست ۲۰۲۲