محمود عاشوری
در قسمت اول و دوم این بحث بطور جداگانه به نقاط قوت و ضعف های نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج پرداختم. در این قسمت به تشریح این موضوع می پردازم که این همکاری اين دو اردوگاه نه تنها شدنی بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
نیروهای ضد رژیم در خارج از کشور در اصل همان مبارزین داخلی بوده اند که بنا به ضرورت ادامهء مبارزه مجبور به ترک وطن شده اند. در طول این چهل سال، و در دوره های بلند سرکوب و جنایات رژیم اسلامی، اکثر این عزیزان در تشکل های سیاسی مختلف مشغول مبارزه با رژیم سرکوب و وحشت بوده اند. آنها در هر دوره ای از این مبارزه تعدادی از همرزمان و دوستان خود را از دست داده، و جهت ادامهء مبارزه برای تحقق ایده و آرمان مشترک شان، به خارج از کشور کوچ کرده اند. درد مشترک این عزیزان و بقیهء مبارزان داخل یکی است و از همان اول هم یکی بوده است. اینهایی که خارج هستند پرچم مبارزه را از همرزمان جان باخته و یا فعالین قبلی خود گرفته و تا جایی که در توان شان بوده حمل کرده و به نسل بعدی داده و خود برای گشودن جبهه ای دیگر مجبور به ترک وطن عزیز خود شده اند. در هیچ دوره ای از این چهل سال در این مبارزه شکوهمند وقفه ای نیفتاده است. نسل های مختلف فرزندان این ملت با تمام وجود برای براندازی حکومت اسلامی و جایگزین کردن رژیم سکولار و آزاد بجای آن، از جان و مال و نیرو و زندگی خود مایه گذاشته اند. بخاطر این «درد مشترک» – که همانند سرطان تن و جان این کشور پر غرور را فرا گرفته – زنان و مردان، از پیر و جوان، لحظه ای از پای ننشسته اند. و همین درد مشترک است که ایجاد کنندهء این ضرورت میباشد؛ ضرورتی که به کوری چشم دشمنان ما در حال انجام است.
همین ضرورت است که به ما مبارزان خارج از کشور این پیام و توان را می دهد که پشتیبان و راهگشای همرزمان داخلی خود باشیم. از نقاط مثبتی که اینجا برایمان فراهم است ( آزادی و تشکل یابی) نهایت بهره برداری را کرده تا نقاط ضعف آنها (عدم تشکل و دیکتاتوری و سرکوب) را برطرف کنیم. آنها نیز با استفاده از نقاط قوت خود (اعتماد و ارتباط) نقاط ضعف ما را (جدایی و عدم اعتماد) را بر طرف کنند.
نیروهای سکولار و دمکرات، علی رغم اختلافات جزئی خود، بنا به مسئولیت و ضرورت تاریخی که جهت نجات کشور خود بر عهدهء آنها گذاشته شده لازم است این ضرورت را احساس کرده و بدور از منافع زودگذر جهت ایجاد جبهه ای واحد با تمام وجود کوشا باشند. جبههء بزرگ سکولار دمکرات ها، با عمده کردن نقاط مشترک و همچنین درد مشترک لازم است با اعتماد بیشتری به همدیگر تلاش خود را به انجام برسانند. در این موقعیت حساس که نیروهای داخل ما با مایه گذاشتن از جان و مال خود در مقابل رژیم ایستادگی و سد شکنی می کنند وظیفهء ما کمک و همیاری و همدردی با آنهاست.
برای نیروهای سکولار دمکرات نه چندان متشکل خارج از کشور این موقعیت میتواند فرصتی برای ایجاد چنان جبهه ای باشد. چرا که حرکت ها و جنبش های داخل در هر زمانی که به اوج خود رسیده اند باعث ایجاد تحرک بیشتر و همگرایی بگسترده تر در خارج از کشور شدح اند. بعبارت ديگر، هر حرکتی از طرف نیروهای وفادار به سکولار دمکراسی در داخل میتواند به تشکیل این همیاری و همکاری کمک کند.
به عقیدهء من ضرورت همکاری نیروهای سکولار دمکرات داخل و خارج از کشور در این زمان بیشتر از هر زمان دیگر خود را نمایان کرده است و امیدوارم این مهم انجام پذیرد.
۳۱ تير ۱۳۹۸ – ۲۲ جولای ۲۰۱۹