دربارهء همکاری داخل و خارج (قسمت چهارم و آخر)

محمود عاشوری

در سه قسمت قبل اين مطلب، به نقاط ضعف و قوت نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج و ضرورت همکاری بين داخل و خارج پرداختم. در این قسمت به این مسئلهء مهم می پردازم که کدامیک از این نیرو ها جهت ساختن یک آلترناتیو سکولار و دمکرات اولویت دارند؛ نیروهای داخل یا خارج؟
ابتدا برای باز شدن مطلب با چند سوال آغاز می کنم:
۱- آیا اصولا ضرورتی برای تشکيل آلترناتیو وجود دارد؟
۲- اگر جواب این سوال مثبت است، آلترناتيو بايد در داخل تشکيل شود يا خارج؟
۳- آیا آلترناتیو می تواند مجموعه ای و یا ترکیبی از هر دو (داخل و خارج) باشد؟
۴- و بالاخره چه عواملی باعث می شوند که گزینهء اول و یا گزینه دوم روی میز باشد؟
شکی نیست که در شرایط سرکوب و اختناق فراوان، آن هم از نوع حکومت اسلامی آن، ایجاد تشکل و تحزب سیاسی از طرف نیروهای برانداز در داخل امری اگر نه غیر ممکن بلکه بسیار دشوار است. در چنین شرایطی، وظیفهء نیروهای سکولار دمکرات برانداز خارج از کشور در راستای تشکیل چنین نهادی فوق العاده مهم می باشد. ایجاد این تشکل، و بعضا آلترناتیو، به نظر من، از یک طرف همکاری این نیرو ها با خود را می طلبد و، از طرف دیگر؛ برقراری ارتباط و قوی کردن دیالوگ با رهبران تشکل های اجتماعی و صنفی و منفرد سکولار دمکرات در داخل را، در راستای جلب اعتماد آنها.
حال، جواب دادن به پرسش های بالا این پرسش را هم ضروری می کند که اگر این نیرو ها در خارج از کشور به هر دلیلی نتوانستند هیچکدام از این وظایف را انجام دهند چه خواهد شد؟ یعنی نه توانستند تشکلی بین خود ایجاد کنند و نه ارتباطی با سکولار دمکرات های موجود در داخل برقرار کنند. در این صورت آیا نیروهای برانداز داخل از حرکت باز می ایستند؟
تجربهء چند ساله نشان داده که این دیگ خروشان مردمی سرافرازانه در حال جوشش بوده است. بند کردن به خاتمی ها و موسوی ها نه بخاطر این بوده که مردم توهمی نسبت به این جنایتکاران احیانا خنده رو داشته اند، بلکه نشانی از کم کاری نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور در جهت آلترناتیو سازی داشته است؛ همان ضعفی که هم اکنون نیز وجود دارد.
در واقع، جنبش سرنگونی طلبی مردم داخل ایران چشم یاری و کمک به نیروهای آزاد خود در خارج از کشور دارد اما شرط ماندگاری خود را به این یاری نبسته است. ضعف هم اکنون جنبش ها و تشکل های سکولار و آزادیخواه داخل و خارج (مثل طولانی شدن براندازی، چشم یاری داشتن به نیروهای خارجی و فقر شدید و نا امیدی توده های مردم) هم اکنون نشان از آن دارد که نیروهای سکولار دمکرات خارج از کشور در این امر، اگر نگوییم شکست خورده اند، خیلی ضعیف عمل کرده اند. در نتیجه تا وقتی این نیرو ها در مدتی معین با معیارهای واقعی رهبری و فراخوان های واقعی مردمی آلترناتیو بودن خود را به اثبات نرسانند، اینکه آلترناتیو باید صد در صد خارج از کشور ایجاد شود ادعایی در حد نظر و حتی شعار باقی می ماند.
با این تفاسیر آیا میتوان به این نتیجه رسید که آلترناتیو در داخل تشکیل خواهد شد؟
بنظر من «بهتر» است آلترناتیو در خارج از کشور بوجود آید اما هیچ در اين مورد «باید»ی وجود ندارد. این امر بستگی به عوامل مختلف در داخل و همچنین وضعیت نامتعادل و بحرانی رژیم در داخل و فشارهای خارجی دارد.
با توجه به ضعف هایی که از نیروهای سکولار دمکرات در خارج از کشور بیان کردم بنظر من آنچه که در موقعیت کنونی در حال انجام است تشکيل ائتلافی از نیروهای سکولار دمکرات داخل و خارج میباشد. این نکته را که چه کسان يا چه کس مهر رهبری و دست بالای خود را بر جنبش سرنگونی طلبی مردم می زنند و این جنبش را به پیروزی خواهند رساند فقط آینده معلوم خواهد کرد. اما آنچه اميدوارانه می توان گفت آن است که جبههء سکولار دمکرات ها بطور کلی در موقعیت کنونی بصورت مثبتی در حال تثبیت رهبری خود در این جنبش میباشد.
در پايان بگويم که من در ميان سناریوهای موجود و ممکن البته تصوير آینده ای روشنتر و پرامید تر را برای مردم مبارز و دردمند و آزادیخواه خودمان در تصور دارم.

۷ مرداد ۱۳۹۸ – ۲۹ جولای ۲۰۱۹