آمار یک میلیونی کودکان بازمانده از تحصیل را باور کنیم؟

سایه رحیمی
بازماندگی کودکان از تحصیل در مقطع ابتدایی به این معناست که آن‌ها یا اصلا وارد مدرسه نشده‌اند یا در همان سال‌های ابتدایی ترک تحصیل کرده‌اند و جزو بی‌سوادان مطلق به شمار می‌روند.

براساس گزارش شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان، در حال حاضر دست‌کم یک میلیون کودک زیر ۱۲ سال ایرانی بی‌سواد مطلق‌اند. این آمار کودکان مهاجری را که در ایران زندگی می‌کنند دربر نمی‌گیرد.

با این حال، به گفته نایب‌رییس کمیسیون آموزش مجلس، بودجه آموزش‌وپرورش در مقایسه با سال گذشته کاهش یافته و به کمتر از ۱۰ درصد از بودجه عمومی کشور رسیده است، در صورتی‌ که طی سال‌های گذشته سهم آموزش‌وپرورش از بودجه عمومی ۱۲ درصد بود و دولت وظیفه داشت که آن را به ۲۰ درصد برساند.

نماینده حوزه انتخابی آبادان و اروندکنار در مجلس مدعی شد که ۲۷۹ هزار تن از کودکان بازمانده از تحصیل به‌دلیل «مشکلات مالی» ترک تحصیل کرده‌اند.

بازماندگی از تحصیل کودکان، موضوعی است که دست‌کم در یک دهه اخیر بسیار از آن صحبت می‌شود. مقام‌های جمهوری اسلامی ضمن اذعان به جمعیت قابل‌توجه کودکانی که تحصیل را ترک می‌کنند یا اصلا وارد مدرسه نمی‌شوند، آمارهایی ارائه می‌دهند که با شواهد میدانی و گزارش‌های آماری استانی تناقض دارد.

آگاهی از آمار دقیق کودکان محروم از تحصیل به دلایل مختلف امکان‌پذیر نیست، زیرا بسیاری از کودکان، به‌خصوص در مناطق محروم و حاشیه، شناسنامه و مدارک هویتی ندارند و در سرشماری‌های جاماندگی از تحصیل به حساب نمی‌آیند.

به این آمار باید شمار قابل‌توجهی از کودکان مهاجر را نیز افزود که اکنون در ایران زندگی می‌کنند و جمهوری اسلامی متعهد است که طبق پیمان‌نامه حقوق کودک، شرایط تحصیل آنان را فراهم کند، اما این گروه از کودکان نیز به‌دلیل فقر و نداشتن اوراق هویتی از تحصیل محروم می‌شوند.

پیش‌تر مرکز آمار ایران شمار جاماندگان از تحصیل در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ را بالغ‌ بر ۹۲۹ هزار نفر اعلام کرده و مدعی شده بود که این آمار در قیاس با سال قبل تنها ۲ درصد افزایش یافته است.

داده‌های مرکز آمار ایران و آموزش‌وپرورش از این جهت تردیدآمیز است که با داده‌های استانی به‌شدت مغایرت دارد. پیش‌تر فاروق اعظمی، نماینده استان سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها، اعلام کرده بود که سالانه ۳۰ درصد از دانش‌آموزان این استان به‌دلیل مشکلاتی مانند هزینه‌های سرویس مدارس مجبور به ترک تحصیل می‌شوند.

معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهار، نیز پاییز سال گذشته خبر داد که در استان سیستان و بلوچستان از هر ۱۰۰ دانش‌آموز کمتر از ۴۰ نفر دیپلم می‌گیرند. داده‌های دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش‌وپرورش نیز حاکی از آن است که بیش از ۵۰ درصد دانش‌آموزان عشایری دختر بعد از پایان دوره ابتدایی ترک تحصیل می‌کنند.

به این موارد باید بررسی‌های مرکز پژوهش‌های مجلس را نیز افزود که پیش‌تر اعلام کرده بود آمار کودکان بازمانده از تحصیل از ۷۷۸ هزار نفر در سال ۱۳۹۵ به ۹۱۱ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است.

انجمن حقوق کودک و شماری دیگر از نهادهای مدنی فعال در زمینه حقوق کودکان، شمار کودکان محروم از تحصیل در دوران همه‌گیری کرونا را تا پنج میلیون نفر اعلام کردند. شمار زیادی از این کودکان به‌دلیل دسترسی نداشتن به آموزش آنلاین به چرخه زودهنگام کار و ازدواج اجباری پیوستند و دیگر به تحصیل بازنگشتند.

مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۳۹۹ در گزارشی به‌صراحت اعلام کرد، آماری که آموزش‌وپرورش از کودکان بازمانده از تحصیل ارائه می‌دهد «تشتت آماری» است؛ زیرا از هر ۱۲ کودک بازمانده از تحصیل در ایران تنها یک تن شناسایی می‌شود. طبق این گزارش، شمار جاماندگان از تحصیل دست‌کم ۱۲ برابر رقم اعلام‌شده نهادهای رسمی است.

بررسی‌های فعالان حقوق کودک نشان می‌دهد که فقر، فقدان دسترسی به فضاهای آموزشی، آموزش‌های مبتنی بر ایدئولوژی، کمبود معلم، مدارس فرسوده و ناایمن و تبعیض، در کنار دافعه‌ای که مدارس برای کودکان ایجاد می‌کنند، سه‌ عامل اصلی محرومیت از تحصیل دانش‌آموزان‌اند.

به‌عبارت‌دیگر، شمار زیادی از کودکان مناطق محروم و روستایی به‌دلیل فقر و نبود امکانات آموزشی از تحصیل محروم می‌شوند و گروه‌های قابل‌توجهی از دانش‌آموزان در مناطق شهری نیز به‌دلیل مغایرت محتوای درسی با دیدگاه‌ها و آمال و آرزوهایشان ترک تحصیل می‌کنند.

محمدرضا نیک‌نژاد، عضو کانون صنفی معلمان، اواخر فروردین‌ماه سال جاری در توصیف این شرایط به روزنامه هم‌میهن گفت که حدود سه تا چهار میلیون دانش‌آموز از تحصیل بازمانده‌اند که دلیل ترک تحصیل بسیاری از آنان ریشه اقتصادی دارد، زیرا خانواده‌ها نمی‌توانند هزینه تحصیل کودکانشان را فراهم کنند و شکم گرسنه نمی‌تواند به مسائلی مانند فرهنگ و آموزش توجه داشته باشد.

این عضو کانون صنفی معلمان آموزش ناکارآمد و بی‌کیفیت را نیز از دلایل بازماندگی از تحصیل برشمرد و گفت: «دانش‌آموزانی که گمان می‌کنند از مسیر آموزش به اهداف اقتصادی و اجتماعی خود نمی‌رسند، از آموزش گریزان شده‌ و قید تحصیل را می‌زنند.»

به گفته نیک‌نژاد اکنون جامعه دبیرستانی در تهران و کلان‌شهرها به دو گروه تقسیم شده‌اند: «گروهی زندگی در ایران را نوعی آزار می‌دانند و خود را برای مهاجرت آماده می‌کنند و گروهی نیز که امکان مهاجرت ندارند همواره از نظر ذهنی باروبندیل بسته‌اند و آماده مهاجرت‌اند. این گروه علاوه بر اینکه زندگی‌شان در این جامعه پا نمی‌گیرد، آزار هم می‌بینند.»

او درباره تجربه شخصی‌اش از این موضوع گفت: «در کلاس‌هایم به چندین مورد برخورد کرده‌ام که اقدام به خودکشی کرده‌اند و در چند مورد هم که مربوط به کلاس یا مدرسه دیگر است شنیده‌ام که خودکشی دانش‌آموز منجر به فوت او شده است. شرایط روحی دانش‌آموزان به‌ حدی است که معلم و مدرسه دیگر نمی‌تواند آنها را نسبت به آینده امیدوار کند. امروز حتی بچه‌های دبستانی هم به فکر مهاجرت هستند، اما این بحران مورد توجه قرار نگرفته است.»

به‌رغم شرایط بحرانی کودکان در مدارس، وزارت آموزش‌وپرورش هر سال با شیب صعودی معنادار محتوای ایدئولوژیک کتاب‌های تحصیلی را، که عامل اصلی ایجاد دافعه در دانش‌آموزان است، افزایش می‌دهد.

روزنامه دنیای اقتصاد پیش‌تر در گزارشی آماری علل گریزان بودن دانش‌آموزان از مدرسه را بررسی کرده و به این پاسخ رسیده بود که محتوای کتاب‌های درسی و محیط مدرسه با نیازهای بچه‌های امروز مطابقت ندارد.

علاوه بر این، تعارض معلمان و دانش‌آموزان هم قابل‌توجه است، تا آنجا که برخی دانش‌آموزان تفکرات معلمان را آزاردهنده می‌دانند و اصلا آن‌ها را قبول ندارند.

تعدادی از این دانش‌آموزان هنوز شغل موردنظرشان را پیدا نکرده‌اند و به قول خودشان «بلاتکلیف»‌اند، اما همگی‌ بر یک نکته اشتراک‌نظر دارند: این درس‌ها را دوست ندارند و محتوای آن‌ها را بی‌معنا می‌دانند.

داده‌های این گزارش نشان می‌دهد که دست‌کم ۵۰ درصد دانش‌آموزان آینده‌شان را در خارج از ایران جست‌وجو می‌کنند، زیرا از طریق فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی با همسالانشان در کشورهای دیگر آشنا می‌شوند، خود را با آن‌ها مقایسه می‌کنند و طبیعی است که بخواهند مانند آن‌ها آزاد باشند.

برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی، ۲۷ جولای ۲۰۲۴