اعتراض به سرکوب یا مردم فریبی!

سپيده قياسوند

روز شنبه نهم آذر، جمعی از هنرمندان سرشناس ایرانی، از سوی شورای عالی فضای مجازی و امنیت ملی، اجازه یافته اند تا پس از گذشت حدود دو هفته از اعتراضات سراسری آبان ماه امسال، بالاخره بیانیه‌ای در انتقاد به سرکوب و خشونت علیه معترضان ناآرامی‌های چند هفته گذشته در فضای مجازی منتشر کنند!

البته این بیانیه به اندازه ای زیبا و هنرمندانه نگاشته شده است که، در وهله نخست، تسلایی به دل پر خون هر ایرانی میهن دوستی می بخشد تا آنجا که خواننده ابتدا نفس راحتی می کشد و از شوق برخورداری ناگهانی هنرمندان کشورمان از آزادی بیان و آزادی قلم، بغضی بر گلویش می نشیند و به یاد جانباختگان حوادث اخیر آبان ماه، با خود می اندیشد که:«پویا! گلناز! مهدی! حمزه! احسان! فرزاد! … کجایید تا ببینید که خون تان پایمال نشده و آزادی به سرزمین مان بازگشته است! کجایید تا ببینید که هنرمندان داخل میهن نگذاشته اند که حق جوانمردان و دلیران آبان ماه ۹۸ ناحق شود! اکنون با درج این بیانیه در رسانه های خبری، همه ی دنیا می دانند که ایرانیان هم از حق آزادی برخوردارند و هنرمندان وطن آنقدر آزادی دارند که می توانند صدای ما مردم رنج دیده ی ایران باشند. حالا دیگر رسانه های بیگانه به تمامی غیرایرانیان خبر می دهند که ایرانیان هم آزادی بیان،  آزادی قلم و آزادی انتقاد از عملکرد حکومت اسلامی را دارند.»

حتماْ به خاطر دارید که دو سال پیش نیز همین هنرمندان، با تبلیغ انتخابات دروغین حاکمیت، موفق شدند تا جمع کثیری از مردم ایران را به پای صندوق های رای بکشانند، تا همه ی دنیا بدانند و آگاه باشند که مردم ایران تا چه اندازه طرفدار حاکمیت ننگین اسلامی هستند.

بیایید با هم نگاهی به نام هنرمندانی بیاندازیم که زیر بیانیه ی حق طلبانه ی اخیر را امضا کرده اند. 

در ابتدای این فهرست نام رخشان بنی اعتماد می درخشد. همان رخشانی که در انتخابات سال ۹۶، در متن یادداشتی که در اختیار ایسنا گذاشت،نوشت: «به حسن روحانی رای می‌دهم…»

در ادامه ی فهرست،‌ نام اصغر فرهادی، که در همان انتخابات، ضمن دعوت از مردم برای مشارکت در انتخابات، از حسن روحانی، اعلام حمایت کرده بود را می بینیم. و بعد کیهان کلهر که در همان انتخابات با حمایت از کمپین انتخاباتی حسن روحانی،‌ با افتخار اعلام کرده بود: « به اصلاحات، تعادل و صلح رأی می‌دهم».

هنرمند بعدی این لیست بهمن فرمان آرا ست؛ همان بهمنی که در انتخابات همان سال، طی یادداشت شکوهمندی در حمایت از سیاستهای مردم فریبانه ی حاکمیت اسلامی ایران، چنین نوشته بود: «تجربه سالیان عمر، به ما اثبات کرده که رأی ما در جهت احقاق مطالبات مان اثرگذار است (!) و با همین یک برگ رأی می‌توان به تغییر، امید داشت. به احترام وطنم ایران، به حسن روحانی رأی می‌دهم چون نمی‌خواهم به عقب برگردیم. چون احترامی (!) که در این چهار سال، روحانی و تیم اش دوباره برای مملکت مان پس از هشت سال انزوای بین‌المللی رقم زدند برایم ارزشمند است و رأی من نیز در جهت حفظ حرمت این سرزمین است» 

این ها که همگی همان هنرمندانی هستند که دو سال پیش، دست در دست رژیم آخوندی، هم پیمان دماگوژی (یا همان عوام فریبیِ) سران حاکمیت اسلامی شدند، حالا چه شده است که پس از گذشت دو هفته از آرام شدن موج اعتراضی مردم بی گناه، این چنین آزادانه فریاد می زنند: «با مردم چه می کنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشته اید؟»

عجیب است چرا این هنرمندان، با وجود این آزادی بیان و قلم در فضای مجازی و مطبوعات، تا کنون از گلرخ ها، سپیده ها، اسماعیل ها، آرش ها و سعیدهایی که با همین اعتراض در پشت میله های زندان به سر برده اند، خطی ننوشته اند؟!

باری حرفی نمانده است جز آنکه لازم می دانم چند خطی را برای هنرمندان آزاد و دلسوز میهنم بنویسم و به آنها بگویم:

«رخشان! اصغر! کیهان! بهمن! و ای همه ی سایر امضا کنندگان محترم این بیانیه ی برخوردار از حق آزادی بیان و قلم!

«ای تمامی هنرمندانی که دانسته و یا نادانسته، دست در دستِ شورای عالی فضای مجازی، امنیت ملی، انقلاب فرهنگی و سران قوا، و شانه به شانه ی مجمع تشخیص مصلحت نظام، به مصالح حاکمیت اسلامی یاری می رسانید و هم پیمانِ عوام فریبی و ضعیف کشی و قتل تدریجی طرفداران خود می شوید، بدانید که دارید نان خود را در خون ما مردم می زنید؛ خون ما مردمی که نوجوانی و جوانی مان را در عشق و طرفداری شما گذرانده ایم.

«خدا کند بفهمید که اتاق های فکر دستگاه حاکمیت اسلامی، شما را هم بعنوان بخشی از نیروهای لباس شخصی خود، در جهت حفظ منافع نظام اجیر کرده است. خدا کند بفهمید که اینجا کسی بی دلیل از حق آزادی بیان و قلم برخوردار نمی شود وگرنه رضا و کیوان و بکتاش از اهالی قلمِ کانون نویسندگان، هم اکنون ساکن زندانهای سیاسی حاکمیت اسلامی نبودند. 

«خدا کند .. خدا کند بفهمید!»

۱۱ آذر ۹۸