در اخبار آمده بود کمیسیونی که مأمور تحقیق پیرامون رابطهء دونالد ترامپ با روسیه در جریان انتخاب او بعنوان رئیس جمهور آمریکا شده بود، اعلام کرد که در تحقیقات اش به این نتیجه نرسیده که دونالد ترامپ مرتکب جرم شده است.
اما موضوع چگونگی انتخابات در آمریکا و اعمال نفوذ روسیه برای انتخاب دونالد ترامپ یا نقش لابی های حکومت اسلامی برای انتخاب هیلاری کلینتون چه ربطی به کنشگران سیاسی ایرانی دارد؟
جمهوری ایالات متحده آمریکا سیستمی «تک ریاستی» است. یعنی رئیس جمهور در مدت زمامداریش، بخصوص در سیاست خارجی کشور، از اختیارات ویژه ای برخوردار است؛ در حالی که در سیستم های «دو ریاستی»، رئیس جمهور مقامی تشریفاتی است و نخست وزیر (یا صدر اعظم) زمام امور را بعهده دارد.
از آنجا که ابالات متحده آمریکا کشوری است که از یک سو در طیف جهان آزاد قرار دارد و، از سوی دیگر، از قدرت بسیار زیاد مالی، نظامی، تکنولوژیک، و غیره برخوردار است، وقایع مهم این کشور – و از این دست، انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان های آن – مورد توجه رسانه ها و کنشگران سراسر جهان قرار می گیرد. از این منظر طبیعی است که کنشگران ایرانی نیز به خبر رسانی و به تحلیل اوضاع و احوال آمریکا و نقش آن در جهان بپردازند.
اما این ظاهر حقوقی امر است چرا که کنشگران ما، که غالبا “ژورنالیست حرفه ای” (شغلی) نیستند، وقایع را با عینک خود انتخاب کرده و سپس به بررسی آن، بر پایهء آن چه که پشت عینک بوده، می پردازند. این کنشگران را می توان دسته بندی کرد:
کنشگران ضد امپربالبست
این دسته معتقدند که آمریکا، با هر حکومتی که داشته باشد، یک کشور کاپیتالیستی و در نهایت امپریالیستی است و باید نابود شود. بعبارت ديگر، کنشگران این دسته بیشتر وقایع جهان را بر پایهء وقایع امپریالیستی تحلیل کرده و نتیجه می گیرند که راهی جز سرنگونی امپریالیسم نیست.
در این طیف می توان از مامورین حکومت اسلامی مسلط بر ایران و همهء شاخه های برون مرزی این حکومت اسلامی مثل حزب الله لبنان، همچنين کمونیست های طرفدار شوروی سابق، کمونبست های منتسب به منصور حکمت (از پایه گزاران اتحاد کمونیست های ایران) یاد کرد. در این رابطه، باید متذکر شد که علبرغم اینکه این کنشگران در مبارزه با امپریالیسم آمریکا اشتراک نظر دارند اما در مسائل دیگر سنخیت زیادی با یکدیگر ندارند. بعنوان مثال، حکومت اسلامی صدها نفر از طرفداران مبارزهء ضد امپریالیستی را در زندان هابش بقتل رسانده است و یا اینکه کنشگران طیف موسوم به طرفداران منصور حکمت از مبارزات مردم علیه حکومت اسلامی حمایت می کنند.
کوتاه اینکه تضاد اساسی این طیف با امپریالیسم است، چه ترامپ باشد یا اوباما، چه مرکل باشد یا مکرون. از این زاویه برای این طیف فرقی نمی کند که ترامپ به چه جرمی محکوم شود، مهم این است که تبرئه نشود.
کنشگران ایرانی طرفدار احزاب سوسیال دموکرات آمریکا و اروپا
بخشی از این این گروه گذشته ای در “طیف چپ ایرانی” دارد و با تجربه ای که از زندگی در غرب کسب کرده است از “استقرار دیکتاتوری پرلتاریا” کوتاه آمده اما از سروری آمریکا بر جهان بیزار است.
بخشی دیگر بدون داشتن تجربه فعالیت سیاسی در ایران، دموکراسی در غرب را ارج نهاده اما همچنان به سروری آمریکا بر جهان اعتراض دارد.
وجه مشترک هر دو بخش با “کنشگران غربی ضد آمریکائی”، که بومی کشورهای خودشان هستند، در این است که هر دو با جنگ، نا امنی، ترور و وحشت در “کشورهای دموکراتیک” مخالف اند. این طیف می پرسد اینکه طالبان مردم افغانستان را می کشند، صدام حسین با سلاح شیمائی به روستائبان حمله می کند، حکومت اسلامی در نیکاراگوئه، عراق، ونزوئلا، یمن، لبنان و کشورهای دیگر در یکجا دیکتاتورها را مسلح می کند و در جای دیگر حمام خون راه می اندازد چه ربطی به آمریکا دارد؟ و معتقدند دخالت آمریکا در این مناطق باعث می شود که نا امنی به اروپا و شمال آمریکا وارد شده و امنیت “ما مردمان دموکرات و متمدن” به خطر بیفتد.
البته کنشگر ایرانی این طیف بسیار خوشحال است که در سر در ساختمان سازمان ملل نوشته شده “بنی آدم اعضای یک پیکر اند” اما همین سازمان ملل کارش برای ایرانیان خیلی کارستان نبوده و حداقل چهل سال است که ملت ایران زیر سلطه حکومت اسلامی به نفس نفس افتاده و کشور بسوی تخریب کامل می رود.
سکولار دموکرات های ایرانی
این کنشگران معتقدند در جائی که مردمان یک کشور نان برای خوردن و آب برای نوشیدن ندارند و یا توسط حکومت هایشان با بیرحمی بقتل می رسند، قدرت های بزرگ جهان موظف اند به کمک همنوعان شان در آن کشورها بپردازند. اما از آنجا که بخشی از نمایندگان کشورهای سازمان ملل متحد در واقع دست نشاندگان حکومت های تبهکار آن کشور ها هستند و از سوی دیگر، شورای امنیت سازمان ملل متحد، و وجود حق وتوی موجود در آن، که نمایندگان حکومت های تبهکار و غیر دموکراتیکی نظیر چین و روسیه از آن علیه مردم در بند استبداد در گوشه و کنار جهان استفاده می کنند، از انجام کار مهمی به نفع مردم تحت تسلط حکومت های جبار عاجز است. بر این پایه، سکولار دموکرات های ایرانی توجه و تمرکز قدرت های بزرگ، از جمله آمریکا، به استبداد مذهبی در ایران، و ترور و وحشتی که این حکومت در منطقه بوجود آورده است را به فال نیک گرفته و از آن خوشحال اند.
سکولار دموکرات های ایرانی با تخریب ایران و منابع انسانی و طبیعی آن مخالفند، خواه توسط حکومت اسلامی صورت گیرد، خواه از سوی گروه های مسلح مرزی و خواه حاصل جنگ نظامی بین حکومت اسلامی با کشوری دیگر.
مثلاً، در زمان ریاست جمهوری اوباما، حکومت اسلامی بشدت تقویت شد. در مقابل، در این سه سال ریاست ترامپ نه تنها حکومت اسلامی تقویت نشده بلکه در همهء زمینه ها بشدت تضعیف شده است. سکولار دموکرات های ایرانی لزوماً طرفدار دونالد ترامپ نیستند بلکه چون مخالف حکومت اسلامی هستند و برای سرنگونی آن و استقرار یک حکومت سکولار دموکراتیک در ایران تلاش می کنند، موافق سياست های دولت ترامپ عليه اين حکومت هستند.