سرگذشت ریحانه؛ نگاهی به ورزش زنان در ایران

چند سال پیش وقتی مارگارت اتوود، داستان‌نویس و فمینیست کانادایی در گفتگویی اعلام کرد انقلاب ۱۹۷۹ ایران یکی از منابع الهام‌بخش برای نوشتن داستان “سرگذشت ندیمه” بود، عده‌ای حرف‌‌های او را اغراق‌آمیز و برداشت او را غیرمنصفانه ارزیابی کردند. این نقدها به ادعای مارگارت اتوود زمانی که سریالی با همین نام ساخته شد و به موفقیت چشم‌گیری رسید، افزایش یافت. در رمان مارگارت اتوود که در سرزمین خیالی گیلیاد در آمریکا می‌گذرد، زنان به عنوان کارگران جنسی، وظیفه باروری و تولید مثل را بر عهده دارند و با محدودیت‌های باورنکردنی روزگار می‌گذرانند.

چند روز پیش که مهین فرهادی‌زاد، معاون زنان وزارت ورزش و جوانان ایران، زنان را ریحانه خواند و گفت ورزش نباید فیزیولوژی آنها را تحت تاثیر قرار دهد، فقط مصاحبه کلیشه‌ای یک مسئول ورزش زنان در ایران نبود که جلب توجه کرد. نگاه ابزاری و ایدئولوژیک پشت این اظهارنظر یک نهیب برای مخاطب بود و نگاه رسمی به ورزش زنان در ایران را بیش از همیشه آشکار می‌کرد.

فیزیولوژی از نگاه معاون ورزش زنان در وزارت ورزش و جوانان مترادف با امکان باروری آنهاست. این به روشنی نشان می‌دهد اولویت برای مسئولان ورزش در ایران نه پیشرفت و درخشش زنان ورزشکار، که خدشه وارد نشدن به زاد و ولد آنها تا رسیدن به جمعیت پیشنهادی عالی‌ترین مقامات ایران است که در سخنرانی‌ها آن را ۱۵۰ میلیون نفر اعلام می‌کنند.

مهین فرهادی‌زاد، معاون زنان وزارت ورزش و جوانان در مصاحبه با ایسنا درباره فعالیت زنان در پاورلیفتینگف، بوکس و ورزش زورخانه‌ای گفته بود: «با توجه به اینکه در مبانی اعتقادی ما از زن به عنوان ریحانه یاد شده، نمی‌توانیم رشته‌ای را قبول کنیم که کل سیستم بدنی و فیزیولوژی او را تحت تاثیر قرار دهد.»

به مارگارت اتوود برگردیم، به نویسنده سرگذشت ندیمه که زنان در آن رمان هیچ حق انتخابی نداشتند و برده‌هایی برای تولید مثل بودند. اتوود سال ۱۹۹۰ در مصاحبه‌اش جمله‌ای را به زبان آورده که آگاهی‌بخش است: «مردها اغلب از من می‌پرسند چرا شخصیت شما زن‌ها اینقدر خیالاتی و بدگمان است؟ این بدگمانی نیست. این فهم آنها از موقعیت‌شان است.» بدگمانی‌ها درباره آنچه معاون ورزش زنان با صفت ظاهرا دل‌انگیز ریحانه برای زنان بروز می‌دهد، از همین منظر شکل می‌گیرد. بدگمانی نیست، بلکه فهم از موقعیت است.

ورزش حرفه‌ای برای ورزشکاران مثل هر حرفه دیگری آسیب‌هایی دارد. در این که آسیب‌های ورزش حرفه‌ای قابل بررسی و نقد هستند، تردیدی نیست اما ریحانه خواندن زنان برای دور کردن‌شان از ورزش‌های دلخواه آنها که باید آزادانه حق انتخابش را داشته باشند، خبر از نگاه دیگری به ماجرا می‌دهد که به نقد آسیب‌های ورزش حرفه‌ای برای زنان و مردان ارتباطی ندارد.

سرینا ویلیامز، تنیسور نامدار آمریکایی که عضلاتش حیرت‌آورند و سرویس‌های کشنده‌ای می‌زند، وقتی به قهرمانی تنیس آزاد استرالیا دست یافت، خبر رسید که در هفته چندم بارداری است. او فینال اوپن استرالیا را حتی بدون یک ست شکست پشت سر گذاشت. سرینا ویلیامز حتی قدرتمندتر از جردن باروز، کاپیتان تیم ملی کشتی آزاد آمریکا به نظر می‌رسد اما او مادر است، با تمام حس‌های مادرانه.

بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی تصاویری از زنان را در حالی‌که به کارهای سخت ساختمانی یا حرفه‌های طاقت‌فرسای دیگری مشغولند، منتشر کردند و کلیدواژه «ریحانه» در ملامت حرف‌های معاون ورزش زنان به کار گرفته می‌شد، نامی به ظاهر ملیح که کاربردی علیه خواست زنان ورزشکار در ایران دارد. کم‌شمار نیستند زنانی که در ایران مشاغل سخت و زیان‌آوری را برای گذراندن زندگی خانواده خود انتخاب کرده‌اند.

واقعیت‌های ورزش زنان در ایران نگران‌کننده است، از ممنوعیت دوچرخه‌سواری برای زنان به عنوان یک وسیله نقلیه یا ورزش ساده خیابانی تا سلب حق انتخاب ورزش‌هایی که به تشخیص مسئولان ممنوع می‌شود، تا ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه‌ها که پایان نمی‌یابد. لازم نیست به آنچه بر زنان در ورزش ایران می‌گذرد، خوشبین یا بدبین باشیم. به تعبیر مارگارت اتوود «خوشبینی یعنی بهتر از واقعیت، بدبینی یعنی بدتر از واقعیت. من واقع‌گرا هستم.» تلخی واقعیت‌ها در سرگذشت ریحانه -ورزشکار زن ایرانی- پیداست.

منبع: سایت بریتانیائی ایندیپندنت به زبان فارسی، ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰
تصویر: کیمیا علیزاده تکواندوکار ایرانی