پیامد پایان تاریخی برجام برای ایران

ميلاد آقائی

بیش از یک سال از برون‌رفت ایالات متحده آمریکا از قرارداد برجام، در هشتم اردیبهشت ۱۳۹۷، می‌گذرد. رییس جمهوری آمریکا، چه پیش از برگزیده شدن به مقام ریاست جمهوری و چه پس از آن، پیگیرانه این خواست را دنبال نمود و با فراهم نمودن همه‌ی آنچه در تئوری و کنش به آن نیاز بود، دست به این کار زد. رویکرد رییس جمهور ترامپ به برجام و به هر گونه چانه‌زنی با حکومت اسلامی در ایران، رویکرد پلیس و گروگان‌گیر بوده است. از نگاه او هر گونه لاس و لاب با گروگان‌گیرها به گروگان‌گیری بیشتر و وحشیگری بیرون از اندازه‌ی آن‌ها می‌انجامد. همه‌ی روش‌ها و رفتار سیاسی او نیز بر همین رویه استوار است.

او در همین راستا خواست تاریخی دیگری را نیز پیگیری و به انجام رساند  و آن تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. این تصميم، در کنار فشار گسترده‌ی مالی به حکومت اسلامی در ایران، بهترین ارمغانی است که ملت ایران در یک سال گذشته زنجیروار دریافت نموده است.
از نگاه تاریخی به شهریگری، این شاید با نبرد تاریخی وین در برابری باشد، با اين نتيجه که تمدن‌ها، برای نگهداری سامان‌مندی خود در برابر بربریسم، به یاری یکدیگر می‌روند. از آنجایی که شهریگری پیچیده و بربریسم ساده است، همکاری میان بربرها نیز به سادگی پدید می‌آید، که این واقعيت برای آینده‌ی دنیا بسیار خطرناک است و باید بربرها را در همه جای دنیا سرکوب کرد و درگیر با خودشان نگاه داشت.

در این دوره‌ی یکساله، روضه‌خوان‌های حکومت اسلامی اشغالگر ایران، در سراشیبی راه یک باخت راهبردی بزرگ افتاده‌اند. اگر آنچه آمریکا انجام داده است را در کنار خیزش دی‌ماه ۹۶ بگذاریم، و نگاهی نیز به همه‌ی خبرهای آرایش و نمایش ملاها بیاندازیم، به آشفتگی و درماندگی حکومت در ارائه‌ی راهکاری برای نگهداری از خودش می‌رسیم.

برای نمونه، محمدعلی جعفری، پس از بیرون رفتن آمریکا از برجام، تلاش کرد آن را در برابر اقتدار سپاه عادی و بدون اهمیت نشان دهد. در همان حال فرماندهان دیگر سپاه و ارتش از جدی بودن تهدیدها سخن می‌گفتند. فرمانده ارتش در تازه‌ترین واکنش یادآوری کرده است که هر شب می‌تواند جنگ در بگیرد! حسن روحانی نیز که چند روز پیش می‌گفت: اگر آمریکا عقل دارد باید همه‌ی تحریم‌ها را برای یک سال بردارد، به تازگی گفته است که او شش راه پنهانی برای دور زدن تحریم دارد! خود ملا علی خامنه‌ای هم، از آنجایی که از روضه‌خوانی به قدرت رسیده است و، به سان همتایان دیگری مانند ابوبکر بغدادی یا ملاعمر، از دنیای سیاست و سامان‌مندی جهانی حقوقی آن سر در نمی‌آورد، روش‌هايش به گردن‌کشی و گروگان‌گیری کرانمند است؛ از سویی ظریف را با اختیارات تام برای چانه زنی روانه‌ی آمریکا می‌کند و‌ از سویی قاسم سلیمانی، تروریست نامی را آماده گردن‌کشی نشان می‌دهد.

حکومت اسلامی تلاش کرده است که دوازده شرط آمریکا را گام به گام انجام دهد و در هر گام از آمریکا پاسخ بگیرد. در آغاز این راه گمان می‌کردند با انجام نمایشی برخی از شرط‌ ها، دوباره با آمریکا گفتگو را آغاز خواهند کرد و تحریم‌ها را برطرف می‌کنند. اما رویگردانی آمریکا از آن‌ها و نداشتن میل برای همکاری، این نگرانی را در ملاها افزایش داده است که اگر رویکرد آسهء «ترامپ،‌ پمپئو، هوک» به آن‌ها همچنان پلیس-گروگان‌گیر باشد، همه‌ی این دوازده شرط بهانه‌ای است برای زمین‌گیری و سپس فروپاشی حکومت اسلامی در ایران.
دست و پا زدن‌، خرناس و جیغ‌های محمدجواد ظریف برای نشان دادن آمادگی برای چانه‌زنی یا برون رفت از پیمان‌های هسته‌ای، از يکسو، و نجوای مایک پومپئو در دالاس در مورد خواست فرجامین دولت آمریکا برای به زمین زدن و فروپاشی جمهوری اسلامی، از سویی دیگر، ما ایرانیان را به خواست استوار رییس جمهور ترامپ دلگرم می‌کند.

در دوران اوباما، هرگاه در مورد رویارویی جنگی با حکومت اسلامی از او پرسش می‌شد پاسخ او این بود که همه‌ی گزینه‌ها روی میز هستند؛ در خلیج فارس نیز همواره درگیری نرم میان بلم‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رزم‌ناوهای آمریکایی در جریان بود. و اگرچه این آمادگی رزمی آمریکا هزینه‌ی بسیار گزافی را برای دولت به بار می‌آورد، اما سیاست اوباما در نزدیکی با لابی‌های خلیفه‌ی تهران، این گمان را پدید می آورد که نیروهای سپاه بیش از نیرویی خرابکار و تروریستی هستند.

اما سیاست رییس‌جمهور ترامپ، از نگاه رزمی، بسیار کم هزینه برای آمریکا و دشوار و گیج کننده برای تروریست‌های سپاه بوده است: از يک سوی فشار بسیار برای کشاندن به فروپاشی، و از سویی کمترین فشار رزمی و جلوگیری از تلاش جدی برای درگیری رودررو با تروریست‌های سپاه انقلاب.

دنبال کردن رفتار و آرایش نیروهای نظامی آمریکا روشن می‌کند که در چند ماه گذشته تنها ناو هلیکوپتربر LHD 3 در خلیج فارس گشت‌زنی می‌کرده است. این روش دو دستاورد بسیار برجسته دارد: یکم بستر شاخ و شانه کشیدن سپاه را از بین می‌برد؛ و دوم اینکه هزینه‌ی بسیار بالای ماموریت ناوهای سنگین را می‌کاهد و آن را خرج مهار مالی حکومت اسلامی می‌کند.

با همه‌ی آنچه گفته شد، دولت آقای ترامپ تا اینجا دامنه‌ی منافع خود را در برابر حکومت اسلامی در ایران، مماس با دامنه‌ی منافع مردم ایران و گسترش شهریگری مدرن نموده است. اگر مردم ایران کسانی را که سندرم تهران (استکهلم پیشین!) فریاد می‌کشند ندیده بگیرند، و از روی آن‌ها و ملایان و سپاهیان بگذرند، دیر نیست روزی که برپایی سکولار دموکراسی را در ایران جشن بگیریم.

پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷- پنجم ماه مه ۲۰۱۹