آيا در ايران انقلاب ديگری در راه است؟

محمود عاشوری

نخست بد نيست به چند پيش گزاره توجه کنيم:

۱٫ «انقلاب» را دگرگونی و زیر و رو شدن یک سیستم می دانند که می تواند فقط سیاسی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و یا مجموعه ای از دو و یا هر سه آنها باشد.

۲٫ هدف انقلاب سیاسی تغییر حکومت، انقلاب فرهنگی اجتماعی تغییر ارزش ها و انقلاب اقتصادی تغییر بنیادی در ساختارهای تولیدی جامعه است.

۳٫ انقلاب یک‌ پروسه تغییرات است که ممکن است به طرق مختلف ( شورش، جنبش، کودتا، حمله خارجی و یا جنگ داخلی) شروع شود و نتایج مختلفی ببار بیاورد، اما از انجام آن نمی توان سر باز زد. وقتی رفرم به هر دلیلی جواب نداد انجام آن قطعی است. اشتباه گرفتن ارزش گذاری در اثر نتیجه یک انقلاب با خود انقلاب عملی کاملا غیر علمی است.

۴٫ اکثر مردم و تحلیلگران خود انقلاب را با یکی از مراحل آن اشتباه میگیرند. عده ای انقلاب را با نتیجه آن یکی میگیرند، عده ای دیگر آن را با نوع شروع آن و عده ای آن را با یکی از عمل های لازم برای با نتیجه رسیدن آن. یعنی صفت انقلاب را جای آن می گذارند. مثل اسلامی در انقلاب اسلامی، بلشویکی در انقلاب بلشویکی و یا دمکراتیک در انقلاب دمکراتیک. در نتیجه با ارزش گذاری روی آن که همان صفت است آن را نفی‌ می کنند. به جرات میتوانم بگویم ۸۰ درصد کسانی که با انقلاب مخالفند آن را با صفت آن و یا یکی از مراحل آن اشتباه میگیرند. نتیجه انقلاب همان صفتی است که بعد از آن میآید. مثل انقلاب اسلامی. ترس از انقلاب در واقع ترس از نتیجه آن است.

۵٫ انقلاب سیاسی وقتی بوقوع می پیوندد که روبنای سیاسی ( قدرت حاکمه و نحبگان سیاسی مخالف) قدرت همخوانی با زیر بنای جامعه را نداشته باشند و راه های اصلاح هم جواب ندهند و به بن بست نرسيده باشند.

۶٫ شکست «جنبش اصلاحات» در سال ۸۸ تجربه مثال زدنی خوبی است که نتیجهء بسیار مهم اش آن است که جنبش کنونی مردم ایران نمی تواند «جنبشی انقلابی» نباشد.

۷٫ تقارن انقلاب ۱۹۷۹ ایران با انقلاب ۱۹۷۹ نیکاراگوئه، و همچنین شروع جنبش خیابانی کنونی مردم در ونزوئلا و مردم ایران نمايانگر هماهنگی خاصی بین تحرکات مردم این دو قاره است.

                                                                                       ***       

می گویند انقلاب مانند زایمان است و از وقوع آن نمی توان جلو گیری کرد. به شرايط وقوع زایمان توجه کنيم: اول وجود زنی که توانایی بارداری داشته باشد، و دوم انجام شدن آمیزش جنسی با هدف بارداری. لوازم مربوطه هم عبارتند از: الف) دانش ما برای مراقبت های قبل از زایمان، در حین زایمان و بعد از آن. ب) وجود امکانات لازم برای عمل زایمان. پ) وجود قابله یا دکتر و پرستار. اگرچه عمل زایمان به وجود و واکنش های بينابينی پارامترهای مختلف بستگی دارد که نتایج متفاوتی را ببار آورند اما در هر حال از عمل زایمان نمیتوان جلوگیری کرد.

اما بعد از عمل زایمان ما با موجودی جدید طرف خواهیم بود. زایمان ممکن است با درد فراوان همراه باشد و یا با عمل سزارین و یا ممکن است مادر و یا نوزاد مدتی در ICU بستری شوند و یا نوزاد ناقصی متولد شود. ما هر کدام از این مراحل را نمی توانیم با عمل زایمان یکی بگیریم. عمل زایمان شامل کل این پروسه میباشد. از اول تا آخر.

در عين حال، مسئله اساسی این نیست که ما چه فکری راجع به انقلاب آتی خواهیم داشت، مهم تشخیص درصد احتمال آن و واقعی بودن آن است. نوع برخورد با آن قدم بعدی است. اگر ترس از انقلاب باعث شود که برخورد ما با آن واقعی نباشد و در نتیجه آمادگی لازم برای وقوع و گرفتن نتیجه مطلوب از آن را از دست دهیم، بدترین نتیجه حاصل خواهد شد. این همان پارامتر دکتر و دانش او در عمل زایمان است که انجام ندان یا کم کاری در انجام وظیفه میتواند نتیجه آن را تغییر دهد.

                                                                                         ***

جامعه ما آبستن یک تغییر اساسی است. این تغییر ممکن است با شروع و گسترش تظاهرات و اعتصابات، از هم پاشیدگی اقتصادی و سیاسی، انجام یک کودتا و یا جنگ شروع شود، اما نتیجه آن کاملا چیزی متفاوت از جامعه کنونی ایران از نظر ساختار سیاسی و ارزش های فرهنگی – اجتماعی خواهد بود.

هدف برسی و تحلیل انقلاب آتی ایران شناخت نیرو های خود و نیروهای رقیب در این پروسه گذار می باشد. به نظر من جبههء سکولار دمکرات ها، به دلیل موقعیت کنونی جامعه ایران و همچنین جوان بودن آن، علی رغم کمبود نیرو از نظر کمی، بیشترین شانس را در آیندهء ایران خواهد داشت.

رقبای ما در این میدان نیروهای چپ ارتدکس از یک طرف و مجاهدین و گروه های قوم گرا و سلطنت طلب تمامیت خواه از طرف دیگر می باشند. بدنه اصلی جامعه ایران بعلت پشت سر گذاشتن این تجربه سخت ۴۰ ساله از يکسو نیروهای ایدئولوژیک را پس می زند و از سوی ديگر نیروهای تمامیت خواه را. هر کدام از این نیروهای رقیب، بعلت ساختار تشکیلاتی و شعارها و اهداف چندین ده ساله شان، قدرت تطبیق خود را با این سرعت در رابطه با جامعه ایران از دست داده اند.

آنها برای انجام این تطبیق باید کاملا خود را تغییر دهند؛ تغييری که این همانا نزدیک شدن به سکولار دمکرات ها است. این تغییر البته یک جراحی است و خیلی سخت میباشد، اما واقعیات حرکت های پرشتاب آیندهء جامعهء ایران آنها بر سر دوراهی انطباق یا پاسیو شدن و اضمحلال قرار خواهد داد و آنها بزودی مجبور به تصمیم گیری خواهند شد.

جنبش ما البته از نزدیکی هر نیرویی به منظور قوی تر کردن جبهه سکولار دمکرات ها برای به هدف رساندن انقلاب آتی مردم خود استقبال می کند.

همچنين امید من آن است که این بار جبهه سکولار دمکرات ها با ذکاوت سیاسی به موقعیت تاریخی خود پی برده و قدرت تطبیق خود با جنبش ریشه دار مردم ایران (سکولار دمکراسی) را داشته باشد.

  

۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ – ۶ ماه مه ۲۰۱۹