یکی دو نکته برای دوستان جنبش چپ

سام قندچی

          سه روز پیش، نوشتاری از این قلم منتشر شد تحت عنوان «عدالت اجتماعی، کمونیستهای جدید در اپوزیسیون ایران، و تفاوتهای منتقدان مارکس» که سال ها روی آن کار کرده بودم و اکنون هم امیدوارم توانسته باشم برخی نکات مبهم را دربارهء بحث «عدالت اجتماعی» و «دموکراسی» در جوامع سکولار سه قرن گذشته توضیح داده باشم؛ بویژه موضوع «دورنمای عدالت اجتماعی» در جامعهء اطلاعاتی. اما اینجا می خواستم فقط نکته ای را اضافه کنم.

          بخش اول آن بحث را در واقع حتی قبل از پایان جنگ جهانی دوم کارل پوپر بطور مبسوط مطرح کرده بود و برخی نظیر این قلم نیز ۳۵ سال بعد از پوپر، با تجربهء انقلاب ایران به همان نتیجه رسیدیم، ولی وقتی اين موضوع در سال ۱۳۶۰ در ایران مطرح شد برخی در جنبش چپ مرا به خاطر رد «مارکسیسم»، به مرگ تهدید کردند؛ اما همانها ۱۰ سال بعد، در زمان سقوط شوروی، به همین نظرات رسیدند، و هنوز هم فکر می کنند اين مطلب کشف تازه آنها بوده است و نمی بینند که ۷۰ سال از کسانی نظیر برتراند راسل عقب بوده اند که در همان سال پيروزی انقلاب ۱۹۱۷، بعد از ملاقات لنین در مسکو و بحث با او در مورد جزئیات طرح حکومت شورایی، اعلام کرد که «این جریان کمونیسم راه استبداد است و نه آزادی!»؛ آنوقت این هموطنان ما تازه، بعد از سقوط شوروی، موضوع را فهمیده اند و حتی بعضی از آنها با انواع لطایف الحیل باز هم به شکلی می خواهند جنایات رژیم های کمونیستی و فقدان عدالت و زندگی اشرافی رهبران حزب را توجیه کنند و مشکل بنیانی سیستمی را که دنبالش بوده و هستند هنوز درک نمی کنند.

            داستان واکنش به رژیم اسلامی ایران نیز همین است. برخی نظیر زنده یاد مصطفی رحیمی، پیش از پيروزی انقلاب ۵۷ گفتند که «این جریان اسلامگرایی، ارتجاعی و استبدادی است»، برخی دیگر – حتی زمان آغاز اصلاح طلبی – گفتند که اصلاح طلبی اسلامی ارتجاعی است و سانسور شدند، و گفتند که اصلاح طلبان در قتل های دهه ۶۰ شرکت داشته اند  و اینکه برخی جریانات کمونیستی نیز بخاطر دیدگاه نظری شان همدست سپاه پاسداران در کشتارهای دهه ۶۰ بودند. اما اکنون تازه، گویی برخی در چپ دارند جایگاه اسلامگرایی را درک می کنند و اینکه چه بلایی با دنبالِ اصلاح طلبان افتادن بر سر جنبش دموکراتیک ایران آورده اند؛ و تازه هر چند روز، همقطاران شان آنها را مردد می کنند و به دیدگاه های گذشته بر می گردند. نظیر همهء کسانی که روزگاری در کالت های مختلف بوده اند.

          از آن بدتر اینکه اکثریت چپ هنوز حتی به این نتیجه گیری هم نرسیده که جریان کوکلاکس کلان های اسلامی حاکم بر ایران و در منطقه خاورمیانه در نیم قرن گذشته بدتر از فاشیسم هیتلری و کمونیسم استالینی بوده و هست(+).

          متأسفانه برخی از چپی ها هنوز خوشحالند که عده ای در روسیه نوستالژی بازگشت به استالین دارند. آدم واقعاً نمی داند درباره این چپ ایران چه بگوید که گویی مسابقه برای عقب ماندن است از آنچه که ۸۰ سال پیش دانسته بوده و تازه برای عده ای کشفی جدید است؛ و موضوع برای عده ای دیگر در این طیف چپ حتی امروز هم قابل تمیز نیست و نمی دانند که نه تنها رهبر مردم به سوی جلو نبوده اند بلکه عامل گمراهی آنها بوده اند که از امثال اکبر گنجی ها حتی در آمریکای پیشرفته رهبر برای جنبش سیاسی ایران ساختند و اسم خودشان را نیز گذاشته اند طرفداران سوسیالیسم «علمی».

          قصدم توهین به کسی نیست اما اگر پزشک شما بهمین اندازه در عرصهء کار خودش از دانسته های علمِ روز عقب باشد، شما باز هم برای معالجهء بیماری خود به او مراجعه می کردید؟ 

۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ – ۲۱ مه ۲۰۱۹
 
 

https://bit.ly/2MaLPcI