جنبش روایتگری خشونت جنسی و ضرورت ایستادن در سمت حقیقت

مهشید پارسی
یکی از پیامدهای جنبش روایتگری خشونت جنسی به‌خصوص پس از انتشار بیانیه ۸۰۰ زن از اهالی سینما و تئاتر درهم‌شکسته‌شدن هژمونی مردانه حاکم بر فضای هنری ایران است. این امر بی‌پیامد و بی‌واکنش نیست. به برخی از این پیامدها و واکنش‌ها در سینمای ایران پرداخته‌ایم.

کانون منتقدان فیلم آلمان با ترجمه و انتشار نامه سرگشاده سینماگران زن ایرانی از آنان حمایت کرده است.

۱۲ فروردین بیش از ۸۰۰ زن سینماگر ایران با انتشار بیانیه‌ای خواستار تشکیل کمیته‌ای مستقل در خانه سینما برای بررسی آزار و خشونت جنسی در پشت صحنه سینمای ایران شدند. زنان سینماگر می‌گویند خشونت‌های جنسی سیستماتیک و گسترده است و ساز و کاری هم برای بازدارندگی پیش‌بینی نشده. خانه سینما پیشنهاد داده بود که به این شکایت‌ها در شورای صیانت بررسی شود. زنان سینماگر معترض اما این پیشنهاد را رد کردند و نوشتند:

«لازم است درخواست مندرج در بیانیه “زنان سینماگر علیه خشونت جنسی” که به امضای بیش از سیصد زن دست اندرکار سینما رسیده، شفاف گردد: هدف، تشکیل یک نهاد مستقل از مناسبات داخلی خانه سینما (شامل حقوقدان، روانشناس، متخصص حوزه جنسیت، متخصص مدیریت منابع انسانی، متخصص حوزه خشونت جنسی و سینماگر) است.»

چنین بود که امضاکنندگان خود دست به کار شدند، کمیته‌ای مستقل متشکل از پنج فیلمساز تشکیل داده و آن را مأمور پیگیری مطالبات فیلمسازان زن کردند. اعضای این کمیته عبارت‌‌اند از: هانیه توسلی، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد و مارال جیرانی.

چهارشنبه ۳ فروردین سمیه میرشمسی، دستیار کارگران، در توییتر فرهاد اصلانی، بازیگر را به رفتار خشونت‌آمیز پشت صحنه فیلمی به کارگردانی هاتف علیمردانی متهم کرد. سینماگران زن از او حمایت کردند.
انجمن صنفی برنامه‌ریزان و دستیاران کارگردان سینما دوشنبه، ۸ فروردین در بیانیه‌ای از سمیه میرشمسی و افشاگری او درباره آزار جنسی حمایت کرد.
۱۲ فروردین جمعی از زنان سینماگر ایران با انتشار بیانیه‌ای خواستار تشکیل کمیته‌ای مستقل در خانه سینما برای بررسی آزار و خشونت جنسی در پشت صحنه سینمای ایران شدند.
خانه سینما پس از چند روز تاخیر در واکنش به بیانیه ده‌ها تن از زنان دست‌اندرکار سینما در ایران در مورد رواج «خشونت و آزار جنسی» در محیط‌ کار، اعلام کرد که «شورای صیانت» مسئولیت رسیدگی به «هرگونه رفتاری مغایر با شئون فرهنگی و اخلاق حرفه‌ای اهالی سینما» را برعهده دارد.
روزنامه شرق ۲۰ فروردین، از تشکیل یک کمیته مستقل جهت بررسی سوء‌رفتارهای جنسی در سینمای ایران خبر داد. در نتیجه رای‌گیری انجام شده با حضور ۵۱۶ تن از زنانِ امضاکننده بیانیه‌ اعتراض به خشونت جنسی در سینما و تئاتر، «هانیه توسلی، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد و مارال جیرانی» به‌عنوان اعضای این کمیته مستقل برگزیده شدند.
انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری ایران یکشنبه ۲۱ فروردین از دیدار با «برخی از زنان سینماگر امضاءکننده بیانیه اخیر علیه خشونت جنسیتی» خبر داد و سینماگران امضاءکننده بیانیه را به تحمیل مطالبات خود متهم کرد.

جشنواره بین‌المللی فیلم زنان دورتموند و کلن آلمان نیز قبل از آن همبستگی کامل خود را با سینماگران زن ایرانی اعلام کرده بود.

جشنواره بین‌المللی فیلم زنان دورتموند+کلن با انتشار بیانیه‌‌ای اعلام کرده است: «ما ضمن حمایت از خواسته سینماگران زن ایرانی برای تحت پیگرد قانونی قرار دادن مجرمان، بر حق همه مردم برای داشتن یک محیط کار امن که باید عاری از قلدری، خشونت و باج‌خواهی جنسی باشد تأکید می‌کنیم.»

در همان حال هفته گذشته روایت‌هایی هم در شبکه‌های اجتماعی از می‌توی ابوالفضل کاهانی کارگردان جوان تئاتر منتشر شد و انتشار این روایت‌‌ها بازتاب‌های متفاوتی را در پی داشت.

ابتدا عبدالرضا کاهانی، کارگردان شناخته‌شده سینما با انتشار متنی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «هیأت محترم پیگیری مطالبات زنان سینماگر؛ گمان می‌کنم از نخستین مردانی باشم که بیانیه‌ی شما علیه آزار جنسی را امضا کرده‌ام و از جمله فیلم‌سازانی که با این موضوع در داخل و خارج از ایران فیلم ساخته‌ام و جنگیده‌ام. من از حامیان شما هستم در حالی‌که برخی زنان سینما ممکن است همراه شما نباشند. من خواستار پیروزی هر چه سریع‌تر این جنبش و مجازات مجرمان هستم. بنابراین به عنوان یکی از امضا کنندگان بیانیه پیشنهاد می‌‌دهم به منظور هر چه سریع‌تر به نتیجه رسیدن اهداف به حق جنبش -همان‌طور که همگان انتظار دارند- پیش از هر چیز، سراغ آدم‌های تأثیرگذار بروید. آن‌ها که سال‌هاست در سینما قدرت دارند و حتی در شوراهای کلان تصمیم‌گیرنده‌‌اند! ما همه، آن‌ها را می‌شناسیم. شما هم می‌شناسید.»

کاهانی که پیش از این « ارادتمند: نازنین، بهاره، تینا» را درباره مشکلات اجتماعی سه زن ایرانی را ساخته بود، در ادامه نوشته است: «وقت را تلف نکنید و نام آن‌ها را بگویید. لطفا رفتار حاکمیت را تکرار نکنید! حاکمیت در چنین مواقعی سراغ مجرمان رده پایین‌تر می‌رود که اصلی‌ها‌ را تبرئه کند! مجرم، مجرم است و باید طبق قانون مجازات شود اما نام بردن از افراد رده پایین -حتی اگر نام خانوادگی‌شان شهره باشد- جنبش شما را پیش نمی‌برد! ذات سینما شهرت است و گمان بر این بود سراغ سلاطینی بروید که در پناه قدرت مخفی شده‌اند و به ریش ما می‌خندند!»

کاهانی سپس در انتهای این متن خطاب به سینماگران زن نوشته بود: «اگر امکان اعتراف ندارید به شما کمک خواهم کرد. در اولین فرصت منتظر شما هستم و چنانچه نشد، اعتراف‌های شما را -در راستای خدمت به خود شما- در پنج دقیقه بیان می‌کنم و جنبشی که اگر چه دیر اما سرانجام پا گرفته است را جان می‌بخشم.»

در آخرین روایت‌هایی که از آزارهای جنسی در صفحه جنبش می‌تو فارسی منتشر شده بود، ابوالفضل کاهانی، نویسنده، کارگردان و برادر کوچک‌تر عبدالرضا کاهانی به رفتارهای آزارگرانه جنسی متهم شده بود.

عبدالرضا کاهانی، برادر ابوالفضل کاهانی با انتشار متن یاد شده تلویحا از برادر خود حمایت کرد و خواست حواس‌ خوانندگان را از روایات مهیبی که از برادرش منتشر شده بود پرت کند.

انتشار این بازخورد اما جامعه زنان فعال در حوزه برابری جنسیتی و کسانی که عضوی از جنبش می‌تو بودند را برانگیخت. متن کاهانی را اغلب دهن‌کجی به جریان دانسته و راهی برای خفه‌کردن صدایی که علیه برادر او برخاسته بود دانستند.

یکی از متن‌هایی که به‌شدت مورد توجه قرار گرفت متنی بود که مینا خانی -کوییر فمینیست- در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. خانی از یک رفتار تکرار شونده پرده برداشته بود: « یک مرد آمده است یک حمایت از بیانیه‌ی زنان سینماگر علیه مناسبات خشونت جنسی کرده است و حالا به دو روز نکشیده است، شروع کرده است تعیین و تکلیف برای این جنبش. برای جنبشی که پیش از جنبشی شدنش زنان برای مطرح شدنش در حال هزینه دادن بوده‌اند. کودکان در حال هزینه دادن بوده‌اند. حالا به طرفه‌العینی سهم‌خواهی شروع شده است: “چنین کنید و چنان کنید. اسم آزارگران بزرگ را بگویید، من فلان کردم که بهمان شدم. من همان بودم که رستم بود پهلوان، شما برای من درد دل کرده‌اید. فلان بگویید و چنان نگویید.”»

مینا خانی در ادمه هدف پنهان از انتشار نوشته‌هایی مانند نوشته عبدالرضا کاهانی را «قیم‌مابی مردانه» و اعمال «کنترل» برای «به رسمیت نشناختن عاملیت راویان خشونت جنسی، به رسمیت نشناختن جامعه زنان، جامعه کوئیر به حاشیه کشیده شده و همه کسانی که مورد خشونت سیستماتیک جنسی و جنسیتی هستند» دانسته بود.

خانی سپس بعد از این مقدمات خطاب به عبدالرضا کاهانی گفته بود: «لطفا قلم به دست بگیرید و یادداشت کنید: شما در جایگاه تعیین کوچک و بزرگی آزارگر و خشونت‌گر جنسی نیستید. ما اجازه نمی‌دهیم رنج زنان و خشونت دیدگان جنسی که فردی که آزارشان داده جزو معروف‌ترین‌ها نیست، بی‌اهمیت انگاشته شود. شما در جایگاه تعیین خط و استراتژی برای جنبش من هم ایرانی نیستید.»

خانی در ادامه از کاهانی خواسته بود از جنبش کنار بکشد و به جای تلاش برای انحراف خواسته‌‌های زنان به «آزارگری‌های برادر خودش» فکر کند و به «نقش و جایگاه ممتازی» که او «در بازتولید مناسبات مردسالار و لاجرم مناسبات خشونت جنسی و جنسیتی» دارد.

اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد. نوید محمدزاده سوپراستار امروز سینمای ایران که به مدت دو سال برای نمایش گیاهخوار ابوالفضل کاهانی تمرین کرده بود از بازی در این نمایش انصراف داد و در صفحه اینستاگرام خود در یک استوری از جنبش می‌توی ایران حمایت کرد.

او تلویحا کنار راویان ایستاد و از بازی در نمایش کاهانی به دلیل آزارگری‌اش انصراف داد. بعد از آن ترانه علیدوستی که یکی از پنج زنی است که برای پیگیری روایات عرصه سینما و تئاتر در می‌توی ایران رای آورده است استوری نوید محمدزاده را منتشر کرد و ضمن قدردانی از او نوشت: حالا تو ۸۰۰ خواهر کنار خود داری.

متن مینا خانی و واکنش‌ها به متن کاهانی از این نظر اهمیت دارد که نه‌ تنها زنان سینماگر، بلکه به طور کلی جنبش روایتگری خشونت جنسی در ایران از آغاز تاکنون، نشان داده که نسبت به مداخلات قدرت در روند دادخواهی و مطالبه‌گری خود هشیار بوده است. اما این بدان معنا نیست که زنان از حمایت لازم برخوردار باشند. واکنش فرزاد موتمن یک نمونه است.

فرزاد موتمن، کارگردان با بی‌اعتنایی به بیانیه ۸۰۰ زن در روزهای اخیر نوشت: «یك چيزى كه در بيانيه‌هـايی كه اين روزها از طرف برخى از شاغلين سينما منتشر مي‌شوند و خواستار اين چيز و آن چيز مي‌شوند آزاردهـنده است اين‌است كه اصلاً غيرسينمايى‌اند و با لحنى “كارمند”ى نوشته شده‌اند. سينما شغل نيست، كار است. اين دو با هـم فرق دارند.»

موتمن سپس بعد از این مقدمات دست خود را رو کرد: سینما اصولاً امنیت روانی ندارد. پس زنان هم می‌بایست همه آزارها را به جان بخرند: «سينما ذاتاً كارى پر تنش است. امنيت روانى ندارد. نمی‌تواند داشته باشد. اين يكى از دلايلى‌ست كه باعث می‌شود اين “كار” براى هـمگان مناسب نباشد. عشق ديوانه‌وار می‌‌خواهـد. فقط عده معدودى از پس‌اش بر می‌آيند.»

این اظهار نظر نیز خشم فعالان این عرصه و راویان را برانگیخت چنان که بازتاب‌هایی منفی بسیاری در پی داشت.

موتمن در سال ۹۷ فیلم «چشم و گوش بسته» را اکران کرده بود. در این فیلم مردی توسط یک زن تبهکار کُشته می‌شود و دو غریبه را به جرم قتل بازداشت می‌کنند. یکی صدای شلیک گلوله را شنیده اما صحنه قتل را ندیده ‌است چون نابیناست. آن یکی هم فقط صحنهٔ قتل را دیده و صدای شلیک گلوله را نشنیده چون ناشنواست. آن‌ها یک صبح تا غروب فرصت دارند که از این مهلکه جان سالم به در ببرند.

آیا می‌توان گفت این فیلمساز که خود نه صدای گلوله را شنیده و نه صحنه قتل را دیده، زنان سینماگر را هم چشم و گوش بسته می‌پسندد؟

آن‌چه واضح است یکی از پیامدهای جنبش روایتگری خشونت جنسی به‌خصوص پس از انتشار بیانیه ۸۰۰ زن از اهالی سینما و تئاتر درهم‌شکسته‌شدن هژمونی مردانه حاکم بر فضای هنری ایران است.

به‌نظر می‌رسد آن‌چه اغلب مردان سینماگر را نیز به تکاپو انداخته است ترس از همین تغییر مناسبات قدرت است و تلاش برای از دست‌ندادن جایگاهی که سال‌هاست به خطا و با زور در اختیار داشته‌اند. باید به آنان یادآوری کرد که ایستادن سمت حقیقت، هزینه دارد و تفاوتی ندارد این روایات درباره برادر شما باشد یا دوستتان یا حتی خودتان. تنها با پذیرفتن اشتباه است که می‌توان امیدوار بود که عدالت ترمیمی محقق می‌شود و فضا را به سمتی سوق می‌دهد که در آن زن و مرد همگی در امنیت و آرامش کنار هم کار می‌کنند.

برگرفته ای از سایت رادیو زمانه،۲۸ آوریل ۲۰۲۲