دربارهء مردم و آلترناتیو سکولار دموکرات

(نگاهی به یادداشت آقای مقداد عسکریان)

سام قندچی

آقای مقداد عسکریان، در یادداشت خواندنی اخير خود در خبرگاه حزب سکولار دموکرات ایرانیان، دربارهء برخورد مردم به آلترناتیو سکولار دموکرات، نوشته اند: «این مردم ایران هستند که باید در برابر حکومت اسلامی به یک آلترناتیو سکولار دموکرات جان داده و به آن حقانيت و مأموريت دهند».

          اين نکته درست است که مردم خواست های خود را در معرض دیدگاه دولت و اپوزیسیون قرار می دهند، و البته متقابلاً انتظارات مردم را عملکرد دولت و قول های اپوزیسیون شکل می دهد، و در دموکراسی ها حتی نیازی به انقلاب نیست تا این رابطه ی متقابل برقرار شود. اما وقتی با دیکتاتوری روبرو هستیم قضایا شکل دیگری به خود می گیرد. خمینی فقط به مردم قول برق و آب مجانی نداد بلکه قول بهشت در آسمان و زمین هم داد که با عبارت معنویات شما را عظمت می دهیم، بیان می کرد که البته معنی عظمت معنویات را امروز می بینیم.

          کمونیست های ایران نيز، همین حالا، در اپوزیسیون قول بهشت روی زمین را در حکومتی شورایی می دهند که در آن از فقر و گرسنگی و استبداد خبری نیست؛ آن هم وقتی خوب می دانیم که در شوروی، بعد از ۷۰ سال و با همه ی از خودگذشتگی ها و میلیونها نفر کشته، چنین آرزوهایی برآورده نشد. در نتیجه چنین برنامه هائی اگر عملی شوند یعنی رسيدن به کن فیکون که در ۱۳۵۷ شاهد آن بودیم؛ حادثه ای که حتی حداقل آزادی ها را نیز بعد از ۴۰ سال به دست نیاورده ایم.

          حالا، در اين ميان، شما بیایید و از زبان «آلترناتیو سکولار دموکرات» به مردم راست بگویید که دولتی کردن کمونیستی یعنی جاده صاف کردن برای استبداد و اینکه نباید مالکیت خصوصی را از بین برد که مبنای اقتصادی دموکراسی را از بین می برد. اما در چنان وضعيتی که مردم از اپوزیسیون انتظار مساوات اقتصادی داشته باشند، در پاسخ شما خواهند گفت که «بروم و خودم را به کشتن دهم که فردا در جامعه ای زندگی کنم که پولدارها از همه ی امکانات برخوردار باشند و بچهء من از گرسنگی بمیرد؟» و در پاسخ چنين نظری اگرچه نمی شود گفت که «آلترناتیو ما بهشت خواهد بود» ولی درست آن است که بگوئیم «امکانات برای افراد بدون تبعیض خواهد بود». و بدانيم که اگر قدمی فراتر بگذاريم و بگوییم «فردا ایران می تواند از آن سطح از عدالت اجتماعی که امروز حتی در آمریکا و اروپا هم وجود ندارد، بهره مند شود» حتماً به مردم دروغ گفته ایم.

          اينها مشکلات آلترناتیو سکولار دموکرات است. آقای مقداد عسکریان به درستی دربارهء اهمیت آموزش بحث کرده اند، که البته شامل همه ی این بحث ها می شود. کسانی که تصور می کنند اگر ۲۰ نفر یا ۱۰۰ نفر آدم مشهور بیایند و دعوتی کنند مردم لبیک خواهند گفت در اشتباه هستند. این رژیم و حتی بخشی از اپوزیسیون این رژیم، انتظاراتی را در میان مردم از اپوزیسیون پدید آورده اند که اگر به مردم بگویید واقعی نیست، یا فاتحه ی آلترناتیو سکولار دموکرات را می خوانند و یا اینکه پاسیو (غير فعال) می شوند.

          سیستمی واقعاً سکولار دموکرات، و بهترین رییس جمهور آن هم، دستاوردها بسيار خواهد داشت ولی سازندهء «بهشت تخيلی بر روی زمین» نیست. به همين دليل شاهد آنيم که در همين آمریکائی که هیچگاه ادعای مدینه فاضله بودن را نداشته، امروز اکثر وعده های شيرين ديگران تخقق يافته است، چرا که بجای وعدهء دروغ پيروی از واقعيت های قابل اجرای خردمندانه زمينهء کار سازندگان این کشور بوده است.

          کاربرد اين فرمول را می توان در تاريخ امريکا مشاهده کرد: «جرج واشنگتن»، اولين رئيس جمهور امريکا، چه قبل و چه بعد از انقلاب در آمریکا ثروتمند بود و تا پیش از پرزیدنت ترامپ، ثروتمندترین رییس جمهور تاریخ آمریکا محسوب می شد و ۳۰۰۰ برده داشت. «جفرسون» هم ثروتمند بود و هم برده داشت و حتی فرزندی از یکی از برده هایش داشت که از خانواده ی برده ی خانگی خانواده ی همسرش بود و آنزمان بعنوان فرزند او اعلام نشد و به تازگی آزمایش های دی اِن اِی ثابت کرد و نوادگان آن فرزند که نامش فردریک بود نیز به مراسم نوادگان پایه گذاران ایالات متحده دعوت می شوند و آن زمان رابطه جنسی با برده خانگی مسأله ای نبود یعنی اینها همه موضوعات عرصه عمومی بوده و خلافکاری نبوده و اگر هم آن فرزند اعلام نشده بود چون برده بود، برده داری تازه ۱۰۰ سال بعد از دوران بنیانگذاران ایالات متحده به چالش کشیده شد. اما در کنار اين واقعيت ها بايد توجه کنيم که واشنگتن نه تنها از اول به برقراری سلطنت جواب نه داد، بلکه بعد از دو دوره رياست جمهوری حاضر نشد دورهء دیگری کاندید شود تا «رییس جمهور مادام العمر» هم سنت نشود، هرچند در آن زمان رییس جمهور می توانست برای بیش از دو ترم انتخاب شود. همچنین وقتی کنگره برای پرزیدنت حقوق تعیین کرد چون ثروتمند بود می خواست حقوق نگیرد اما اين امر را هم قبول کرد چون گفته بودند که ممکن است در آینده کسی رییس جمهوری شود که نیاز به آن درآمد داشته باشد.

          اما بهر حال و در ايران امروز اين هم واقعيتی است که اگرچه ما در دوران تاریخی دیگری زندگی می کنیم اما هنوز هم برخی از انتظارات اشتباه مردم از اپوزیسیون وجود دارند و در نتيجه تا حقایق را با بسیاری از حتی مخالفین در میان بگذارید فکر می کنند که می خواهید آنها را دلسرد کنید. خیلی ها هم الکی حرف می زنند چرا که در ۴۰ سال گذشته واقعاً فعال نبوده اند، و فقط هر وقت اوضاع شلوغ شده و می شود جلو می آیند و همان حرف های ۵۰ سال پیش را می زنند. یک عده ی دیگر نیز در اپوزیسیون ایران در همهء تاریخ ایران در «پوزیسیون» بوده اند و نه «اپوزیسیون» و اصلاً نمی دانند واقعاً اپوزیسیون چگونه کار می کند و هر سال گفته اند که تا عید سال دیگر در ایران در قدرت خواهیم بود. شخصاً اصلاً بحث در این عرصه ها را با آنها فاقد هر گونه ارزشی می دانم چون این کاره نیستند.

          اما همين واقعيت های تلخ  و باز مانده از گذشته اند که ما را دوباره به سخن آقای عسکريان و لزوم آموزش مردم بر می گردانند، و به همین دلیل هم بوده که از سال ها پيش دکتر اسماعیل نوری علا نشریهء «سکولاریسم نو» را منتشر کرده است.

          خوشبختانه، اين نکته را هم می توان گفت که در ایران امروز مطمئناً دوران سال های ۱۳۴۰ بسر آمده است؛ دورانی که مثلاً مائوئیست ها فکر می کردند بهشتی در چین هست که آن را بايد در ایران پیاده کنند و فیلم های رقص بالهء چین را برای هواداران شان نشان می دادند و به انقلاب فرهنگی چین غبطه می خوردند. امروز ما در دورانی زندگی می کنیم که همه می دانند در انقلاب فرهنگی چین چه جنایاتی صورت گرفت و اینکه چین امروز مهد آزادی نیست بلکه مهد استبداد است و شوروی چه جهنمی بود.

          امروز برای بسياری از مردم عادی این حرف های ۵۰ سال پيش بی معنی است؛ زيرا کسانی که هوادار و کادر واقعی و میدانی اپوزیسیون زمان ما هستند، خیلی بیش از افراد سرشناس اپوزيسيون، به این حقایق آگاهند و می دانند که مسألهء «اعتماد مردم» اساساً به روندی مربوط است که طی آن، بجای وعده دروغ، «واقعيت های قابل اجرای خردمندانه» زمينهء کار سازندگی کشور ما را فراهم می کنند و نه فقط اینکه «هنوز بايد در جستجوی آدم های خوشنامی برای رهبری اپوزیسیون بود».

          در پایان لازم به تذکر است که احزابی نظیر حزب سکولار دموکرات ایرانیان در درازمدت نیز برنامه ی عدالت اجتماعی دارند، و بحث شده است، و برنامه شان در آن عرصه هم قولهای الکی برای دلخوش کردن و گول زدن مردم نیست.

            به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

۲۰ تیر ماه ۱۳۹۸ – ۱۱ جولای ۱۰۱۹

http://www.ghandchi.com/2763-meghdad-askarian.htm