مقداد عسکريان
چهل از زمان تشکیل حکومت اسلامی می گذرد و در طی اين مدت بعضی از گروه ها که در به قدرت رسیدن آن کمک کرده بودند به تدريج تبدیل به بخشی از اپوزیسیون اين حکومت شده اند. حکومت اسلامی، با کمک شور انقلابی و چندی بعد با شروع جنگ با عراق، اقدام به از بین بردن تک تک اینگونه گروها کرد و تا به امروز هم، اگرچه ديگر حزب و گروهی در ایران که به بتوان آن را با عنوان اپوزیسیون شناخت عملا وجود ندارد اما حکومت اسلامی همچنان با سرکوب شدید اجازهء شکل گیری یک اپوزیسیون را در داخل ایران نمی دهد.
در سالهای دههء شصت، ابتدا اپوزیسیون سرشناس حکومت با رهبری شاپور بختیار در خارج از ایران تشکیل شد و، سپس با توجه به خطرناک بودن حضور در ایران، در چهل سال عمر حکومت اسلامی بسياری از افراد و گروهای مخالف آن عملا در خارج ایران به اپوزیسیون آن تبدیل شده و فعالیت می کنند.
متأسفانه بايد پذيرفت که در این مدت و در خارج از ایران هم، اکثر افراد و گروهای مخالف حکومت اسلامی به رقابتهای درونی یا بیرونی با دیگر احزاب و تشکل ها پرداخته و، بدون توجه به خواستههای مردم ایران، به امور روزمرهء خویش مشغولند و عنوان «اپوزیسیون» را همانند یک «شغل بدون بازنشستگی» پذيرفته اند آنگونه که گویا دیگر هیچوقت به ایران باز نمی گردند.
البته بخشی از مخالفان حکومت، که بسیار هم هستند، خود را پر کار نشان داده و هر روز ندای کمک به مردم ایران را سر میدهند ولی عملاً کاری در جهت آزاد کردن مردم از حکومت نحس اسلامی انجام نمی دهند. مردم داخل ایران هم با دیدن اینکه مدت بسیاری است که این اپوزیسیون در حال فعالیت است اما کاری از آن ساخته نيست، با احتیاط نظاره گر تلاش های اغلب بی ثمر خارج نشین هستند. بدين سان اپوزيسيون در خارج کشور هم با يک مشکل اصلی روبرو است؛ بدين معنا که اگرچه بسیاری از مردم درون ایران خواهان تغییر حکومت هستند اما، در عين حال، به خارج نشینان با دیدهء تردید می نگرند.
در اين ميان بخش دیگری از مخالفان حکومت در خارج کشور هم هست که از هیاهو بدور بوده و بیشتر به آموزش مردم پرداخته است. نمونهء شاخص این بخش از اپوزیسیون «جنبش سکولار دموکراسی ايران»، مهستان، و حزب ما، «حزب سکولار دموکرات ايرانيان»، اند که به جرأت می توان گفت تنها طیف از اپوزیسیون خارج اند که به صورت مداوم و سلسله وار دست به آموزش و ترویج مقولهء سکولاریسم می پردازند. هیچ گروه و یا حزبی از مخالفان حکومت اسلامی در فعالیت خود اینچنین مداوم و منظم کار نکرده است و نمی کند و در نتيجه می توان ديد که اين جنبش و مهستان و حزب در حال بازگرداندن اعتماد مردم به خارج نشینان اند و این کار را با شفاف نگاه داشتن فعالیت های خود به اطلاع مردم ایران در سراسر دنیا به انجام می رسانند.
بعنون يک عضو «حزب سکولار دموکرات ايرانيان» و در نتيجه عضو «جنبش سکولار دموکراسی ايران» و مهستان آن، به نسل جوان مان در خارج کشور توصيه می کنم که اگر می خواهند بصورتی مؤثر در سرنوشت آيندهء ايران مان دخالت داشته باشند از فعاليت های اين نهادهای مبارز غافل نشده و به پيشبرد اهداف و مبارزات شان ياری برسانند.
در عين حال بايد توجه داشت که هیچ گروه یا حزبی نمی تواند به تنهایی در راستای برچیدن حکومت اسلامی قدم بردارد و مسلما تشکیل یک جبههء هماهنگ متشکل از احزاب و گروهای همفکر است که توانایی تشکیل یک آلترناتیو مقتدر را ممکن می سازد. اما نکته ديگری که بسیار هم مهم است نقش مردم درون ایران است. این مردم ایران هستند که باید در برابر حکومت اسلامی به یک آلترناتیو سکولار دموکرات جان داده و به آن حقانيت و مأموريت دهند. اگر چهل سال است که اپوزیسیون در خارج تلاش می کند و چندان بجائی نمی رسد شايد علت را بتوان در همکاری نکردن قاطع ايرانيان داخل که هر روز فريب نيرنگ تازه ای از جانب حکومت را می خورند نيز دانست. در هر حال بنظر می رسد که اکنون دیگر نوبت قطعی مردم ایران فرا رسيده است تا دستی بالا زده و به از بین بردن سایه شوم حکومت اسلامی از سر ایران اقدام کنند.
برای انجام چنين مهمی ضروری است که مردم ایران نيز در یک جبهه واحد و همآهنگ و همصدا قرار میگیرند چرا که اگر براستی از وضع خود که در گير فقر، گرسنگی، فساد، دزدی و… ناراضی هستند زمان آن فرا رسيده که اعتراضات خود را به شکلی گسترده، مدنی و سازمان يافته آغاز کنند و همزمان به امکانات وسيع پشتيبانی و هماهنگ سازی و تبليغاتی موجود در خارج کشور توجه داشته و، در صورت شکل گيری قريب الوقوع يک آلترناتيو سکولار دموکرات از آن پشتیبانی کنند.
امر اساسی در اين راستا آن است که بدانند تنها آلترناتیو حکومت اسلامی که بتواند تمامیت ارضی ایران را حفظ کند، آزادی و عدم تبعيض را برای مردم به ارمغان آورد و از بازتوليد استبداد جلوگيری نمايد، یک آلترناتیو سکولار و دموکرات است. مردم ایران می توانند با تشخیص درست به چنین آلترناتیوی اعتماد کرده و آن را به رسمیت بشناسد تا بتواند خدمات و امکانات خود را در اختيارشان بگذارد.
فراموش نکنيم که اجرای نقش اصلی بر عهدهء خود مردم ایران است و تا آنها برنخیزند هيچ آلترناتيوی، قادر به برانداختن حکومت و حفظ تماميت ارضی و يکپارچگی ملت و برقراری روند های آزادی و آبادی نخواهد بود.
۱۹ تير ۱۳۹۸ – ۱۰ جولای ۲۰۱۹