اسماعیل نوری علا
اشغال و مترادف هایش مثل تصرف و غصب هیچکدام لزوماً معنی حمله بیگانه یا خارجه نیستند و بیشتر بر ناحق بودن عمل تصرف اشاره میکنند. هر کس جایی را به ناحق تصرف و غصب کند در واقع اشغالگر محسوب میشود این معنا بخصوص در دوران مدرن تاریخ بشر بیشتر قابل درک است چون در این دوران تعریف جدیدی تحت عنوان کشور-ملت به وجود آمده و سراسر جهان متمدن را در بر گرفته است که حکایت از سرزمینی میکند که با مرزهای شناخته شده در جهان از همسایگان خودش جدا و مستقل می شود. به چنین سرزمین می گویند «کشور» و به مردمی که در درون مرزهای آن زندگی میکنند جدا از رنگارنگی های فرهنگی، نژادی، زبانی و مذهبی میگویند «ملت» در این تعریف ملت صاحب کشور است و حق دارد سرنوشت خودش را خودش تعیین میکند همین ملت برای اداره امور کشور و جامعه خودش نیازمند مدیرانی است که بر اساس قراردادی از پیش نوشته شده به نام قانون اساسی از طرف ملت برای کارهای مختلف استخدام می شوند و در قبال خدماتشان در طی مدت معینی که قانون تعیین میکند حقوق دریافت می کنند.
به روش این استخدام می گوید انتخابات و گزینش حالا فرض کنیم که مدیرانی که بر اساس قانون اساسی برگزیده شدند، بعد از پایان دوران مدیریتشان از کنار رفتن خودداری کنند تن به انتخابات ندهند و اگر هم به دلایلی مجبور بشوند که انتخابات را برگزار کنند از طریق شورای نگهبانی که دارای حق نظارت استصوابی است و همینطور دست زدن به تقلب در انتخابات، برگزیدگان خودشان را به عنوان برگزیدگان ملت از صندوقهای رای در بیاورند و بعد هم از وظایفی که قانون برای آنها تعیین کرده سرپیچی کنند و به صورت خودکامه به حکومت شان ادامه بدهند. اگر حاکمان یک حکومت مدرن، دست به چنین کارهایی بزنند، بدون اینکه از بیرون به کشور حمله کرده باشند و تخت حکومت را تصرف کرده باشند تبدیل به اشغالگران مصادر قدرت و حکومت می شوند. پس با تکیه بر مجموعه مفاهیمی که در نظریه کشور-ملت وجود دارد میشود تشخیص داد که کدام حکومت در چه زمانی از منتخب مردم بودن به اشغالگر شدن تبدیل می شود. اما داستان به همین جا ختم نمیشود اشغالگر، اشغالگر است و مجبور است با صاحبان کشور که همان ملت باشد و اعتراضشان که اعتراضی بجا و حقوقی است در بیافتد و هر گونه مقاومتی را سرکوب کند.
به این ترتیب حکومت اشغالگر به صورت غیر قابل گریزی ناچار میشود که برای حفظ موقعیت و امتیازات خودش یا مثل حکومت های ایدئولوژیک و مذهبی و یا مثل حاکمیت بیگانگان در سرزمینهای اشغالی دست به خودی و ناخودی کردن جامعه بزند و تبعیض آمیز رفتار کند و در نتیجه زندگی معمولی مردم را که در آن از هر لحاظی آزادانه عمل میکنند ناهنجار و غیرمعمولی کند. به عبارت دیگر از رفتار یک حکومت با صاحبان اصلی کشور میشود فهمید آن حکومت اشغالگر است و یا به صورت قانونی و بر حق عمل می کند. حکومتی که در پایان مدت تعیین شده در قرارداد اجتماعی، تن به کنارهگیری از قدرت ندهد بر کاندیدا شدن اشخاص نظارت دلبخواه یا همان استصوابی برقرار کند و یا در انتخابات دست به تقلب بزند، اعتراضات را سرکوب کند و معترضان را زندانی و شکنجه و اعدام کند، یک حکومت اشغالگر و ناحق است که به آسانی چیزی را که اشغال کرده به صاحبان اصلی آن پس نمیدهد و صاحبان اصلی که همان مردم هستند اغلب ناگزیر می شوند که با اعمال زور که از جنبش آغاز میشود و در صورت موفقیت به انقلاب منجر می شود، چیزی را که از آن آنهاست از اشغالگر پس بگیرند تا بتوانند در جامعه ای دموکرات، سکولار و آزاد به زندگی معمولی مردم جوامع پیشرفته و متمدن برسند. توجه کنیم که اشغالگران چه خودی باشند و چه بیگانه مهاجم، به محض اینکه کل کشور یا مسندی در حکومت و قدرت را به ناحق و بر خلاف قانون از آن خودشان کنند محکوم به رویارویی با «جمهور» ملت و سرکوب آنها و ممانعت از برقراری یک زندگی معمولی هستند.
ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: