فرشید آقازاده
نابرابری جنسیتی چیست؟ به طور کلی این عبارت یعنی اینکه بین افرد جامعه بر اساس جنسیت تبعیض وجود داشته باشد. این تبعیض میتواند از دسترسی به امکانات تحصیلی گرفته، تا برخورداری از مزایای شغلی، منابع و امکانات بهداشت، وظایف در خانواده، حضور در تصمیم گیری در سطوح مختلف جامعه و نهادهای اجتماعی و مدنی را در بر بگیرد.
در مورد چگونگی رفع این تبعیض در جوامع مختلف نظریه های گوناگونی وجود دارد. یکی از شایع ترین نظریه ها روی رابطه اینگونه تبعیض با «سطح رفاه» و «وضعیت اقتصادی» جامعه متمرکز است. و میزان نابرابری جنسیتی را بر مبنای سطح رفاه و وضعیت اقتصادی جامعه اندازه گیری می کند. با این فرض که، هر چه که جامعه در امر توسعه پیشرفته تر باشد نابرابری جنسیتی هم در آن کمتر میشود.
اما تجربه های قرن اخیر نشان میدهد که این نظریه همیشه و در همه جا صادق نیست. مثلاً با اینکه چین و هند هر دو در دهه های اخیر رشد اقتصادی سریعی داشتند، ولی وضعیت تبعیضی جنسیتی از لحاظ تفاوت در میزان اختصاص دادن منابع و تغذیه و بهداشت بدتر هم شده. کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هم با وجود نسبت بسیار بالای رشد اقتصادی و درآمد ملی، از لحاظ برابری جنسیتی در میان بدترین ها هستند. برعکس، می شود دید که میزان مشارکت زنان و برخورداری از حقوق سیاسی شان که از جمله شاخصهای برابری جنسیتی است، در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا در سطح بالاتری قرار دارد. هرچند که این کشورها از نظر توسعه اقتصادی در وضعیت خوبی نیستند. مثلاً در رواندا ۶۳.۸ درصد از نمایندگان پارلمان زن هستند. این در حالی است که این میزان در کشورهای اروپای غربی از ۳۰ درصد بالاتر نمی روند. تازه در بنگلادش، پاکستان و سریلانکا حتی سران این کشورها در بعضی از دورهها زن بودند. در حالی که در آمریکا یا ژاپن تا حالا چنین اتفاقی نیافتاده. توجه کنیم که اگر عوامل موثر در روند توسعه را «افزایش تولید ناخالص ملی» و «افزایش میزان درآمد» و «گسترش آزادی های فردی» بدانیم معلوم میشود که اتفاقاً این برابری جنسیتی است که در روند توسعه و شکوفایی اجتماعی تاثیر جدی دارد و وجود آزادی های فردی در جامعه از جمله برای زنان در روند توسعه، عامل مهمی به حساب می آید. یعنی تجربه ثابت کرده که برابری جنسیتی باعث افزایش سرعت رشد میشود و بهرهوری را هم بالا می برد. در این مورد با هم بیایید یک نگاه مقایسهای به تفاوت میزان برابری جنسیتی در کشورهای مختلف بیاندازیم برای این کار بیایید از دو مولفه «توسعه» (البته در معنای مدرنیسم آن) و «نهادها» شامل همه نهادها رسمی و غیررسمی شکل دهنده به نُرم ها و ارزش ها استفاده بکنیم از جنبه توسعه زنان نقش مهمی در افزایش امکان رشد و رقابت سالم در جامعه دارند. که از جمله میشود به استقرار دموکراسی، گسترش آزادی های فردی، امکانات آموزشی، توسعه اقتصادی، گسترش صنایع و به طور کلی منابع قابل دسترس اشاره کنیم در واقع میشود گفت که توسعه اقتصادی ارتباط متقابلی با تکامل ارزش ها و عرف های جامعه در راستای تساوی حقوق زن زن و مرد دارد اما صرف نظر از نظریه ای که بین توسعه و دفع تبعیض جنسیتی رابطه برقرار میکند
نظریه دیگری هم هست که به وجود یک عامل مهم دیگر اشاره دارد و آن چیزی نیست جز وجود «نهادهای مدنی» که بر اساس تفکر مبتنی بر اعلامیه جهانگستر حقوق بشر ساخته شده و به حقوق و فرصت های مساوی برای مرد و زن اشاره دارد. این نظریه می گوید وجود نهادهای مدنی، غیر فرمایشی و خودجوش برای گسترش برابری جنسیتی لازم و ضروری است. نهادهای مدنی را میشود به پدیدآورندگان قوانین بازی تشبیه کرد و قوانینی که تعیینکننده اصول تعامل انسان ها با همدیگر هستند و محدوده تصمیمگیریها، انتخاب ها و رفتارها را به صورت مجموعه ای از احکام مکتوب یا غیر مکتوب و یا به صورت نُرم ها و کدهای رفتارهای اجتماعی تعیین می کند. همینجا بیائیم به منابع توجه کنیم که نهادهای اجتماعی احکام خودشان را از آنها می گیرند. قبل از ورود به دوران مدرن «انسان مداری» و انتشار اعلامیه جهان گستر حقوق بشر، معمولاً ادیان و در پی آنها ایدئولوژیها منبع استخراج احکام اجتماعی محسوب می شدند. و هنوز هم در بسیاری از جوامع همین منابع هستند که به وسیله رهبران و حاکمان رسمی برای حفظ وضع موجود به کار میروند.
رهبران نهادهای ایدئولوژیک همواره در صدد حفظ جایگاه خودشان هستند و به همین دلیل از امکانات و منابعی که در اختیار شان هست برای ایجاد اهرم های کنترل استفاده می کنند. و طبیعی است که در یک نظام مردسالار پدیده تبعیض جنسیتی یک پدیده ناگزیر و در نتیجه بخش مهمی از اهرمهای این کنترل محسوب می شود. عامل ایدئولوژیک مردسالاری با تبعیضی که در فرصت های آموزشی و شغلی اعمال میکند و باعث از بین رفتن استقلال اقتصادی زنان می شود، شدت نابرابری جنسیتی را افزایش می دهد. مثلاً این گرایش های ایدئولوژیک مردسالارانه و پر اهمیت شدن نرخ باروری باعث نگرش های متفاوت به وظایف اجتماعی زن و مرد می شود. در مجموع می شود گفت که برابری جنسیتی نقش مثبت و موثری را روی بررسی میزان توسعه جوامع دارد. این در حالی است که نابرابری جنسیتی در حوزه تسلط ایدئولوژی های پدرسالارانه بر جوامع محصولی تحمیلی محسوب میشود که استقرار یک زندگی معمولی را که شامل برابری شهروندی و آزادیهای فردی و اجتماعی را مشکل و اغلب ناممکن می کند.
ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: