روند رو به افزایش خودکشی در میان زنان، مهاجران مناطق محروم و کودکان

سالانه پنج درصد بر آمار خودکشی در ایران افزوده می‌شود؛ پدیده‌ای که به اعتقاد جامعه‌شناسان حالا دیگر به صورت عیان در جامعه در حال رخ دادن است. برآوردهای کارشناسی بر این است که بخش قابل ملاحظه‌ای از خودکشی‎‌‌ها در پایتخت و مناطق اطراف آن، از طرف مهاجران مناطق محروم صورت می‌گیرد.

طی سال‌های اخیر بارها نسبت به گسترش روزافزون افسردگی در جامعه ایران هشدار داده شده است، مولفه‌ای که به باور جامعه‌شناسان، در کنار فشارهای اقتصادی، به رشد آمار خودکشی در ایران منجر شده است.

به اعتقاد اردشیر بهرامی، جامعه‌شناس، حدود ۹۰ درصد خودکشی‌ها می‌تواند ناشی از افسردگی و یاس اجتماعی است. در همین خصوص سال گذشته روزنامه آرمان ملی با استناد به برآوردهای سازمان بهزیستی نوشت که بیماری‌های منتهی به افسردگی در ایران با افزایش ۱۶ درصدی همراه بوده است.

به اعتقاد مهرداد درویش‌پور، پدیده خودکشی به طور عمومی جنبه‌ها، انواع و دلایل گوناگونی دارد اما آنچه که در ایران با آن مواجه هستیم بیش از هر چیز تحت تاثیر حس ناامیدی نسبت به آینده و شدت فشارهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین گسترش ناهنجاری‌های اجتماعی و علاوه بر آن در مورد زنان، شدت یافتن ستم مردسالاری است که منجر به افزایش رو به گسترش آمار خودکشی شده است.

این جامعه‌شناس در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی توضیح می‌دهد: «استیصال، فشارهای روحی و روانی، سخت تر شدن تامین هزینه‌های زندگی و همچنین افسردگی و نومیدی نسبت به امکان تغییر شرایط، موجب می‌شود گاهی ادامه زندگی برای فرد طاقت‌فرسا شده و میل به خودکشی افزایش یابد.»

درویش‌پور با اشاره به شرایط حال حاضر ایران، گسترش دامنه فقر را یکی از عوامل افزایش تمایل به خودکشی به ویژه در میان طبقات پایین جامعه که به امید به زندگی در آن پایین‌تر است، دانسته و در این زمینه می‌گوید: «هر چه میزان فشارهای اقتصادی و اجتماعی و روانی بیشتر می‌شود، توانایی جنگندگی بیشتر و بیشتر جای خود را به درماندگی می‌دهد. این همان چیزیست که بخشی از جامعه ایران با آن مواجه شده است.»

برخی گزارش‌های رسمی نیز حاکی از آن است که از هر چهار ایرانی یک نفر دچار افسردگی و یا اختلالات روانی است. پیش از این معاون اجتماعی سازمان بهزیستی نیز عنوان کرده بود که ۲۳ درصد افراد بالای ۱۵ سال در کشور به اختلال روانی نیاز به مداخله مبتلا هستند. برمبنای این برآوردها، باتوجه به گفته بهرامی مبنی بر سهم ۹۰ درصدی افسردگی و یاس اجتماعی در خودکشی‌ها، جامعه ایران در معرض بحران بزرگی به واسطه گستردگی دامنه افسردگی و اختلالات روانی قرار دارد که می‌تواند میزان خودکشی را با شیب تندتری افزایش دهد.

در عین حال بحران‌های اقتصادی، فقر و محرومیت نیز از عوامل موثر بر خودکشی به ویژه در سال‌های گذشته بوده است. اردشیر بهرامی، در گفت‌وگویی با ایلنا، کانون‌های خودکشی را مکان‌هایی با پایین‌ترین شاخص‌های توسعه یافتگی و محرومیت عنوان کرده و می‌گوید در خانواده‌های پرآسیب و فقیر به حاشیه رانده شده، میزان تاب‌آوری کاهش می‌یابد. این جامعه‌شناس در عین حال مطرح می‌کند که برمبنای بررسی‌های صورت گرفته، بسیاری از خودکشی‌ها در تهران و حاشیه آن، از طرف مهاجران مناطق محروم انجام می‌شود که این معضل رو به افزایش است. این موضوع به نوبه خود سهم بالای محرومیت، فقر و در حاشیه‌ قرار گرفتن در افزایش خودکشی را بیان می‌کند.

براساس گزارشی که حدود دو سال قبل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش منتشر کرد، حدود ۷۳ درصد از موارد اقدام به خودکشی، ساکن مناطق شهری و حاشیه شهر بوده‌اند.

جامعه‌شناس با اشاره به برآوردهای آماری در خصوص خودکشی، می‌گوید در ایران مردان بیشتر از زنان خودکشی می‌کنند، با این حال میزان خودکشی زنان ایرانی نسبت به زنان در سایر کشورها، پررنگ‌تر است. با این حال اعلام می‌شود که آمار خودکشی در میان زنان کشور نیز رو به افزایش گذاشته است. امین رفیعی‌پور در این زمینه به وضعیت جامعه ایران که درگیر میان سنت و مدرنیته است اشاره می‌کند. این روانشناس نیز به ایلنا توضیح می‌دهد که در دوران گذار میان سنت و مدرنیته، زنان بیشتر از مردان در شرایط آسیب‌پذیری قرار گرفته و زمانی که نتوانند ناامیدی و شکست را مدیریت کنند، ممکن است اقدام به خودکشی کنند.

در این خصوص مهرداد درویش‌پور با تاکید بر اینکه در تمام دنیا زنان به دلیل ستم جنسیتی، متحمل شدن بیشتر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی، بیش از مردان اقدام به خودکشی می‌کنند به ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «در ایران نیز نبود حمایت‌های قانونی و اجتماعی از زنان ، دشواری امکان حل مشکلات و تحمیل بیشترین فشارها به آنها از جمله عریان‌ترین و خشن‌ترین جلوه‌های ستم مردسالارانه، اقدام به خودکشی میان زنان ایرانی رو به افزایش گذاشته است. ضمن اینکه امروز شاهد آن هستیم که چهره فقر در ایران بیش از پیش زنانه شده و همین مسئله نیز بر فشارهای تحمیل شده بر زنان می‌افزاید.»

به گفته جامعه‌شناسان بخش قابل توجهی از خودکشی‌ها در ایران نیز به نوعی در ارتباط با مسئله ازدواج است. کودک‌همسری، ازدواج اجباری، چندهمسری، خیانت، نگاه درجه دوم به کارخانگی زنان، از جمله مواردی است که به گفته کارشناسان در آمار خودکشی به خصوص زنان، اثرگذار است.

سند ملی پیشگیری از خودکشی که در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۹ منتشر شد، نشان از رشد قابل ملاحظه آمار خودکشی در ایران طی یک دوره ۱۰ ساله داشت. در همین زمینه خبرآنلاین نوشت که طی ۱۱ سال، حدود ۶۰ درصد به آمار اقدام به خودکشی در ایران افزوده شده است.

سال ۱۴۰۰، تقی رستم‌وندی، معاون وزیر کشور نیز اعلام کرد سالانه حدود ۱۰۰ هزار نفر در ایران اقدام به خودکشی می‌کنند. حبیب‌الله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی نیز تابستان سال گذشته با اشاره به آمار رو به رشد خودکشی، گفته بود که سالانه ۴۱ هزار نفر در ایران به دلیل خودکشی جان خود را از دست می‌دهند. او بیکاری، مشکلات اقتصادی و کاهش آستانه تحمل جامعه را از عوامل رو به رشد آمار خودکشی در کشور اعلام کرده بود.

نحوه توزیع جغرافیایی خودکشی در استان‌های مختلف نشان می‌دهد که در کنار عوامل اجتماعی و افسردگی، بحران‌ها و عوامل اقتصادی تا چه اندازه بر این پدیده موثر هستند. آن‌طور که پیش از این مریم معصومی، روان‌پزشک و دبیر کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران اعلام کرده بود، باوجود ناهمگونی توزیع موارد خودکشی در استان‌ها، ایلام، کرمانشاه، لرستان، همدان، گیلان و کهگیلویه‌وبویراحمد، همواره بیشترین آمار ثبت خودکشی را داشته‌اند. این استان‌ها به طور عمده مناطقی هستند که در شاخص فلاکت در وضعیت نامناسبی قرار دارند.

سابقه اقدام به خودکشی در خانواده، در خودکشی کودکان موثر است

کاهش سن خودکشی و افزایش خودکشی میان کودکان یکی از پدیده‌هایی است که در سال‌های اخیر هشدارها و نگرانی‌های بیشتری را در جامعه ایران به همراه داشته است. سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۳۹۹ اعلام کرد که ۷۵ درصد از موارد اقدام به خودکشی در ایران مربوط به سنین بین ۱۵ تا ۳۴ سال است.

در همین حال انجمن دفاع از حقوق کودکان در سال ۱۴۰۰ اعلام کرد که طبق پژوهش‌های صورت گرفته در فاصله سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۲۵۰ کودک در ایران خودکشی کردند. براین اساس عنوان شد که ۴۵ درصد از خودکشی‌های کودکان مربوط به گروه سنی ۹ تا ۱۴ سال بوده است.

اردشیر بهرامی، جامعه‌شناس در مورد اینکه کودکان چطور خودکشی را می‌‌آموزند، می‌گوید: «خودکشی یک نوع یادگیری است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در موضوع خودکشی کودکان یک نفر از اعضای خانواده سابقه اقدام به خودکشی داشته است.» او به خودکشی یک کودک ۱۲ ساله اشاره کرده و شرح می‌دهد که این کودک از پدرش تقاضای خرید دوچرخ می‌کند اما پدر نه تنها دوچرخه نمی‌خرد بلکه او را کتک زده و در نهایت کودک خود را حلق‌آویز می‌کند. به اعتقاد بهرامی، این کودک، مشابه رفتار پیش از آن دیده بوده و در موقعیتی هیجانی مورد خشونت قرار گرفته و در نهایت دست به خودکشی زده است.

خودکشی محمد ۱۱‌ساله در بوشهر، ساناز ۱۳‌ساله در دیشموک، آرمین ۱۱ ساله در کرمانشاه، کودک ۱۳ ساله ایلامی برخی از خودکشی‌های کودکانی است که در چند سال‌ اخیر رسانه‌ای شد.

طبق گزارش سازمان پزشکی قانونی، اقدام به خودکشی در کشور اغلب با روش‌هایی مثل مسمومیت با دارو یا سموم، خودسوزی، حلق‌آویز کردن، پریدن به سمت قطار و مترو، پریدن از ارتفاع و ساختمان و یا سلاح گرم صورت می‌گیرد.

به اعتقاد کارشناسان، امروز با گسترش دامنه پدیده خودکشی در ایران، این موضوع به وجهی عیان در جامعه تبدیل شده است.

برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی،۱۹ می۲۰۲۳