از آرش تا آب‌پاشی: تیرگان، جشن ماندگار ایرانیان

سه‌شنبه این هفته مصادف با روز استقلال آمریکا بود و آمریکایی‌ها در سراسر آن کشور و دیگر نقاط جهان این روز را گرامی داشتند. اما همین روز با عید ایرانی تیرگان هم‌زمان بود که قدمتی چند هزار ساله دارد و در سال‌‌های اخیر نیز بیشتر شناخته‌ شده است.

در سال‌های اخیر، شاهد نوعی رستاخیز ملی بین ایرانیان بوده‌ایم و توجه‌ها به فرهنگ ایرانی و در ضمن جشن‌های پیشااسلامی ایرانی بیش‌ از پیش شده است. همین است که امروز حتی در تورنتو نیز جشنواره بزرگی با نام و یاد «تیرگان» برگزار می‌شود. با وجود این، هنوز راه درازی تا رایج شدن این جشن‌ها و وارد شدنشان به تقویم ایرانیان داریم.

در تقویم قدیمی ایرانی، هر روزی اسمی داشت. نام روز سیزدهم هر ماه، «تیر» است. جشن تیرگان نیز هر سال در روز تیر ماه تیر، یعنی ۱۳ تیر، گرامی داشته می‌شد.

این جشن به دو سنت ایرانی مربوط می‌شود. یکی گرامیداشت تیشتر است، ایزدی که در زبان پارسی میانه نامش چنین بود و در زبان اوستایی پیشین‌تر «تیشتره». ستاره مظهر این ایزد را «شباهنگ» یا «شعرای یمانی» (به انگلیسی: سیروس) می‌دانند، که درخشان‌ترین ستاره در آسمان شب و از نزدیک‌ترین‌ها به زمین است. این ستاره دوبرابر پرنورتر از ستاره سهیل معروف است.

تیشتر، ایزدی که «روزآهنگ» نیز نامیده می‌شود، ازجمله ایزدان دیانت زرتشتی است که به بارش باران مربوط می‌شود. نام ماه تیر نیز از همین‌ جا آمده و درواقع کل این ماه به یاد تیشتر است. در عین حال، رد پای تیشتر در دیانت میترا نیز دیده می‌شود که رومیان با الهام‌گیری از ایرانیان ابداع کرده بودند. فردوسی در «شاهنامه» بخشی از سنن مربوط به تیشتر و نبرد آن به‌عنوان ایزد آب با اهریمن خشک‌سالی را نقل کرده که گویا از اوستا آمده است. در روایت رایج، تیشتر هر سال با دیو خشک‌سالی اپوش (اپوشه) به نبرد می‌رود و در‌ پی چیرگی آن، ۱۰ روز و ۱۰ شب باران می‌آید، آن هم بارانی که هر قطره‌اش به درشتی پیاله‌ای است.

در این جریان است که تیشتر به سراغ باز کردن مخزن باران در دریای افسانه‌ای فراخ‌کرت می‌رود که کنار کوه البرز قرار گرفته و در افسانه‌ها یک‌سوم مساحت زمین است. امروز می‌دانیم که این دریای افسانه‌ای احتمالا یا دریای خزر بوده است یا اقیانوس باستانی تتیس که قرن‌ها پیش از میان رفته و یادش در افسانه‌ها مانده است (و نامش را از تتیس، الهه دریا در افسانه‌های یونانی گرفته است)‌.

اما برخی منابع، هم منابع اسلامی و هم منابع پیشااسلامی یهودی، ثبت کرده‌اند که جشن «تیرگان» در ضمن، بزرگداشت ماجرای معروف آرش کمانگیر بوده است، قهرمانی افسانه‌ای که در‌پی صلح منوچهر پیشدادی با افراسیاب، سرلشکر تورانیان، بالای کوهی رفت و تیری انداخت تا مرز ایران و توران معلوم شود.

آن مرز رودخانه آمودریا (جیحون) بود که البته امروز مرز ترکمنستان و ازبکستان است. کهن‌ترین منبعی که به آرش و تیراندازی‌اش اشاره می‌کند «یشت‌ها» است؛ مجموعه‌ای از ۲۱ سرود که از بخش‌های اصلی اوستا است. نام آرش در «تیر یشت» یا «تیشتر یشت» می‌آید، ‌همان‌ جا که داستان نبرد تیشتر و اپوش نیز هست. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ قرن چهار و پنج هجری قمری، در ضمن مدعی است که تیرگان روزگاری موسم بزرگداشت نویسندگان بوده است.

رستاخیز تیرگان

فرهنگ‌های ایران، چون حقیقتی زنده، گواه تاریخ باستانی این سرزمین‌اند. با وجود اینکه سال‌ها توجه کافی به جشن‌های ایرانی نشده است و در سلسله‌های متعدد، به‌خصوص در دوران جمهوری اسلامی، توجه‌ها اغلب به جشن‌های اسلامی معطوف شده است، رسوم تیرگان از میان نرفته‌ است و همچنان در گوشه و کنار ایران دیده می‌شود. پایداری فرهنگ ایرانی باعث شده است در سال‌های اخیر شاهد به رسمیت شناخته شدن آن‌ها در اداره‌های میراث فرهنگی استان‌های کشور نیز باشیم.

ازجمله زیباترین رسم‌های تیرگان که می‌تواند روزی دوباره در سطحی وسیع‌تر احیا شود، رسم آب پاشیدن مردم به یکدیگر است که به‌روشنی مربوط به داستان تیشتر و دعای باران در این روز است. این رسم به‌قدری مهم است که اصلا برخی این روز را «آب‌ریزان» می‌نامیدند. در برخی مناطق، به‌جای آب از آب مخلوط با بهار نارنج و گلاب استفاده می‌شود. برخی مردم در سال‌های اخیر حتی در تهران هم این رسم را به‌جای آورده‌اند.

از دیگر رسم‌های تیرگانی در برخی مناطق «فال کوزه» است. در این رسم،‌ دختری کوزه سفالی سبزرنگ و دهان‌گشادی به نام «دوله» را می‌گیرد و آن را پر از آب می‌کند. افراد متفاوت با آرزوهای متفاوت فالی می‌گیرند و به‌پاس این آرزو یک شیء (مثلا انگشتر) درون کوزه می‌اندازند. سپس، طی مراسمی، دختر در زیر یک درخت یک شیء را بیرون می‌کشد و همان نماد آرزویی است که برآورده خواهد شد.

یکی از اولین نمونه‌های به رسمیت شناختن محلی تیرگان در سال‌های اخیر در سال ۱۳۸۹ در شهر زیرزمینی ذلف‌آباد بود که از توابع فراهان است و در ۵۰ کیلومتری شمال اراک قرار دارد. قدمت ذلف‌آباد به چند هزار سال بازمی‌گردد. این شهر از زمان پهلوی دوم از طرف وزارت فرهنگ و هنر در فهرست «آثار ملی» قرار گرفته بود. میراث فرهنگی استان مرکزی در سال ۸۹ از ثبت رسمی تیرگان به‌عنوان رسمی مخصوص این منطقه خبر داد.

در سال ۹۰ شاهد ثبت جشن «تیر ما سیزده» در استان گیلان بودیم که نسخه‌ای از تیرگان است و مشابهش در مازندران و سوسنگرد در استان سمنان نیز مشاهده می‌شود. امید عزیزی، مدیرکل وقت میراث فرهنگی در این استان، ضمن اعلام ثبت این جشن از برخی رسوم محلی آن سخن گفت. یکی از این رسوم چیزی شبیه «فال کوزه» است، اما مختص دختران نیست. به گفته عزیزی، در این رسم، فرزند نخست خانواده بعد از استحمام، ظرف مسی موسوم به «مشرفه» را برمی‌دارد و به چشمه می‌رود. او آب برمی‌دارد و به خانه می‌آید، بدون آنکه با کسی صحبت کند. سپس، هر یک از حاضران در خانه انگشتری یا شی‌ء دیگری را بعد از نیت کردن درون مشرفه می‌اندازد و آن فرزند سپس یک شیء را بیرون می‌آورد تا برنده خوش‌اقبال مشخص شود.

علی مالمیر، مدیرکل میراث فرهنگی همدان، در سال ۱۴۰۰ با اشاره به ثبت تیرگان در استان مرکزی در سال ۸۹ از اهمیت آن در همدان نیز گفت و تاکید کرد: «این جشن درواقع مراسم مذهبی نیاکان ما محسوب می‌شود که برای شکرگزاری نعمت آب از خداوند به کنار رودخانه می‌روند و در آنجا به روی یکدیگر آب می‌پاشند. این جشن با شادی و آب‌پاشی همراه است و اعتقاد به شکر کردن از خداوند برای نعمت آب و نیز افزایش خیر و برکت بر زندگی انجام می‌شود.»

در سال ۱۴۰۱ شاهد بودیم که میراث فرهنگی مازندران نیز خبر از برگزاری مراسمی به مناسبت تیرگان داد که مشخصا مربوط به داستان آرش کمانگیر و آب‌پاشی می‌شد. با این حساب، معلوم است که «تیرگان» دیگر رسمی محلی نیست و رسمی به‌واقع ملی است.

ایرانیان در طول تاریخ نشان داده‌اند که هویت ملی و فرهنگی آنان پایدار است و پایداری و احیای رسم تیرگان نیز نشان دیگری از همین پایداری مثال‌زدنی است.

برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی،۸ جولای ۲۰۲۳