رضایت اجتماعی تجربه ای است که افراد در نتیجه تعاملات خودشان در اجتماع به دست می آورند. این احساس باعث می شود که حس تعلق در افراد جامعه قوی تر بشود و هر فرد بتواند در محیط های مختلف اجتماعی، از ارتباط مطلوب و تجربیات مثبت بهره مند شود. عواملی که در ایجاد رضایت اجتماعی نقش دارند عبارتند از:
۱- داشتن روابط معنادار با خانواده، دوستان و آشنایان که باعث ایجاد حس حمایت و همراهی می شود.
۲- مشارکت در فعالیت های اجتماعی و کمک به گروه های مردمی که حس تعلق و هدفمندی را تقویت میکند.
۳- داشتن مهارتهای ارتباطی مؤثر و توانایی برقراری ارتباط با دیگران، این نوع روابط موجب دریافت حمایت فیزیکی، عاطفی و روانی از دیگران می شود و به افراد احساس امنیت و رفاه می دهد. در واقع رضایت اجتماعی ارتباط نزدیکی با بهزیستی و سلامت روان در افراد دارد.
۴- ایجاد علائق مشترک از طریق گفتگوهای سازنده. این امر با تقویت تعاملات مثبت و همسویی با دیگران در مورد ارزش ها، باورها و اهداف، منجر به احساس ارتباط و تفاهم می شود و رضایتمندی اجتماعی را تقویت می کند.
۵- مقایسه خود با دیگران، البته اگر این مقایسه، یک مقایسه مثبت باشد. مقایسه های مثبت با تمرکز بر داشته ها و پتانسیل موجود در افراد و جامعه می توانند منجر به افزایش احساس رضایت بشوند، البته هنجارهای اجتماعی، انتظارات فرهنگی و محیط اجتماعی هم می توانند بر احساس رضایت اجتماعی در فرد تاثیر بگذارند.
رضایت اجتماعی ارتباط نزدیکی با بهزیستی کلی و سلامت روان دارد. تعاملات اجتماعی مثبت باعث ایجاد سطوح بالاتر شادی، کاهش استرس و افزایش آستانه تحمل افراد در اجتماع می شود. برعکس، فقدان رضایت اجتماعی می تواند منجر به القاء حس تنهایی، انزوا و بروز پیامدهای منفی بر سلامت روان افراد جامعه بشود. در جوامعی که مردم از یک زندگی معمولی برخوردارند، رضایتمندی عمومی از وظایف قانون گذاران و مجریان حاکم بر جامعه محسوب می شود. اما در جوامعی که از چنین زندگی بی بهره هستند مفهوم رضای اجتماعی با مفاهیمی مثل اعتراضات، مخالفت، مبارزه، قیام و حتی انقلاب گره می خورد و عملا معیار رضایت اجتماعی جای خودش را به نارضایتی اجتماعی می دهد و همین نارضایتی می تواند عامل مهمی در شکل گیری قیام ها، اعتراضات و جنبش های اجتماعی باشد. وقتی بخش قابل توجهی از جمعیت از شرایط اجتماعی، سیاست های دولت، فرصتهای اقتصادی یا سایر جنبههای مربوط به جامعه احساس نارضایتی میکنند، همین میتواند منجر به اتحاد افراد و گروه های اجتماعی به قصد ایجاد تغییر بشود. پس می شود گفت رضایت اجتماعی با خیزش های مبارزاتی ارتباط مستقیم دارد. مثلا وقتی تعداد زیادی از افراد جامعه ازشرایط زندگی، چشمانداز اقتصادی، نمایندگی سیاسی یا سایر جنبههای زندگی خودشان احساس نارضایتی کنند و درگیر سطوح بالای نابرابری، بی عدالتی اجتماعی و عدم دسترسی به نیازهای اولیه و گسترش حس برخورد با بن بست ها و ناامیدی باشند، همین وضع می تواند زمینه مناسبی برای نا آرامی ها و خیزش های اجتماعی و میل به تغییر از طریق اقدام جمعی ایجاد کند. در یک جامعه بسته سرکوب سیاسی از جانب حکومت یا رژیم اقتدارگرا می تواند احساس سرخوردگی و درماندگی را در افراد جامعه تقویت کند و همین می تواند باعث براه افتادن قیام ها بعنوان ابزاری برای مطالبه این نوع حقوق و آزادی ها بشود. رکود اقتصادی، فقر و فقدان شبکه های ایمن اجتماعی هم یکی دیگر از عواملی است که به پیدایش احساس نارضایتی و ناامیدی کمک می کند، در دنیای بهم پیوسته امروزی، رسانه های اجتماعی و پلتفرم های ارتباطی نقش مهمی در بسیج مردم برای اقدام جمعی ایفا می کنند. آنها امکان انتشار سریع اطلاعات، هماهنگی اعتراضات و تشدید شکایات را فراهم می کنند و در نتیجه احساس هویت مشترک میان گروهی از مردم که از شرایطشان ناراضی هستند می تواند همبستگی و اتحاد را تقویت کند و باعث پیوند بیشتر آنها در تظاهرات یا قیام ها بشود. البته باید توجه داشت که در حالی که نارضایتی اجتماعی می تواند کاتالیزوری برای قیام ها باشد، عوامل پیچیده دیگری هم وجود دارند که میتوانند منجر به تغییرات اجتماعی و سیاسی قابل توجهی بشوند. از جمله این عوامل می شود به مورادی مثل پویایی سیاسی، زمینه تاریخی، رهبری و اثربخشی واکنش های دولت اشاره کرد. اما قیامها بسته به اینکه چگونه رخ می دهند و اینکه دولتها یا مقامات چه واکنشی نشان میدهند، میتواند با خطرات و عدم اطمینان همراه باشند.
در واقع، اگرچه تلاش برای رسیدگی به نارضایتی اجتماعی و جلوگیری از خیزش ها، اغلب شامل رسیدگی به مسائل اساسی مثل نابرابری، فقدان نمایندگی، نابرابری های اقتصادی و نقض حقوق بشر می شود، اما حکومت های ایدئولوژیک اغلب در انجام اینگونه اقدامات عاجزند. چرا که خودشان آفریننده و منشاء این نارضایتی محسوب می شوند.
ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: