سپیده قیاسوند
چرا مردم ايران خاموشند؟ مردمی که همین چند روز گذشته برای اعتراض به سگ کشی بیرحمانهء مدیران حکومتی به خیابان آمدند اما با شنیدن خبر محکومیت های ناعادلانهء صدها و هزاران زندانی و اعدامی مدافع و فعال حقوق مدنی، سکوت می کنند؟ از در و ديوار سنگ فتنه می بارد و خبرهای هولناک لحظه ای شنونده را رها نمی کنند اما در او واکنشی را بر نمی انگيزند. چرا؟
– در هفتهای که گذشت، مرضیه امیری، روزنامهنگار نشريهء “شرق”، که در اردیبهشت ماه سال جاری، همراه با دهها تن از مدافعین حقوق کارگران در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در مراسمی بمناسبت روز جهانی کارگر شرکت کرده و بازداشت شده بود، به بیش از ۱۰ سال زندان و ۱۴۸ ضربهء شلاق محکوم گردید.
– همچنين، طی همان روز، رسانههای خبری از محکومیت کیومرث مرزبان، نویسنده و طنزپرداز، به ۲۳ سال حبس به جرم «التهاب افکنی» و «ایجاد شکاف اجتماعی در بدنهء جامعه» خبر دادند.
– چهار روز پیش هم شنوندهء صدای گریه های زنی به نام نوشین بودیم که، طی یک پیام صوتی، با صدای لرزان و ملتمسانه اش از شیوا نظر آهاری که خود از فعالان مدنی ست، میخواست تا پاسورد و ایمیل اکانت “یار دبستانی” را در اختیارش قرار دهد. نوشین جعفری عکاس سینما و تئاتر است که روز ۱۲ مرداد توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شده و، مطابق سخنان سخنگوی قوهء قضاییهء حکومت اسلامی، دلیل بازداشت اش «اهانت به سیدالشهدا و عزاداری» و «تبلیغ علیه نظام» بوده است. در شبکههای اجتماعی برخی کاربران، از اتهام دیگری سخن گمی گويند که بر اساس آن مدیریت اکانت “یار دبستانی” در توییتر بر عهدهء نوشین جعفری بوده است. به گفته این دسته از کاربران، “یار دبستانی” به “اهل بیت و نظام هتاکی” کرده است.
آن دستگيری ها و اين پیام صوتی نوشین از فشار مضاعفی خبر میدهد که در ایران روز به روز رو به افزایش است و سکوت مردم ایران در مقابل این بیعدالتیها خود از بیتفاوتی ظاهری و خفقان حاکم بر مردم ایران خبر میدهد، امری که مسلماً به هیچ وجه به معنای رضایت و آسودگی آنها نیست. مردمی که در سالیان اخیر بخش عظیمی از عزت و احترام خود را در داخل و خارج از ایران از کف دادهاند، خشمگین و زخم خورده اند اما سکوت میکنند. آيا می توان مطرح کرد که سکوت کنونی مردم حاکی از ترس، ناتوانی و ناآگاهی نسبت به روش های مؤثر و کارآمد نافرمانی مدنی ست، که البته لزوم وجود یک دستگاه رهبری کننده را هم در خود دارد؟
لازم به تأکید است که منظور از واژهء «آگاه سازی» به هیچ روی «افشاگری» نیست. بلکه معنای آگاه سازی رساندن آگاهی و دانش اجتماعی، تاریخی و سیاسی به مردمی ست که نمیدانند از کجا شروع کنند.
درست است که نافرمانی مدنی، روشی خشونت پرهیز و آرام است اما قطعاً در تضعیف قابلیت های اجرائی قانون صد مردمی و لرزاندن پایههای حکومتی بی اثر نخواهد بود. در واقع، تاریخ نشان داده است که بدون مبارزات و نافرمانی های مدنی متأثر از مدیریت و آموزش درست و بهینه، قطعاً هنوز هندوستان در استعمار بریتانیا بود و نژاد پرستی در آفریقای جنوبی حکمفرمائی می کرد.
و در همين زمينه می توان پرسيد که آگاه سازی مردم ایران بدست چه کسانی باید صورت بگیرد؟ و آیا وقت آن نرسیده که متخصصان آشنا به جزییات امر، به جای انجام عملیات احساساتی، غیر علمی و غیر اصولی حاصل از هیجان زدگی، به آموزش علمی و عملی روش های مفید و کارآمد مبارزات و نافرمانی مدنی بپردازند؟ و مگر نه اينکه لازمهء این امر آن است که متخصصان علوم اجتماعی، سیاسی و حقوقی خارج و داخل ایران، با همفکری و به دور از تکرار تجربیات شکستخوردهء گذشته، دست به دست هم به آموزش گام به گام و دقیق نحوهء بهینهء آغاز نافرمانی مدنی همت بگمارند؟
باری، نه اينکه اين انديشه ها ما را به يک واقعيت بزرگ تر و عميق تر می رساند: برخلاف شورش های کور و هرج و مرج زا، مبارزات مدنی نيازمند داشتن رهبری فردی يا گروهی و تشکيلاتی است که بتواند مردم را به آينده پس از حکومت اسلامی اميدوار کند، قدم به قدم مبارزات شان تعقيب نمايد و در هر بزنگاه اجتماعی – سياسی تاکتيک های لازم مبارزه را تعيين و تبليغ کند.
از اين دور باطل کی بيرون خواهيم آمد؟ ياد حافظ شيراز بخير که در عهد خونريز حکومت محتسب می سرود:
ياری اندر کس نمی بينیم، ياران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد، دوست داران را چه شد؟
شهرِ ياران بود و خاک
مهربانان اين ديار
مهربانی کی سر آمد؟ شهرياران
را چه شد؟
گوی توفيق و کرامت در
ميان افکنده اند
کس به ميدان در نمی آيد
سواران را چه شد؟
۸ شهريور ۱۳۹۸ – ۳۰ اگوست ۲۰۱۹