در حالی که ابراهیم رئیسی و دیگر مقامهای دولتی ادعای کاهش نرخ بیکاری در ایران را بهتناوب تکرار میکنند، دادههای آماری نشان میدهد که کاهش شمار بیکاران نسبت به سال گذشته نه به دلیل اشتغالزایی بلکه در پی کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، رخ داده است.
بر مبنای گزارش مرکز آمار ایران از نرخ بیکاری، در پاییز ۱۴۰۲ نزدیک به ۴۳ درصد از کل جمعیت بیکاران فارغالتحصیلان دانشگاهیاند و میزان بیکاری زنان هم بیشتر از مردان است.
احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و سخنگوی اقتصادی دولت سیزدهم، روز سهشنبه ۱۲ دیماه در نشستی خبری، ادعا کرد که نرخ بیکاری در ایران به پایینترین سطح در دو دهه گذشته رسیده است. رسانههای وابسته به حاکمیت هم در اقدامی هماهنگ این خبر را تیتر اولشان کردند اما فعالان اقتصادی که در نقطه مقابل قرار دارند، پشتپرده کاهش آمار بیکاری را واکاوی کردهاند.
دولتیها با استناد به گزارشهای اخیر ادعا میکنند که نرخ بیکاری در پاییز ۱۴۰۲ نسبت به زمان مشابه در سال قبل کاهش یافته است. در حالی که نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در پاییز امسال، خلاف ادعای مسئولان دولتی و رشد بیکاری در دستکم ۱۲ استان ایران را نشان میدهد.
بررسیها نشان میدهد بالاترین نرخ بیکاری در پاییز ۱۴۰۲ مربوط به استان سیستان و بلوچستان است. به طوری که در این فصل بیش از شش درصد جمعیت فعال در بازار کار این استان بیکار بودهاند. استانهای هرمزگان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کرمانشاه هم به ترتیب در رتبههای بعدی نرخ بیکاری در ایران قرار گرفتند.
بالا بودن نرخ بیکاری در این استانها به معنای رکود اقتصادی، پایین بودن سطح تولید و کاهش نرخ مشارکت اقتصادی (نسبت جمعیت شاغل به کل نیروی کار) است. روزنامه مردمسالاری ضمن بررسی دادههای آماری مرکز آمار ایران و مقایسه آن با نرخ بیکاری در پاییز سال گذشته نوشت که بیشترین رشد نرخ بیکاری در استان اردبیل اتفاق افتاده است. به طوری که نرخ بیکاری اردبیل در پاییز ۱۴۰۱ برابر با ۴.۸ درصد بوده اما در پاییز امسال به ۷.۱۰ درصد رسیده است. چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان و بوشهر هم دیگر استانهایی بودند که در این مدت با معضل رشد بیکاری مواجه شدند.
نرخ بیکاری از مهمترین شاخصههای ارزیابی وضعیت اقتصادی یک کشور است. بهرغم اینکه گزارشهای آماری نهادهای رسمی مانند مرکز آمار ایران همواره با در نظر گرفتن منافع حاکمیت تنظیم میشوند، باز هم امکان لاپوشانی بحران اشتغال در ایران را ندارند.
بیکار به فرد آمادهبهکار بالای ۱۵ سالی گفته میشود که فاقد شغل و درآمد پایدار است و نمیتواند هزینههای زندگیاش را تامین کند. حال آنکه در گزارش نهادهای رسمی جمهوری اسلامی، حتی دانشجویان و افرادی که در طول هفته یک ساعت کار میکنند و درآمد پایدار ندارند هم افراد دارای شغل محسوب میشوند. به همین دلیل است که فعالان اقتصادی میگویند نمیتوانیم آمارهای دولتی درباره کاهش بیکاری را باور کنیم.
روزنامه دنیای اقتصاد، در گزارشی با عنوان «جعبهسیاه فرود بیکاری» نوشت که بررسیها نشان میدهد کاهش نرخ بیکاری بیش از آنکه تحتتاثیر افزایش سطح اشتغال باشد، به دلیل افت نرخ مشارکت اقتصادی است.
در این گزارش ضمن اشاره به پایینتر بودن نرخ مشارکت در ایران در مقایسه با ترکیه و عربستان سعودی آمده است: «نرخ مشارکت اقتصادی ایران در پاییز ۴۱.۵ درصد گزارش شد که نسبت به پاییز ۱۳۹۸ یعنی قبل از همهگیری کرونا، حدود ۳ واحد کمتر شده است؛ بنابراین عامل اصلی کاهش نرخ بیکاری در سالهای اخیر افت میزان مشارکت بوده است.»
کارشناسان معتقدند که افزایش اشتغال جدید جنس باکیفیتی هم ندارد و این اشتغالزایی عمدتا در حیطه بنگاههای خرد زیر پنج نفر بوده است که در زنجیره ارزش بنگاههای متوسط و بزرگ قرار نمیگیرند و امکان دارد با یک شوک دوباره از بازار کار خارج شوند.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، کیفیت اشتغال ایجادشده در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ نشان میدهد که سهم شاغلان مستقل، از کل شاغلان روبهافزایش بوده و از ۳۶.۳ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۳۶.۹ درصد در سال بعد از آن رسیده است.
این موضوع در کنار رشد قابلتوجه اشتغال در بخش خدمات نشاندهنده این است که افزایش اشتغال سال ۱۴۰۱ نسبت به سال قبل از آن لزوما باکیفیت نبوده است. برخی از اقتصاددان معتقدند که تداوم بیتوجهی به معضلات اشتغال زنان و همچنین نرخ بالای بیکاری جوانان میتواند در آیندهای نه چندان دور، چالشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی پدید آورد.
ابراهیم رئیسی پس از شروع بهکار دولت سیزدهم جمهوری اسلامی وعده داد که سالی یک میلیون شغل ایجاد میکند اما این وعده نیز به سرنوشت دیگر وعدههای مسئولان حکومتی تبدیل شد. با این حال، او اوایل پاییز امسال باز هم گفت که وعده ایجاد یک میلیون شغل در حال «تحقق» است. پس از آن، محسن منصوری، معاون اجرایی ابراهیم رئیسی، هم گفت: «وعده دادیم سالی یک میلیون شغل ایجاد میکنیم که تکلیفمان را انجام دادیم و عددی که در سال گذشته محقق شد، بیش از این عدد بود.»
این ادعاها در حالی است که آمارها از مهاجرت گسترده نیروهای آمادهبهکار از ایران خبر میدهند. کشورهای عراق، عمان، ارمنستان و قطر اکنون به مقاصد مهاجرتی نیروی کار ساده و ماهر ایرانی تبدیل شدهاند و شیب صعودی آمار مهاجرت همچنان تندتر میشود.
برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی، ۴ ژانویه ۲۰۲۴