اسماعیل نوری علا
اگر پاسخ ما به این دو پرسش منفی باشد در آن صورت باید پرسید این انتخاباتی که انتخابات نیست چه وزنی دارد که بکوشیم با عدد و رقم ثابت کنیم که تعداد رأی دهندگان در همین دو روز پیش از همیشه کمتر بوده است؟ آنها هم که پاسخ شان مثبت است می توانند به دروغ های هیئت حاکمه در مورد تعداد شرکت کنندگان در انتخابات رژیم دل خوش کنند.
من اگر مطلب حاضر را می نویسم برای آن است که بگویم در این رژیم اساساً انتخاباتی صورت نمی گیرد که بخواهیم بر اساس تعداد رأی دهندگان از شکست یا پیروزی سخن بگوئیم؛ چرا که انتخابات تنها در جوامع دموکراتیک معنا دارد و این رژيم (حتی در معنای خاتمی ساختهء «دموکراسی دینی» اش) نمی تواند بر اساس انتخاب مردم عمل کند.
در یک جامعه دموکراتیک، انتخابات یک «روند رسمی» است که در آن شهروندان واجد شرایط این فرصت را دارند که نمایندگان یا رهبران خود را از طریق رای دادن انتخاب کنند. انتخابات در این نوع جوامع ساز و کاری اساسی است که از طریق آن ارادهء مردم ابراز می شود و قدرت سیاسی در فواصل معین منتقل یا ابقا می شود. اصول کلیدی انتخابات دموکراتیک هم شامل آزادی بیان و تحزب، شفافیت روندهای مربوطه، عدم دخالت مقامات، وجود انصاف عملی و حمایت از حقوق فردی است. در این صورت باید نشان داد که کدام یک از این اصول در حکومت اسلامی اجرا می شوند تا انتظار داشته باشیم واقعا در این رژيم انتخاباتی صورت گرفته است.
در پاسخ می گویند خمینی گفته است «میزان رأی مردم است»؛ اما اگر این گفته واقعیت داشته باشد چگونه می توان حکومت را اسلامی نگاه داشت و فرامین خداوند مذهب را، که در سخنان پیامبر و ائمه و نواب شان، و اکنون در مطلقیت ولایت فقیه متبلور شده، اجرا نمود؟
فرق دموکراسی با دموکراسی دینی (برساخته از جانب محمد خاتمی) هم در همین است. در دموکراسی مطلق میزان واقعاً رأی مردم است اما در دموکراسی دینی (اگر چنین اصطلاحی را بتوان بکار برد) میزان از آن رأی مردمی است که به سیستم ولایت فقیه و مذهبی بودن حکومت اعتقاد دارند و حدود انتخاب شان هم در تنگنای گزینه هائی است که سیستم ولایت فقیه تجویز می کند و یا بلامانع می داند؛ تنگناهائی که هم در شرایط کاندیداتوری و هم در سرند شورای نگهبان و قدرت آن در تأیید یا رد صلاحیت داوطلبان نهفته است.
در این صورت مگر اصلا انتخاباتی به معنای رایج کلمه صورت گرفته که بتوانیم در آن پیروزی مردم بر حکومتیان را با عدد و رقم اندازه گیری کنیم؟ بخصوص که این حاکمیت هرگز ابائی نداشته است که ثابت کند «ماست اش سیاه است» و با جعل تصویر و انواع شامورتی بازی حقیقت جلوی چشم مردم را وارونه نشان دهد.
به نظر من تا زمانی که اپوزیسیون واقعی و جدی این حکومت امکان انجام «انتخابات» را دراین رژيم تصدیق می کند، و بر اساس این باور به تحلیل نتایج آن می پردازد، رژيم محیل کنونی در همه حال برندهء بازی خواهد بود. مگر با همین پیش آگاهی از اینکه در نمایش پیش رو مردم بسیار کمتری شرکت خواهند کرد نبود که حسن روحانی اظهار داشت که «حکومت در این انتخابات ترجیح می دهد که مردم کمتری شرکت کنند؟!» و یا مگر از دیروز بوق و کرنا برنداشته اند که چون محمد خاتمی در این نمایش شرکت نکرده، مردم هم، به تأسی از او، از شرکت در نمایش طفره رفته اند؟
واقعیت این است که اطاق های فکر رژیم همیشه راه حل های دوگانه ای را برای رویاروئی با اتفاقات محتمل آینده در نظر گرفته اند و اگر برایشان آشکار است که مردم در انتخابات شرکت نمی کنند هم روحانی این امر را به تمایل حکومت نسبت به شرکت نکردن مردم تفسیر می کند و هم خاتمی (مخترع دموکراسی دینی، مخالف سکولاریسم، و تعریف کنندهء شغل ریاست جمهور بعنوان تدارکچی ولی فقیه) با عدم شرکت در انتخابات، رهبری تحریم انتخاباتی را که بقول روحانی حکومت هم با تحریم آن موافق است بر عهده می گیرد و اطرافیان مأمورشان هم در بوق این «جسارت خارق العاده» می دمند و در هر حال، در سناریوی آنها این رژیم است که در دو بال کبوترش برنده است.
از نظر من حتی بکار بردن واژهء انتخابات برای عمل ضد ملی و قبیح این حکومت خون آشام مغادل شرکت کردن در بازی نفرت برانگیری است که در بیان آیت الله درگذشته، مصیاح یزدی، چنین معنی می شود: «دموکراسی که برای غربیها اصالت دارد، برای ما فقط جنبه ابزاری دارد. رأی مردم برای ما مشروعیت نمیآورد؛ مقبولیت میآورد… وگرنه حکم اصلی، حکم خدا، پیغمبر، ائمه اطهار و حکم ولیفقیه است».
برگرفته از سایت جنبش سکولار دموکراسی ایران، ۴ مارس ۲۰۲۴