در بارهء آموزش به زبان مادری

جلال ایجادی

در متن بیانیهء «شورای مدیریت گذار» آمده است: «رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروههای اتنیکی ایران. به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در کنار زبان فارسی».

در نظریه بالا چند نکته نادرست وجود دارد:

یکم، مقوله اتنیکی را باید روشن ساخت. از نظر جامعه شناختی و قوم شناسی در ایران بطور وسیع قبایل و خانواده های قومی که برپایه خویشاوندی تعریف می شد از بین رفته اند. امتزاج میان آذری و تهرانی و کرد و اصفهانی و شیرازی و… بسیار گسترده است. سیاست رضا شاه و سپس اقتصاد و سیاست و دین و امتزاج خانوادگی، جنبه قبیلگی و خویشاوندی را بطور وسیع پاک کرده است.

دوم، حقوق سیاسی همهء مردمان ایران توسط حکومت اسلامی ولایت فقیهی نقض شده و سرکوب سیاسی متوجه همهء ملت ایران و همهء گرایش های سیاسی مخالف رژیم است. زندانیان سیاسی و اعدام های سیاسی در چهل سال اخیر از همهء بخش های مردم بوده است. در سال های اخیر تعداد اعدام کردها بسیار بالا بوده ولی در کل دورهء اسلامی بیشترین اعدام ها از میان مجاهدین و پیکاری ها بوده است. سرکوب هنرمندان و کنشگران حقوق بشر و زیست محیطی در کل جامعه صورت گرفته است. رفع تبعیض سیاسی محدود به این یا آن بخش جامعه نیست.

سوم، حقوق اجتماعی نابرابر و فشار اقتصادی در همه جای ایران رایج است. شهروندان بلوچ در فقر سیاهی قرار دارند و همین فقر در لایه هایی از جمعیت در تهران و بنادر و کرمان و خوزستان نیز وجود دارد. طبق آمار آذربایجان و کردستان در کلیت خود از مناطق گرفتار فقر مطلق نیستند هر چند که در این استان ها لایه های بسیار فقر نیز وجود دارند. بنابراین، بیعدالتی ناشی از سیاست طبقهء آخوند و رؤسای حکومتی و نظامی به کل جامعه تحمیل شده است. رفع تبعیض اجتماعی در کل جامعه باید صورت بگیرد.

چهارم، در عرصهء فرهنگی، مردم ایران از میراث مشترک بزرگی برخوردارند. سنت های مردمی و فرهنگ باستانی مانند نوروز در همه جای ایران جشن گرفته میشود. بخشی از فرهنگ دینی میان اهل سنت و شیعیان مشترک است. فرهنگ مدرن «ایرانیزه» شده در شهرها و شهرستان ها جاری است. در تمام این چهل سال حکومت تلاش کرده تا فرهنگ شیعه رسمی و تبلیغات دولتی و حوزوی را به همه تحمیل کند. رفع ستم فرهنگی و هنری و رفع تبعیض دینی و آئینی خواست همه مردم ایران است.

پنجم، زبان فارسی میراث همهء مردم ایران است و زبان ملی پیوند دهندهء سراسر کشور است. این موقعیت محصول تاریخ است و کسانی که در شکوفایی آن کوشیده اند از همهء بخش های جمعیتی ایران اند. نویسنده و شاعر و هنرمند و زبانشناس و ترانه سرا و خواننده که به فارسی خدمت کرده اند از تمام مردم ایران بوده اند و در این زمینه آذری و کرد نیز نقش پررنگ داشته اند.

آنچه مسلم است در کشوری مانند ایران که زبانهای بسیار متعددی وجود دارد همهء زبان ها باید آزاد باشند و تمام وسایل برای پراتیک زبان مادری و توسعه آنها فراهم گردد. بنابراین آموزش زبان و همهأ زبان ها باید مورد احترام قرارگیرد. ولی آموزش و تدریس به زبان مادری مسئله متفاوتی میباشد.

غنای زبان و نیرومندی این زبان باعتبار همه ادبیات و شعر و ظریفیتی است که زبان فارسی بوجود آورده است. بنابراین در شرایط کنونی مواد درسی برای دانشجو اگر بزبان مادری باشد، دانشجویان از غنای زبانی و وسعت واژگانی فارسی محروم خواهند شد. بعنوان نمونه اگر بجای خواندن شاهنامه فردوسی، دانشجوی آذری باید کتاب «دَدَه قورقود» را بخواند از غنای فارسی محروم خواهد بود. دانشجوی کرد و بلوچ چه کند؟ دانشجوی شهروند عرب خوزستانی چه کند؟ دانشجوی گیلکی چه کند؟ در ایران کنونی زبان فارسی نقش ملی و هویتی برای ایرانیان داشته و در طول تاریخ قدرتمند شده است و این امر تناقضی با آموزش زبان های مادری و توسعه آنها نخواهد داشت.

( ۲۵/۰۹/۲۰۱۹)

برگرفته از فیس بووک نويسنده