آيا تجربه جای دانش را می گيرد؟

سپيده قياسوند

دو هفته پیش طی یادداشتی مروری داشتم بر سابقهء غم انگیز و بی نتیجه ماندهء اعتراضات گذشتهء مردم ایران و در ادامه نیز قید کردم که برای در هم شکستن پایه‌های قدرت اسلام سیاسی در ایران راهی جز همکاری و پیوند میان نیروهای تحصیلکردهء اپوزیسیون خارج از ایران، که طرفدار برقراری سکولاریسم و دموکراسی در برابر حاکمیت دینی و استبدادی هستند، باقی نمی‌ماند و به راه افتادن اعتراضات مجازی و غیرمجازی همیشگی، بدون دخالت راهنمایی های قدرتمند «علمی و عملی» که هدایت دسته جات مردمی را به عهده بگیرند، راه به جایی نخواهد برد.

اما متأسفانه نوشتهء مذکور سبب برآشفتن عده‌ای از فرسودگان فعالیت‌های سیاسی شد، که سال هاست تلاش می‌کنند تا با به رخ کشیدن سابقهء «سیاسی کاری» ناموفق خود و بدون تکیه بر دانش و مطالعه و تحلیل علمی دقیق، پایه‌های قدرت سیاسی اسلامی در ایران را به لرزه در آورند.

در ابتدا لازم می‌دانم به عنوان جوانی که نزدیک به سه سال است از ایران خارج شده، خاطر نشان کنم که متاسفانه، با وجود آنکه پایه‌های رژیم آخوندی، روز به روز فاسدتر و متعفن تر می شود، اما متخصصین علمی مزدور این نظام، در اتاق های فکری وابسته به رژیم، از خیلی پیش از این‌ها و دقیق‌تر از آنچه فکر می‌کنیم، نقشه های کارآمدی برای نیل به این هدف طراحی کرده‌اند که «سیاسی کاران قدیمی کم دانش»، بویژه از جانب نسل جوان جدی گرفته نشوند و حتی مورد تمسخر اکثریت نسل جوان ایرانی قرار گیرند؛ و این اتاق های فکر حتی تا آنجا پیش رفته‌اند که، با استفاده از مکانسیم دفاعی همانند سازی، در فیلم‌ها و سریال های طنز خود، تمامی اعضای اپوزیسیون خارج کشور را همانند آن دسته از «سیاسی کاران قدیمی» که تجربه هاشان را کافی می دانند و کم دانش اند، هیجان زده و بساز و بفروش جلوه دهند. (تمسخر اپوزیسیون خارج کشور در فیلم پرفروش «مصادره» که به تازگی در سینماهای ایران روی اکران رفت، یکی از نمونه‌های مذکور است)

البته لازم می‌دانم تأکید کنم که روی سخنم در نوشتهء بالا، تنها و تنها با سیاسی کارانی ست که بدون سواد و دانش آکادمیک، با هدف تاثیرگذاری عاطفی بر مردم ایران و حتی راه اندازی جنبش و انقلاب مردمی در پشت تریبون های شبکه‌های تلویزیونی سیاسی و آکسیون های دفاع از حقوق بشر و غیره ظاهر می‌شوند.

اجازه دهید مساله را با یک مثال توضیح دهم. شخصی را تصور کنید که دچار سرطان دستگاه گوارش شده است اما، برای علاج سرطان، به جای مراجعه به تیم پزشکان متخصص دستگاه گوارش، نزد مسن تر های فامیل می‌رود و منتظر درمان نسبتاً قطعی سرطان خود است.

خودتان قضاوت کنید که آیا علاج و ریشه‌کن کردن غده های سرطانی که بر پیکر ایران عزیزمان ریشه تنیده اند، به دست سیاسی کارانی که فکر می کنند تجربه های قدیمی کافی است صورت می‌گیرد یا فعالان سیاسی تحصیل کرده و دارای سواد آکادمیک در زمینهء مسایل سیاسی، اجتماعی، تاریخی، جامعه شناختی، ارتشی، فرهنگی و حقوقی، چه جوان و چه پير؟! قضاوت با شما.

۶ مهر ۱۳۹۸ – ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹