از مشروطه تا سکولار دموکراسی؛ تعریف مشروطه

من فکر می‌کنم ما هنوز برای شروع بررسی دوران مشروطه که از ۱۱۸ سال پیش شروع شد و ۴۵ سال پیش هم، یعنی در ۱۳۵۷ به دست حکومت موسوم به جمهوری اسلامی به پایان رسید حداقل یک برنامه فاصله داریم. چرا که تاکنون به تفکیک و تعریف جداگانه از سه اصطلاح به هم پیوسته نپرداختیم، که یکی مشروط باشد، یکی انقلاب مشروطه ایران باشد و یکی هم قانون اساسی برخاسته از این انقلاب باشد. و فکر می‌کنم که الان وقتش رسیده که این تفکیک را انجام بدهیم. در نتیجه من در این برنامه به اولین مفهومی که خود مشروطه باشد می پردازم تا در بیابیم که معنای این واژه چیست؟ و بعد در برنامه های بعدی حاصل کوشش مان را برای درک مشروطه ای که در ایران شکل گرفت به کار می‌بریم.

دوست دارم این کار را با اشاره به یک نکته جالب شروع کنم و آن اینکه اگر شما هم مثل من به کاربرد نرم افزارهای ترجمه علاقه مند باشید، می‌توانید به یکی از این نرم افزارها مراجعه کنید و بپرسید که معادل واژه مشروطه در انگلیسی چیست؟ معمولا جوابی که از این نرم افزارها می‌گیرید واژه Constitional است و حالا اگر همین باشد را از دیکشنری‌های انگلیسی به فارسی هم بپرسید، می بینید می نویسند مشروطه. اما اگر همین واژه فرنگی Constitional را به دیکسیونرهای فرنگی به فرنگی بدهید، به شما یک تعریفی ارائه می‌دهند، معمولا می‌گویند که Constitional صفت است. صفتی است که نشان می‌دهد بین یک نهاد اجتماعی، بگیریم مثلا مقامات حکومت یا دولت و افرادی که تابع آن هستند، قانون حاکم است. و حکومتی که Constitional باشد حکومتی است که حکومتی است که حقانیتش را از مفاد مندرج در یک قانون که اغلب قانون اساسی خوانده می‌شود، مشروط می‌کند. یعنی می‌بینید که ما واژه مشروط را به کار برده ایم، بی آنکه بگویم که چی به چی مشروط شده. البته فهمی عمومی ما از مشروط بودن در این تعریف به فهم ما از تعریف «شرط» در باب حقوق عقود به معنی عقدها که همان قراردادها باشد می آید. به این ترتیب که می‌گویند شرط ضمن عقد، شرطی است که در ضمن عقد ذکر می‌شود و الزام و التزام به آن واجب می‌شود. بهرحال جدا از اینکه چرا ما Constitional را به جای اینکه ملزم بودن به قانون اساسی ترجمه کنیم به مشروطه ترجمه کردیم خودش یک داستان بلندی دارد که الان لازم نمی‌دانم وارد آن بشوم و هر کس هم در این مورد کنجکاوی داشته باشد می‌تواند به منابع موجود مراجعه کند. برای بحث ما همین کافی است که وقتی می‌گوییم حکومت مشروطه یا حتی خود مشروطه یا مشروطیت منظور ما یک حکومتی است که به یک قانون اساسی مشروط شده باشد. توجه کنید که تا اینجای کار هنوز در مورد اینکه قانونی که حکومت کردن به آن مشروط شده، باید دارای چه ویژگی های باشد، مطرح نیست و فقط خود مشروط بودن به یک قانون اهمیت دارد. اما توجه کنید که خود مشروطیت در حکومت به یک قانون اساسی ریشه به مفاهیم زیادی دارد که از صدر تاریخ در بحث های سیاسی مطرح بوده و در این مورد توجه می‌شده که چطور می‌توانیم خودکامگی حکومت را خاتمه بدهیم و آن را به یک قرارداد بین حکومت و مردم مشروط کنیم. خب تا اینجا ببینیم که این کلمه مشروطه و این عمل مشروط کردن حکومت به یک قانون در کشور ما چگونه شکل گرفته؟ ما گفتیم که در پی جنگ های ایران و روس و شکست ایران و از دست رفتن بخش های بزرگی از خاک ایران براساس معاهده های گلستان و ترکمن‌چای آنچه را که در ذهن دیوان سالاری قاجاری می‌گذشت را می‌شود در همان پرسشی که عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه از ژوبر نماینده فرانسه که در اردوگاه جنگی با او ملاقات کرد، خلاصه کرد. ژوبر در یادداشت‌های خودش نقل می‌کند که عباس میرزا یک چنین سئوال‌هایی را از او کرده: «نمی دانم این قدرتی که شما اروپایی‌ها را بر ما مسلط کرده چیست؟ و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید، حال آنکه ما در جهل غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر می گیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می تابد، تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شما است؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری بدهد؟ گمان نمی کنم. پس اجنبی حرف بزن بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟»

«کمتر از ۲۰۰ سال پیش در فاصله سال های ۱۸۰۴ تا ۱۸۲۸ میلادی و در طی دو جنگ ۲۴ ساله نافرجام و به شگسن انجامیده با امپراطوری روسیه، به لحاظ عدئم تجهیز ایرانیان به ادوات فکری و ابزاری دنیای نو، ۱۷ شهر قفقاز از دست ایرانیان رفت. این جنگ به دلایل مختلف و از جمله به فتوای آخوندهای مسلط بر آن دوران آغار شده بود. در واقع برخلاف دوران افشاریه و زندیه که آخوندهای شیعه نفوذ سیاسی نداشتند، دستگاه حکومت قاجار شریک قدرقدرتی به نام علمای شیعه یافته بود که همچون یک دولت سایه در هر زمانی که می خواست می توانست شاه را در خانه خود کیش و مات کند. اگر به زبان امروز نوسازی بر دو محور سخت افزاری و نرم افزاری یا همان گفتمان سازی تقسیم کنیم، بی هیچ شکی عباس میرزا پایه گذار نوسازی سخت افزاری ایران به شمار می رود»

و این پرسش ها نشانه آغاز آن دورانی است که اسمش را می‌گذاریم.دوران منورالفکری عهد قاجار. یعنی داستان شرطی کردن حکومت از زمانی شروع می‌شود که قشر منورالفکر جامعه قاجاری کنجکاوی می‌کند که چرا فرنگی‌ها و بخصوص روسها که پیروز جنگ های ایران و روس بودند، اینگونه پیش رفتند. و به این نتیجه می‌رسند که اول شرط پیشرفت ایران، اقتباس از الگوی فرنگی است و این الگوی فرنگی چیست؟ رمز پیشرفت فرنگی چیست؟ داشتن قانون و مشروط کردن اختیارات حکومت و بخصوص شاه به آن. یعنی توجه کنید که حدود۱۵۰ سال پیش یعنی ۳۷ سال مانده به شروع دوران مشروطه ما یک مدرکی داریم به نام کتاب «یک کلمه» که میرزا یوسف خان تبریزی که به او می گفتند «مستشارالدوله» آن را نوشته و می‌گوید که رمز پیشرفت ایران در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن کلمه اسمش هست «قانون» و قانون کلید گشودن درهای حل مشکلات مملکت است. در مورد این مستشارالدوله نوشتند که او کاردار سفارت ایران در پاریس بود و در رویارویی با ترقیات اروپا سعی در کنجکاوی در مورد علل عقب ماندگی جامعه ایرانی پیدا کرد و در رساله اش مهمترین دلیل عدم پیشرفت ایران را فقط در یک کلمه و آن قانون ذکر کرد. خودش در نامه ای به یکی از دوستانش می نویسد: «من به کاری بزرگ که منافع دولتی و ملتی آن زیادتر از وضع الفبا است مشغول هستم. اگر سعادت یاری کرد و اهتمامات من و همکارانی که با من یک رای هستند مؤثر افتاد، بهترین نعمات قسمت ما و هموطنان ما خواهد شد.» و توجه کنید که مشروطه به معنی مشروط کردن حکومت خودکامه به یک قانون بدون اینکه هنوز معلوم بشود که چنین قانونی چه محتوایی دارد و اختلاف سلیقه هم در این وجود دارد. بهرحال محتوایی که در نظر آنها هست، تبدیل به این می‌شود که از شاه قاجاری که در بستر مرگ افتاده یعنی مظفرالدین شاه بخواهند که او موافقت کند یک مجلسی بوجود بیاید که در آن.بنشینند نمایندگان مردم و آن قانون مورد نظر را بنویسند و مظفرالدین شاه هم در ۱۴ امرداد سال ۱۲۸۵ در پای فرمانی امضا می گذارد که  که به آن می‌گویند «فرمان مشروطیت» و معنی اش این است که، شاه قاجار موافقت کرده با ایجاد «مجلس شورای ملی» و نوشتن قانونی که منوالفکران عصر قاجار در پی آن بودند. من صحبت امروزم را به همین جا ختم می‌کنم تا بتوانیم دیگر از این به بعد قدم به قدم به آنچه که پس از امضای فرمان مشروطه رخ می‌دهد، حرکت کنیم.

ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: