یادداشتی برای آنارشیستهای ایران

سام قندچی

۲۵ مهر ۱۳۹۸ – ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹

در سه سال گذشته از نظر تئوریک مطالب زیادی در مورد آنارشیسم نوشته شد، اما اینجا هدف بحث تئوریک نیست. حتی هدف موضوعات اجتماعی مرتبط به آنارشیسم و استبداد مذهبی نیست که از جمله دو ماه پیش در مقاله ای تحت عنوان «عقب ماندگی، واپسگرایی و شنای لخت دوست دخترم در دوران مجردی»، مطرح کردم که البته آن خانم هم در جوانی آنارشیست و از گروه فلاوِر چیلدرن (“کودکان گل”) در شمال کالیفرنیا بود که در تپه های «تامال پای» در «مورین کاونتی» کالیفرنیای آمریکا، ضد جنگ ویتنام جمع می شدند، ماری جوانا می کشیدند، و به ترانه های موسیقی ضد جنگ نظیر آواز «جنیس جاپلین» و «جیمی هندریکس» گوش می کردند که هردو آنها هم از استفاده زیاد از مواد مخدر همان زمان فوت کردند، و به این طریق اعتراض خود را به جنگ ویتنام بیان می کردند. البته آن خانم سالها بعد در میانسالی با اینجانب آشنا بود. شخصاً نیز در جوانی یعنی از سال ۱۹۶۹ که وارد آمریکا شدم با جنبش ضد جنگ ویتنام آشنا شدم، اکثر آنهایی را که در آن جنبش می شناختم، آنارشیست بودند و رهبری آن جنبش از همان نخستین روزها در سال ۱۹۶۸ با گروه «اس دی اس» بود که آنارشیست بودند و دلیلش هم آنکه در زمان جنگ ویتنام، جوانان از فعالیت مدنی با هردو حزب جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا ناامید شدند و به آنارشیسم روی آوردند و حتی برخی از آن گروه ها نظیر «بلک پنتر»، نگهبانان دفترشان در اوکلندِ کالیفرنیا، مسلح بودند.

به هر حال از نزدیک در زندگی ام آنارشیسم را آنهم در اوج جنبش ضد جنگ ویتنام لمس کرده ام و در عین حال نیز دیدم که وقتی جنگ در ۱۹۷۳ تمام شد، همه ی آن جنبش نیز با آن تمام شد. اما بحث ما درباره ایران است. از همان ابتدای خیزش دی ماه ۹۶ در دو سال پیش نوشتم که رهبری آن جنبش با آنارشیستها است و تشخیص درستی بود، اما اگر رهبری آن با تشکیلاتی سیاسی و آینده نگر و زیر زمینی می بود، و با همان توانایی که جوانان آنارشیست ایران در این دو سال نشان دادند، شاید امروز دو سال بعد، رژیم کوکلاکس کلان های اسلامی در ایران پایان یافته بود و اپوزیسیون پیروز شده بود. دو سال فرصتی طلایی که می توانست با پیروزی انقلاب ۲۱ ایران خاتمه یابد، تلف شد. آیا اینکه جوانان ایران به آنارشیسم روی آورده اند قابل درک نیست؟ اتفاقاً قابل درک است. اپوزیسیونِ اسلامیِ سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد، برای مردم ایران رژیم کوکلاکس کلان های اسلامی را به ارمغان آورد. اپوزیسیون چپ و جبهه ملی نیز نه تنها در زمان انقلاب ۵۷، اکثریت قریب به اتفاق، دنباله رو خمینی شدند، بلکه به رغم قلع و قمع شدن در دهه ۶۰، بعداً هم دنباله رو اصلاح طلبی اسلامی شدند و حتی در سال ۱۳۸۲ که بیست و اندی از آنسال ۱۳۶۰ گذشته بود، این قلم در سایت آینده نگری که خود یکی از دو مؤسس آن بودم، مقاله ام تحت عنوان اصلاح طلبی ارتجاعی که شاید بهترین توصیف اصلاح طلبی اسلامی در ایران بود که تا حال انتشار یافته، به بهانه ی عنوان آن سانسور شد، در حالیکه امروز همه قبول دارند که عنوان آن مقاله توصیف دقیق اصلاح طلبی اسلامی در ایران بود، و کمی بعد هم، خود از کل آن سایت، حذف شدم که مرا همیشه به یاد ماجرای حذف استیو جابز از شرکت اپل می اندازد که خود ساخته بود، و آنها هیچوقت حداقل احساس مسؤلیت نکردند که برای این عمل شنیع، عذرخواهی کنند که مسأله ای خصوصی نبود و در عرصه ی عمومی بخاطر تئوری غلط گذشته نگری اصلاح طلبانه ای بود که بعنوان دیدگاهی آینده نگر سالها تبلیغ کردند، و امروز که بنظر میرسد تحول خواه شده اند، البته یکروز در میان، از آن دیدگاهشان طی همه ی این سالها در عرصه ی عمومی، نقدی نمی کنند، همانطور که از مائوئیسم سالها پیش از آنِ خودشان، هیچوقت نقدی نکردند، در حالیکه همان نوع دیدگاهی را داشتند که شکل توده ای-اکثریتی اش، زمانی در آمل به خود اجازه داد در قلع و قمع بخشی از اپوزیسیون شرکت کند، قلع و قمع آنهایی که در همان سال ۱۳۶۰، نمی خواستند پایدار شدن دوزخ کوکلاکس کلانها را در ایران بپذیرند و جان بر سر آن دادند. به هر حال همین دلایل بود که ایرانسکوپ را ساختم وگرنه اصلاً نمی خواستم چنین وبسایت خصوصی درست کنم و مطالبم را می خواستم در همان سایت عمومی که بهمراه یکنفر دیگر ساختیم، منتشر، و در سایت شخصی فقط آرشیو کنم. منظور اینکه آنارشیسم نتیجه ی دلسردی از تشکیلاتها و جمعهای سیاسی آنچنانی است که ذکر شد. آنارشیستهای آمریکایی در دوران جنبش ضد جنگ ویتنام از احزاب دموکرات و جمهوریخواه دلسرد شدند و به آنارشیسم روی آوردند، و ایرانی هایی نیز که در خیزش ۹۶ از تشکیلاتهای اصلاح طلبان اسلامی و چپ دلسرد شدند، به آنارشیسم روی آوردند، همانطور که در سالهای ۱۳۴۰ در پی دلسردی از حزب توده و جبهه ملی، جوانان آن روزگار به مشی چریکی روی آوردند.

با اینهمه، آینده را تشکیلاتها می سازند و اگر تشکیلاتهای توامندی در اپوزیسیون مترقی شکل نگیرند، تشکیلاتهای دیگری جایشان را پر خواهند کرد، و آنارشیسم سکوی پرش دومی ها خواهد شد. چهار سال است که حزب سکولار دموکرات ایرانیان آغاز به کار کرده است و روز گذشته چهارمین کنگره ی آن برگزار شد. امیدوارم این حرکت ها برای ایجاد حزبی بزرگ از جمهوریخواهان سکولار دموکرات و آینده نگر رشد بیشتر کند و دفعه ی دیگری که فرصتی نظیر خیزش ۹۶ پیش آید دوباره دنبال رهبری شکست خورده ی ۴۰ سال گذشته، راه نیافتیم، و حزبی قدرتمند بتواند خیزش بعدی را به پیروزی برساند و دو سال بعد ننشینیم و افسوس بخوریم. دوستانی نظیر دکتر اسماعیل نوری علا دوازده سال است برای سازماندهی سیاسی آینده نگر تلاش کرده اند تا حزب سکولار دموکرات ایرانیان امروز به چهارمین کنگره خود رسیده است و امروز دبیر کل با تجربه و فعالی نظیر آقای منوچهر یزدیان، و رهبری و کادرهای جوان و با دانشی را به همراه دارد. درست است که جریانات عمومی نظیر جبهه ملی چه در دوران کنفدراسیون و چه پیش و پس از آن در داخل و خارج، ارزشمند، دموکراتیک و مترقی بودند اما آنچه نقش سازماندهی موفق اپوزیسیون را در همه ی آن سالها داشت، تشکیلاتهایی بودند که واقعاً حزبی و عمق نظری، و تعهد جدی عملی داشتند، که اساساً در آن دوران، احزاب و گروه های چپ بودند. امروز بعد از پایان یافتن کمونیسم و نشان داده شدن استبداد و بی عدالتی ناشی از آن ایدئولوژی، دیگر آنگونه نظرات نمی توانند چنان نقش تاریخی را ایفا کنند و آینده نگری مدرن چنین رسالت تاریخی را، بر عهده دارد، اما آینده نگری از تلفیق نظرات جبهه ملی و چپ بدست نمی آید و دیدگاهی است فراسوی دیدگاه های جامعه ی صنعتی چه در شکل سرمایه داری آن جامعه و چه در شکل سوسیالیستی آن، آینده نگری مدرن نگرشی تازه به جهان است که امروز با تمرکز بر نقطه ی انفصالی، اساس راه حل تازه ای را برای معضلات بشر در این قرن بیست و یکم تشکیل می دهد.

به امید جمهوری آینده‌نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com

بیست و چهارم مهر ماه ۱۳۹۸

Oct 16, 2019