بازار جهانی و دکان‌ما

میلاد آقایی

در هفته‌ای که گذشت، اخباری شنیده شد که نشان می‌داد سیاست‌مداران قدرت‌های دیرپا و نوپای مالی در پی ساختن آینده‌ای هستند که همچنان سود خود را در بازار داشته باشند. فشار آمریکا به چین برای مهار دلبرانگی‌هایی که برای دیگر کشورها دارد و به دست آوردن امتیاز‌های ویژه از بازار آن، کم‌کم به بار می‌نشیند. اینگونه بریکس نیز به گونه‌ای از کشاکش مالی با آمریکا بیرون می‌آید و همراه آمریکا خواهد رفت. برجستگی اتحادیه اروپا و پس از آن یکان پول یورو، کمرنگ خواهد شد و پیمان‌هایی که آمریکا و اروپا را همبسته نشان می‌داد، کمرنگ و فراموش خواهند شد.

دوستان دوران سخت

نزدیک به سی‌سال پس از پایان جنگ سرد، پایه‌های همکاری‌ها و همبستگی‌های میان ملت‌ها در حال دگرگون شدن است. امروز بسیاری از قراردادها و نهاد‌های سیاسی، نظامی و بازرگانی که بنیادی بر کشمکش‌های جنگ سرد و سودبری ملی ناشی از آن داشتند، یا فروپاشیده‌اند، یا ندیده گرفته می‌شوند و یا در دوران رفرم برای سازگاری با نظم ژئوپلیتیکی نوین هستند. امروزه نیز با کمرنگ شدن خطر‌های:

  • کشورهای سرکش
  • ایدئولوژی‌های زهرآگینِ جنگاور
  • ارتش‌های آزادی‌بخش و لشکرهای آواره
  • تنش‌های امنیتی بر بازار و کاهش سود

و پررنگ شدن و افزایش:

  • گسترده شدن و درهم تنیده شدن دامنه حقوقی
  • پدیداری تکنولوژی‌های پیشرفته در مهار رویدادهای ناخواسته
  • گسترش دموکراسی و مدرنیسم

دیگر نیاز چندانی برای همکاری‌های گسترده و پر خرج نظامی دیده نمی‌شود.

امروز دیگر کمتر جوانی است که پیمان ورشو را یادش باشد. پیمان سیتو به خاطر دور بودن سود ملی و بیگانه بودن از چرایی برپایی آن از هم پاشید. سنتو نیز کارکردش را از دست داد و فراموش شد. کشورهایی هم که هنوز در جنبش عدم تعهد مانده‌اند نیز مایه‌‌ی ریشخند هستند، برای نشان دادن بیهودگی این پیمان کافی است به رهبران ده‌سال گذشته آن نگاهی بی‌اندازید: حسنی‌ مبارک، محمد مُرسی، احمدی‌نژاد، حسن روحانی، نیکلاس مادورو و حالا نیز الهام علیف.

زنگ مرگ ناتو نیز از همان روز زادن پیمان ماستریخت، زده شد! پس از جنگ سرد، دو عملیات نظامی آزادی ماندگار در افغانستان در کنار آزادی عراق (Operation Iraqi Freedom)، و پس از آن عملیات سپیده‌دم (Operation New Dawn) ناخشنودی هم‌پیمانان ناتو را به همراه داشت که تنش جهانی مالی در سال ۲۰۰۸ نیز، سیاست‌مداران اروپایی را برآن داشت تا برای به دست آوردن رای و پیروزی در انتخابات‌های ملی، پایبندی بیهوده به پیمان ناتو از سوی دولت‌های روز را نشان سرباری سنگین مالی بدانند. همین روش از سوی حزب یوکیپ بریتانیا برای برگزیت دنبال شد. بومرنگ به آمریکا رسید و رییس‌جمهور ترامپ نیز ناتو و هزینه‌های آن را سربار آمریکا دانست و درخواست پرداخت‌های مالی بیشتر از سوی اتحادیه اروپا را نمود.

اگرچه سیاست گسترش ناتو (به خاور اروپا و آسیا) می‌تواند نوید‌ دهنده‌ی نیروی نظامی پشتیبان نظم و آرامش و جلوگیری از درگیری میان هموندان ناتو باشد، اما همانگونه که در آغاز این نوشتار آمده و نیز ناهمسانی و یا دگرگونی سیاست‌های ملی، ناسازگاری‌های درون سازمانی همچنان این پیمان را به سوی ناکارآمدی و یا انحلال می‌کشاند. نمونه‌ی ترکیه از سال‌های گذشته تا به امروز، یکی از ناسازگاری‌های درونی ناتو است.

اقتصاد سیاسی بازار بنیاد: همه‌ی چیز برای بازار

امروزه  شاخص‌های قدرت سیاسی و ملی، هرچه بیشتر وابسته به شاخص‌های مالی شده‌اند. امور مالی و بازرگانی هر کشوری در کشورهای دیگر هم گسترانیده شده و بازار و پول و کار هر ملتی، با ملت‌های دیگری گره‌خورده است. این بازار توری جهانی کار و پول، بر پایه‌ حق حاکمیت ملت‌ها، استقلال حوزه‌های قضایی و هویت برجسته‌ی سرمایه، ساختار یافته و برجسته‌ترین بخش سیاست جهانی گردیده‌ است. به گونه‌ای که می‌توان گفت: «بازار» بزرگترین و چیره‌ترین دوران تاریخی خود را می‌گذراند. 

چنین بازار قانون‌مندی توانسته است خوراک، پوشاک، سرپناه، کار، فرهنگ، هنر و شاید به زبانی انسانیت را رنگی تازه و خوش‌آیند ببخشد. جهانی اینچنین که دوران فئودالیسم، استعمار، ایدئولوژی را کنار گذاشته است و کششی برای بازگشت به آن ندارد، چشم‌انداز پیشرفتی بیش از این را خواهد داشت و آینده‌ی همکاری‌های جهانی همه در سایه‌ی آن خواهند رفت. 

برخی از ملت‌ها نیز که سود خود را در نگه‌داری از تهدید‌ها و یا برجستگی‌های دیروز می‌دیدند و توان سازگاری پایینی نشان می‌دادند نیز، کم‌کم آماده می‌شوند تا کارکردی در بازار آینده داشته باشند تا در سایه‌ی آن از امنیت و آزادی که به دست می‌دهد بهره‌مند باشند.

همراهی یا سازگاری

اما با همه‌ی آنچه نوشتم، همچنان ملت-حکومت‌هایی ناسازگار که نظم حقوقی آلترناتیوی را در جیب خود دارند مانند ایران، و نمونه‌هایی مانند لبنان با نگهداری از تروریست‌های حزب‌الله، عراق با ناتوانی در نگهداری از چیرگی بخش همگانی در مهار کشور، سومالی با حکومتی درمانده، در چرخش کار ملت‌های دیگر، سنگ می‌اندازند.

هنگامی که بخش بزرگ کار سیاست اداره کشورها، نگهداری و گسترش بازار می‌شود، حتا پوپولیست‌ها نیز می‌دانند که برای نگهداری از امنیت بازار و رفاه برآمده از آن باید بکوشند و حتا بجنگند. اینگونه است که هرگونه فشار، آسیب و یا نبرد، برای همراه نمودن و یا دست‌کم سازگار نمودن یکان‌های سیاست میان‌ملتی، همراه با پشتیبانی کشورهای قدرتمند و کشورهای در سایه خواهد بود. 

به کدام سو ایستاده‌ایم؟

از این نگاه، ملایان دزد و سپاهیان تروریست، ایران‌مان را در راهی می‌رانند که در چشم‌انداز روشن کشوری اوراقی که توان نفس کشیدن هم نداشته باشد چه رسد به آزار، و در چشم‌انداز تیره کشوری تباه و نابود خواهیم شد.
از نگاه حقوقی جهانی و میان‌ملتی، چیستی هر کشور، نمایندگی حکومت هر کشور است و حکومت نیز برآمده از بنیاد حاکمیت ملی آن کشور. بنابراین کسانی مانند محمد جواد ظریف، نماینده‌ی مردم، حکومت، دولت و کشور ایران در نهاد‌های میان ملتی مانند سازمان ملل هست. اگر گمان می‌کنید مردم جهان برای خوشبختی ما دست به کار خواهند شد، یادتان بیاید که خودتان برای اینکه نشان دهید نمی‌خواهید در تیره روزی مردم یمن و سوریه همراهی کنید، چه کار کردید؟
راه سوم ملی ما، برچیدن ملاها و سپاهیان است. برای این‌کار آموختن سکولار دموکراسی و پیگیری آن تا برپایی حکومتی مدرن، هزینه‌ای است که ملت ایران باید بپردازد تا چشم‌انداز پگاه روشن پیشرفت را ببیند.

شنبه‌نگاری میلاد آقایی
هجدهم آبان ۱۳۹۸
خبرگاه – خبرگزاری حزب سکولار دموکرات ایرانیان