جنبش لبنان و ضرورت انتقال به مرحله برنامه‌ریزی استراتژیک. نوشته ولید فارس

اعتراضات سرتاسری مردم لبنان که از نیمه اکتبر سال گذشته آغاز شد و در همه مناطق کشور از طرابلس تا بیروت و از زحله تا بعلبک گسترش پیدا کرد تا هنوز ادامه دارد. حتی به رغم فشارهای حزب الله، تحرکات آن تا هنوز به گونه سمبولیک در مناطق شیعه نشین جنوب کشور از صیدا تا صور و نبطیه نیز احساس می‌شود.

این جنبش تا هنوز توانسته است در برابر فشارهای شبه نظامیان و بالاتر از آن فشارهای امنیتی دستگاه حکومت، ثابت و پایدار بماند و حتی بحران اقتصادی و تعطیل بانک‌ها و تشکیل حکومت جدید، نتوانسته سدی در مسیر آن ایجاد کند.

در آغاز هم پیشینهاد ما این بود که چون یکی از عمده ترین اهداف جنبش اعتراضی، ایجاد تغییر در داخل، برای دستیابی به کمک‌های خارجی است، باید تظاهرات مردمی حد اقل تا روشن شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ادامه داشته باشد.

اکنون تداوم جنبش تا این لحظه که تقریبا چهارماه از آن می‌گذرد، به معنای این است که این جنبش ریشه‌های عمیقی در میان اقشار مختلف مردم دارد و از این رو توان استمرار در میان مدت و بلند مدت را نیز دارا می‌باشد.

اما در عین زمان باید پذیرفت که هیچ جنبش مدنی نمی‌تواند قربانی دهد و به مبارزه خود تداوم بخشد، بدون اینکه دست‌آوردی داشته باشد؛ از این جهت اساسی‌ترین مسأله برای جنبش اعتراضی مردم لبنان، تعیین یک هدف استراتژیک و متحد شدن معترضان در محور آن است.

البته جنبش اعتراضی لبنان نقاط قوت زیادی دارد، اما نقطه ضعف آن پراکندگی در اهداف و دیدگاه‌هاي معترضان است؛ برخی از معترضان، تنها به بحران اقتصادی تمرکز دارند، برخی بر مشکلات اجتماعی و برخی دیگر می خواهند نظام کنونی به صورت کلی تغییر کند. اما شمار دیگری خواستار خلع سلاح حزب الله هستند، در حالی که برخی از معترضان با این دیدگاه مخالفت می کنند.

در باره چگونگی قانون اساسی هم اتفاق نظر وجود ندارد و از راستِ راست تا چپِ چپ در نوسان است. از همه مهم تر در مورد سیاست خارجی هم اختلاف نظر وجود دارد؛ تعدادی طرفدار مداخله و کمک آمریکا هستند و تعدادی دیگر مخالف سرسخت آن.

پراکندگی در اهداف و دیدگاه‌های جنبش، سبب شده است تا جامعه جهانی و ایالات متحده آمریکا نتوانند برنامه‌ای را برای کمک به لبنان به منظور بیرون رفت از بحران، روی دست بگیرند.

با توجه به اینکه کشورهای جهان در پرونده‌ها و مشکلات بزرگی مشغول هستند، اگر جنبش لبنان، نتواند همانند جنبش ونزوئلا، پتانسیل‌های خود را برای تعامل با جامعه جهانی، ثابت کند، برای جامعه جهانی دشوار خواهد بود که به آن دست همکاری دراز کند.

علاوه بر موارد یاد شده، تشکیل هیئتی از سران جنبش مردمی در شرایط فعلی به یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. اگر جنبش اعتراضی خواهان حمایت جامعه جهانی است، بایستی علی الفور هیئتی را تشکیل دهد که به نمایندگی از آن با جامعه جهانی ارتباط برقرار کند، اهداف و برنامه‌های آن را به گونه رسمی، به بیرون برساند.

در این میان، برخی از معترضان، تشکیل هیئت آن چنانی را نگران کننده تلقی کرده و نگرانی دارند که به محض مشخص شدن اعضای هیئت، ایران و حزب الله به سرعت دست به کار می شوند و افراد مزبور را مورد حمله قرار می دهند. اما در پاسخ بایستی عرض شود که، رهبران و سران جنبش اعتراضی چه علنی فعالیت کنند و چه در سایه، بدون شک، شناسایی می‌شوند و هدف قرار گرفتن‎شان در هر حال وارد است.

فشرده سخن اینکه جنبش اعتراضی لبنان، در حال حاضر از مرحله نخستین که مرحله ابراز و تثبیت وجود است عبور کرده و اکنون باید به دومین مرحله که عبارت از تعیین اهداف و برنامه ریزی راهبردی است، گام بگذارد، در غیر این صورت، زمان به سرعت سپری می‌شود و کلیه ای فرصت‌های فراهم شده از دست می‌رود.

منبع: سایت بریتانیائی ایندیپندنت به زبان فارسی، ۵ فوریه ۲۰۲۰