منوچهر یزدیان
فعالیت تشکیلاتی را می توان آموخت
موج های اعتراضی در ایران، از زنان، کارگران، آموزگاران و دانشجویان گرفته تا کشاورزان، مالباختگان و بازنشستگان، نیروی مردمی عظیمی هستند که با رویکردهای گوناگون تغییر حکومت در ایران را نوید می دهد.
چهل سال حکومت اسلامی چیره بر ایران روند دوره های گوناگونی از مبارزات مردم علیه رژیم را نشان داده است. یکی از این دوره ها “دورهء افشاگری” نام داشت که در آن سرکوب ملت و تبهکاری های باندهای گوناگون فاسد و ثروت اندوز حاکم بر جان و مال مردم، از راه های مختلف افشا می گردیدند. این دوره سال هاست که جای خود را به دورهء دیگری داده است؛ با این یادآوری که روند افشاگری و اهمیت آن از بین نرفته بلکه از دل آن “دورهء اعتراض جمعی” زاده شد است.
اگر مشخصهء دورهء افشاگری “اعتراض فردی شهروندان” در ابراز و بازگوئی فساد و نکبت بدست آمده از حکومت اسلامی بود، در “دورهء اعتراض جمعی” مردم خواسته هایشان را با در کنار هم و دستجمعی فریاد می زنند که”پشت به دشمن، رو به ملت”. این موج اعتراضی در سال های اخیر خود را در دو دستهء متفاوت نشان داد است: یکی اعتراض جمعی صنفی و دیگری اعتراض جمعی عمومی.
اعتراضات زنان، کارگران، آموزگاران، بازنشستگان، مالباختگان مثال هائی برای اعتراضات جمعی صنفی هستند. اما دستهء دوم اعتراضات جمعی عمومی هستند که سرنگونی حکومت اسلامی را در دستور کار شان قرار داده اند. نمونهء برجستهء این اعتراضات در دی ماه ١٣٩٦ در بیش از ١٢٠ شهر ایران اتفاق افتاد. این موج اعتراض جمعی عمومی، با شعار مرگ بر حکومت اسلامی و گذر از “اصلاح طلب و اصولگرا”، خط مشی مبارزهء اعتراض عمومی آینده را ترسیم نمود.
با این وجود، این موج آن نیروئی نبود که می توانست در شرایط سرکوب پر از خشونتی که از سوی باندهای حکومتی اعمال می شود رژیم را سرنگون سازد. چرا که مشخصه و ماهیت این موج اعتراض است و ابزار کافی برای سرنگونی را در دست ندارد. تازه، حتی بفرض سرنگونی ولایت فقیه، چه حکومتی قرار است ادارهء کشور فلاکت زدهء اسلامی کشور را بدست بگیرد. یعنی موج اعتراص جمعی عمومی تا کنون فاقد سازمانی برای رهبری و استقرار نظام مطلوب در کشور بوده است.
در موفق ترین احتمال، با سرنگونی نظام موجود، کار مدیریت کشور و کشورداری به دست کسانی می افتد که سازمانی داشته و توانسته باشند پشتیبانی قدرت های جهانی از خودشان را کسب نمایند.
اما وجود و گسترش اعتراضات جمعی عمومی می تواند ضرورتِ پایه ایِ انقلابی باشد که حکومت نکبت اسلامی را سرنگون کرده و نوید استقرار حکومت آزادی، رفاه، آبادانی و امنیت را در کشور یکپارچه ایران سر دهد. شرط این تحول، زاده شدن دورهء “موج سازماندهی” است. يعنی «انقلاب عمومی ملت نیازمند سازماندهی است». در عین حال شرط اول سازماندهی دیگران، “سازماندهی خود” است که به آن ایجاد هسته، گروه و تشکیلات می گویند. بدون وجود تشکیلات و سازماندهی پیروزی موج های اعتراصی برای رسیدن به هدفِ مطلوب غیر ممکن است.
تعداد افرادی که در موج افشاگری شرکت دارند بی شمار است اما در موج های اعتراضی جمعی، چه صنفی و چه عمومی، از این تعداد کاسته می شود؛ چرا که همهء مردم به هر دلیل نمی توانند و یا نمی خواهند با خطراتی که برای شرکت در اعتراضات صنفی یا عمومی در ذهن دارند روبرو شوند.
ا این مقدمه می خواهم بگویم که تعداد مبارزانی که برای رسیدن به هدف مورد نظرشان گام در راه سازماندهی و رهبری اعتراضات می گذارند و در این راه هسته های خود را ایجاد می کنند زیاد نخواهد بود.
ناگزیر باید به این نکته توجه کرد که حکومت اسلامی مسلط بر ای، هر دیکتاتوری دیگری، اجازه تشکیل گروهی در روز روشن برای سرنگون کردن اش را نمی دهد. بنابراین راهی جز مخفی کاری و تشکیل هسته های مخفی باقی نمی ماند. یعنی، با این دانش که تفاوت زیادی در عملکرد و نتیجهء کار مخفی و کار علنی وجود دارد و، در شرایط امروز ایران، هیچ راه دیگری جز روی آوردن به ایجاد تشکیلات مخفی وجود ندارد.
در مقابل، ایرانیان ساکنان کشورهای آزاد جهان این امکان را داشته و دارند که گروه ها و سازمان هائی علنی برای مبارزه با حکومت اسلامی تشکیل دهند. این گروه ها دانش و تجربیات زیادی در مبارزه با حکومت اسلامی دارند و مبارزان داخل کشور می توانند از آن ها استفاده نمایند.
خوانندهء گرامی! از آنجا که قرار نیست این یادداشت کوتاه زیاد طولانی شود چند جمله ای بعنوان نتیجه گیری نوشته و ادامه سخن را به یادداشت های آتی خود و هموندانم ارجاع می دهم.
شمائی که کنشگر ساکن ایرانيد، مدتی طولانی افشاگری می کردید و هنوز هم می کنید. با شروع اعتراضات خیابانی به آن پیوستید و بعد از فروکش کردن اعتراض در خیابان دوباره به زندگی روزمره خودتان برگشتید. شما می توانید همچنان منتظر اعتراضات جمعی عمومی بعدی بمانید و یا از خود بپرسید “از چه راهی می توان حکومت را ساقط کرد و نظامی دموکراتیک و سکولار در ایران برقرار کرد؟”.
من اگر بجای شما بودم به این نتیجه می رسیدم که اولاً دستیابی به “چگونگی و راه های رسیدن به هدف” را من به تنهائی نمی توانم پیدا کنم و ناگزیر از یافتن هم اندیشان و یارانی در این راه هستم و، دو دیگر، این که کار انقلاب علیه یکی از مخوف ترین حکومت های استبدادی جهان به گروه و تشکیلات نیاز دارد. آنگاه، با این نتیجه گيری، خودبخود به دنبال جذب آشنایان مورد اعتمادی می رفتم که با هم هسته ای مخفی تشکیل داده و چاره ای برای درد مشترک مان، و برای درد ملت و حفظ کشورمان بیابیم.
چهار تیرماه ۱۳۹۸ – ۲۵ ژوئن ۲۰۱۹