در پی انتشار بیانیه اعتراضی دهها تن از زنان دستاندرکار در سینمای ایران درباره رواج «خشونت و آزار جنسی» در محیط کار خود خطاب به خانه سینما که روز پنجشنبه ۱۱فروردین۱۴۰۱ منتشر شد، این نهاد سینمایی تاکنون واکنشی به این بیانیه نشان نداده است. هیئت مدیره این نهاد صنفی حتی یک عضو زن هم ندارد.
همزمان با سکوت سرد خانه سینما، برخی نزدیکان به حکومت تلاش کردهاند تا با بهکارگیری ادبیات سرکوب، جو رعب و وحشت علیه زنانی ایجاد کنند که این بیانیه را امضا کردهاند. در یکی از تازهترین این واکنشها، «محسن مهدیان»، مدیر عامل موسسه همشهری و از مدیران سابق در خبرگزاری فارس، زنان آزاردیده و همراهانشان در امضای این بیانیه را «طوطیان نولیبرال وطنی» خطاب کرده و اقدام آنها را تقلیدی از کارزار «من هم» که توسط بازیگران زن هالیوود در اعتراض به آزارهای جنسی به راه افتاد، دانست.
محسن مهدیان، روز جمعه، ۱۲ فروردین، اعتراض زنان سینماگر ایران را تقلیدی از کارزار «من هم»، (Me too)، دانست که توسط «بازیگران زن هالیوود درباره آزار جنسی» به راه افتاده است. او بدون توجه به محتوای این بیانیه و انتقادهای مطرح شده در آن نوشته است: «از هالیوودی شدن سینمای ایران، تبعیض و تعرضش به ما رسید و نسخههای تقلیدیِ طوطیان نولیبرال وطنی همین اندازه کاریکاتوری است.»
ایرانوایر درباره این اظهارات و شیوه سرکوب، با «نزهت بادی»، منتقد سینما، تحلیلگر مسائل زنان و یکی از امضاکنندگان این بیانیه گفتوگو کرده است.
توهینکنندگان به بیانیه زنان سینماگر، از چه میترسند؟
سابقه محسن مهدیان که به امضاکنندگان نامه تاخته و میگوید که «از غربی شدن به رسوبات لجنزارش هم نمیرسند»، ریشه عمیقی در دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی دارد.
مهدیان پیش از آنکه شهریورماه ۱۴۰۰ با حکم « علیرضا زاکانی»، شهردار تهران به مدیرعاملی «موسسه همشهری» انتخاب شود، با خبرگزاریهای نزدیک به سپاه پاسداران کار میکرد. معاونت خبر و سردبیری ارشد «خبرگزاری فارس» یکی از این سوابق است. نشریات ۲۲گانه همشهری محله و خبرگزاری مهر نیز از مکانهای کار اوست.
«نزهت بادی» منتقد سینما و یکی از نخستین کسانی که نامش بهعنوان حامی در این اعتراض مکتوب قرار گرفت، درباره اینکه چرا افرادی همچون محسن مهدیان اینچنین به اقدام زنان معترض تاختهاند، به ایرانوایر میگوید: «امثال محسن مهدیان و همفکرانش در جمهوری اسلامی از مواجهه با زن ایرانی امروزی که به شدت آگاه، مستقل، جسور و پیشرو است، احساس هراس و ناتوانی میکنند و میدانند که دیگر قادر به کنترل و محدود کردن آنها نیستند. بنابراین به شیوهای غیراخلاقی با انگ زدن و تحقیر زنان درصدد زیر سوال بردن تلاشها و مبارزات آنان برمیآیند و میکوشند که جریان حقخواهی زنان را امری پیشپاافتاده و تقلیدی نشان دهند.»
این منتقد سینما جنبش زنان ایران را در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی «از پیشروترین جریانات دهههای اخیر در ایران» توصیف میکند و با اشاره به همین مطالبهگری در بحث پیگیری برای توقف تبعیض جنسیتی و خشونت جنسی در سینما میگوید: «زنان به شناختی از قدرت خود رسیدهاند که هر حرکتی از سوی آنان، برای حکومت خطرناک به نظر میرسد و باید سرکوب شود؛ اما دیگر کسی نمیتواند زنان را از مسیری که رو به آزادی در پیش گرفتهاند، برگرداند.»
بیانیه اعتراضی زنان سینماگر چه میگوید؟
«سمیه میرشمسی» از دستیاران کارگردان بهنام در سینمای ایران و از زنانی است که با نام و هویت واقعی خود درباره آزار کلامی و جنسی به دست «فرهاد اصلانی»، بازیگر مشهور سینما افشاگری کرد. او با اشاره به روایتهای دیگری که پیشتر توسط زنانی با هویت نامشخص دراینباره و با حمایت جنبش من هم ایران منتشر شده بود، نوشت که شجاعتش را از «راویان بینامی» گرفته است که علیه سوءاستفاده از قدرت در عرصه سینما شوریدهاند.
به دنبال این اقدام، انجمن صنفی دستیاران کارگردان سینما با انتشار بیانیهای حمایتی از آنچه برای سمیه میرشمسی رخ داده است، به عنوان «مشتی نمونه خروار» نام برد و با ابراز تاسف در بیانیه خود نوشت: «این نوع بداخلاقیها و ایجاد ناامنیهای روانی و حتی تهدید و برخورد فیزیکی در پشت صحنه تولید صنعت فیلم ایران، برای نخستین بار نیست که اتفاق میافتد و برای ریشهکن کردن این رویه غیرانسانی، برخورد ریشهای، جدی و هماهنگیهای بیناصنفی نیاز است.»
این بخش از بیانیه انجمن صنفی دستیاران کارگردان سینما به اعتراضهای گاهوبیگاهی که پیشتر توسط بازیگران زن سینما و تلویزیون ایران به «وجود فساد اخلاقی» در این عرصه شده و به بیکاری برخی از آنها انجامیده بود، اشاره دارد.
امضاکنندگان بیانیه زنان دستاندرکار سینما با اشاره به جنبش اجتماعی «من هم»، فهرستی از آزارهای مرسوم علیه زنان در سینمای ایران را برشمردهاند که از جمله آن «هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیتزده»، «سوءاستفاده از سکوت و تحمل افراد با به گروگان گرفتن حق کار با دستمزد»، «اعمال خشونت جنسی به وسیله تهدید موقعیت کاری قربانی»، «تماسهای بدنی ناخواسته»، «اصرار و اجبار به عمل جنسی» و در نهایت «خشونت جسمی و تجاوز» است.
در این بیانیه که افراد نامآشنایی همچون «ترانه علیدوستی»، «ویشکا آسایش»، «فرشته حسینی»، «پریناز ایزدیار»، «لیلی رشیدی»، «شقایق دهقان»، «کتایون ریاحی»، «نگار جواهریان» و «ستاره اسکندری» با آن همراه شدهاند، آمده است که در ساز و کار سینمای ایران «هر فرد صاحب قدرت و شهرتی» میتواند «از موقعیت خود برای قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان بهرهبرداری کند، بیآنکه نهادهای قانونی، اصناف خانه سینما، سینماگران و منتقدان آنها را وادار به پاسخگویی و پذیرش مسئولیت کارشان کنند.»
نزهت بادی با تایید آنچه در محتوای این بیانیه آمده است، آزارهای جنسی علیه زنان را نه تنها در سینما بلکه در حوزههای مختلف «ناشی از عدم توازن قدرت در جامعه» میداند و میگوید: «عدهای از مردان به دلیل برخورداری از موقعیت فرادست، امکان سوءاستفاده از جایگاه برترشان را پیدا میکنند و اساسیترین اقدامی که برای رفع این معضل میتوان انجام داد تلاش برای برابری جنسیتی در تمام عرصههاست.»
جنبش من هم ایرانی؛ رشد به رغم سرکوب
پس از شکلگیری جنبش «من هم» در ایران از تابستان ۱۳۹۹ و انتشار تجربههای آزار جنسی توسط قربانیان در شبکههای اجتماعی، هر روز نام یکی از مردان مشهور در عرصههای مختلف هنر و فرهنگ و ادبیات مطرح میشد. قربانیان اما به وضوح به در بسیاری موارد به جای دریافت همدلی تنها میماندند. در بسیاری از موارد طرفداران افراد آزارگر که عموما بلندآوازه بودند با قلدری، زنان آزاردیده را به «تلاش برای تخریب جایگاه افراد سرشناس و دیدهشدن» متهم میکردند تا جایی که برخی راویان ناچار شدند برای در امان ماندن از شکایتها، قلدریها و آزارها در فضای مجازی و حقیقی روایتهای خود را پس بگیرند یا پیگیری آن را متوقف کنند.
حالا اما به نظر میرسد، ابرام و پافشاری برخی از زنان در گفتن از آزارها، علیرغم سرکوب گستردهای که علیه آنها ادامه دارد، به نقطه روشن همراهی رسیده است. نزهت بادی با اشاره با ساختار حاکمیت در جمهوری اسلامی که اساس اقدامات آن «بر پایه خشونت علیه مردم» استوار شده درباره قدمهای بیشتری که در همراهی با آزاردیدگان میشود برداشت، میگوید: «من به راهحلهای قانونی برای کاهش این میزان از سرکوب و خشونت امید چندانی ندارم. تنها امیدوارم همراهی و همگامی با اعتراضهای اینچنینی منجر به آگاهی مردم و تغییر فرهنگ روابط و مناسبات میان زن و مرد در جامعه شود. اما به نظرم گام مهم بعدی، مطالبهگری از آزارگران است تا مسئولیت عملشان را بپذیرند و خودشان را ملزم به پاسخگویی بدانند و در راستای اصلاح خود برآیند.»
این منتقد سینما در عین حال به «عدم دانش کافی از مفاهیم مرتبط با برابری جنسیتی» در ادبیات برخی از مردانی که با هدف حمایت از زنان آزاردیده به این کارزار پیوستهاند، اشاره میکند و میگوید: «متاسفانه بخش زیادی از مردان عادت کردهاند که حتی در حمایت از زنان نیز خودشان جلودار باشند و زنها گوش به دهان آنها بسپرند. درحالیکه سالهاست صدای مردان غالب بوده و صدای زنان خاموش شده. بهترین کار این است که مردان کمی عقبتر از زنان بایستند و بدون اینکه برای آنها تعیین تکلیف کنند که چطور باید از حقشان دفاع کنند، فضا را برای شنیده شدن صدای زنان باز بگذارند تا خود زنها حرف بزنند و خواستههایشان را بگویند.»
برگرفته ای از سایت ایران وایر، ۴ آوریل ۲۰۲۲