این نوشتار بخش دوم از مقالهای است که هفتهی پیش با همین نام برای خبرگاه فرستادم. بخش بزرگی از این نوشتار از برآزمایی چانهزنی در نشستهایی که در دوسال گذشته با گروههای گوناگون و به ویژه حزب مشروطه ایران داشتهام به دست آمده است.
نهاد سیاسی به مثابه یک حزب یا یک نهاد اجتماعی یا یک شرکت نیازمند شناخت گستره کاری خود است. از نگاه حقوقی، آییننامهها، قولنامهها، بنیادنامههای شرکتها، سازمانها و یا احزاب به گونهای نوشته میشود که پشتیبانی و ضمانت اجرایی خود را از چارچوب حقوقی کشوری که در آن است به دست میاورد. برهمین مبنا نیازی به نوشتن بنمایههای حقوق اساسی کشور و قوانین جاری در آنها نیست.
اما برای حزب و یا سازمان در تبعید اینگونه نیست. ناهماهنگی بزرگی است که سازمانی سیاسی در کشوری به ثبت برسد و برای دگرگونی سیاسی در کشور دیگری کار کند! از همین روی است که بسیاری از سازمانها و احزاب در بیرون از ایران با دستهبندیهای غیرسیاسی و به سان نهاد یا انجمن اجتماعی در کشورهای میزبان نامنویسی شدهاند و گاهی نیز به هیچ نشانی نامنویسی نشدهاند و ردگیری حقوقی آنها انجام پذیر نیست.
در چنین جایگاهی، سازمانهای سیاسی جدی، نیاز به این دارند که دستکم تا جایی که میتوانند مرامنامه و بنیادنامهای پر و پیمان و ریزگیرانهای بنویسند که تا هر اندازه که میشود بتوان پایبندی به آن را افزایش داد.
سازمانی که اسناد و ساختار پیچیدهتری دارد، اعتماد بیشتری را به سوی خود میکشاند. هرچه پایبندیهای خردمندانه و حقوقی اسناد بیشتر باشند، با سازمانی ساختار یافتهتر و با قابلیت گسترش بیشتری روبهرو هستیم.
گروهی که خودش روشهای برنامهریزی شده و چارچوبهای سیاسی استوار و چند لایهای دارد، به دیگران این اجازه را میدهد که هر چه موشکافانهتر دریابند با چه ساختاری روبهرو هستند.
اگرچه گاهی برای نزدیک شدن به خواستههای سیاسی نیاز به ائتلاف پدید میآید، اما باید آگاه بود که در کنار نیکوییهایی که میتواند در کار باشد، خطرها و بدیهایی نیز در راه است که باید از آنها آگاه بود تا در هنگام رویارویی با آنها بتوان تصمیم درستی گرفت. ائتلاف از آغاز تا پایان بر روی دو ریل پیش میرود. ۱. گفتگو و رایزنی ۲. پایبندی و سازش فراگیر در راستای ائتلاف. با این همه، ائتلافهای سیاسی همچنان میتوانند به خاطر رویدادهای زیر ناکام گردند.
ایرادها و خطرهایی که همراه با ائتلاف پیش میآیند
- از هر گونهای که به ائتلاف بیایید، باید کمی سازش کنید و کوتاه بیایید. در اینجا باید ترتیب و برجستگیهای چارچوبهای خود را بدانید تا ستونهای وجودیتان را از دست ندهید. اسناد خود را بازنگری کنید و کاستیهای آن را بگیرید و جایی برای چگونگی همکاری باز نمایید.
- بخشی از مهار سازمان، وابسته به قرارداد همکاری میشود و روند تصمیمگیریهای درون سازمانی شما دراز و دشوار میشود. برای از دست نرفتن سامان کار، باید در دورهی همکاری، روشهای تصمیمگیری و هماهنگیهای درونی را با قرارداد همکاری سازگار نمود و از وابسته نمودن بیش از اندازه تصمیمات درونی به همکاری خودداری نمایید.
- در دورهی همکاری، پیوسته با دلسردی از سوی هواداران سرسخت خود برای کوتاه آمدن از چارچوبها و همکاری با هماوردان سیاسی روبهرو خواهید شد. پس بهتر است از آغاز بدانید از چه چیزی کوتاه آمدهاید و به چه چیزی نزدیک شدهاید و دستاورد برتر شما چه بوده است تا با در میانگذاشتن آن با هواداران خود، آنها را وفادار نگاه دارید.
- ائتلاف ناکارآمد خطرناک است. ائتلاف شکننده که در هر گام نگران فروپاشی باشد به دو گونه میتواند به از دست رفتن اعتماد همگانی بیانجامد. گونه نخست در هنگام آغاز به کار ائتلاف که مردم باور نمیکنند که چنین ائتلافی با این همه ناسازگاری بتواند کاری از پیش ببرد. گونه دیگر پس از آغاز کار و شکست سنگین در کارایی. اگر این رویداد پیش بیاید میتواند به از دست رفتن ریشهی اجتماعی حزب بیانجامد به گونهای که حتا با کنارهگیری همهی گردانندگان حزب، نمیتوان باور از دست رفته را باز یابند.
- رویارویی با چالشهای پیشبینی نشده بیرونی میتواند بسیار دشوار باشد، برای نمونه در دولتهای ائتلافی، روبرو شدن با یورش نظامی بسیار دشوار است. یا در نمونه اپوزیسیون سکولار دموکرات، رویارویی با تهدیدهای حکومت اسلامی و یا گرفتن موضع در برابر نبرد با کشورهای بیگانه میتواند حتا به شکسته شدن ائتلاف بیانجامد. مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت نمونهی بارز شکست ائتلاف در دو راهیهای سخت تصمیمگیری است. برای جلوگیری از چنین پیشامدی، بهتر است تا جایی که میشود دامنهی منافع خود را روشن و ریزگیرانه در میان بگذارید و با روشهای درست آیندهنگری، احتمال پدید آمدن چالشها را بسنجید.
- سازمانهای تازهساز یا کوچکی که شاید تنها برای برجسته شدن و یا هر چیزی به جز آماج همکاری به این قرارداد پیوستهاند و سازمانهای بزرگتر برای بالا بردن بخت پیروزی و نیز نمایش گستردگی همکاری، همراهی با آنها را پذیرفتهاند. آنها در میانه راه به خاطر نداشتن منافع چشمگیر، با جدا شدن میتوانند ائتلاف را شکننده کنند. برای جلوگیری از این رویداد باید پیوندها و گفتگوهای همیشگی تا پیش از آغاز همکاری داشت به گونهای که به پایبندی همکاری باور یافت.
- ائتلاف بیش از اندازه بزرگ که به هر روی میتواند به آسودگی بسیار همه را کنار بزند، از دو رو نگران کننده است. یکی اینکه رهبران گروههایی که در همکاری هستند برای رسیدن به قدرت همه چارچوبهای خود را رها کردهاند. دیگر اینکه چنین ائتلافی میتواند پس از پیروزی به زد و بند بپردازند و توان نزدیک شدن به قدرت را از گروههای دیگر بگیرند. در هر دو رو دموکراسی آسیب بزرگی میبیند. البته آنچه بیشتر در اپوزوسیون جمهوری اسلامی دیده میشود، رها کردن چارچوبها برای همراهی در ائتلاف است.
- همکاری با سازمانهای بیشاز اندازه بزرگ که نیازی به همکاری واقعی ندارند، میتواند به از دست رفتن ویژگیها و برجستگیهای سازمان شما بیانجامد. ماندن در زیر سایهی یک سازمان سیاسی بزرگ در گذر زمان به زدوده شدن شما میانجامد. راهکار جلوگیری از این رویداد، انحلال حزب کوچکتر و پیوستن به حزب بزرگتر با گرفتن امتیازاتی است و یا دور ماندن از ائتلافهایی که نقش چارچوبهای سازمان شما را ندیده میگیرند.
در قرارداد همکاری باید شیوهی کار تا پایان شرح داده شود. هرچه پیچیدهتر و سختگیرانهتر، بهتر. به گونهای که بتوان به استواری بر بنیاد آن پیش رفت.
جبهه یا ائتلاف اگرچه کاری کرانمند در بازه زمانی است، اما بسیار پیچیده و پر از فراز و فرود است. نیاز به قراردادی است که چشم اندازهای انجام پذیر را بشناسد و در هنگام پدید آمدن چالشها، چاره پذیر باشد تا به فروپاشی و گسست جبهه نیانجامد.
با همهی کاستیها و خطرهایی که در برپایی ائتلاف یا جبهه گفته شد، در جبهههای حزبی که برای به دست آوردن کابینه برپا میشود، اگرچه ناگفته پیدا است که درازای همکاری تا پایان دورهی پیشبینی شده در قانون است. اما گاهی پیشبینیهای برای چگونگی ادامهی همکاری نیز میشود. ائتلاف چه برجستگیهایی دارد که نمیتوان چشم از آنها فرو بست؟
فردا در بخش سوم بر خواهم شمرد.
میلاد آقایی
آدینه ۲۸ تیرماه ۱۳۹۸