در کشورهایی که با دههها حکومتهای اقتدارگرا و یا توتالیتر روبهرو بودهاند، به دلیل تلاش همیشگی و نهانی سرویسهای جاسوسی و نیز کار شکنیهای آشکار حکومت، پروژههای دستیابی به دموکراسی ناکام میمانند و این به از دست رفتن اعتماد اجتماعی برای کنشگران سیاسی و اجتماعی میانجامد. یکی از برجستهترین این پروژهها در این دست کشورها ائتلاف یا همبستگی است.
ائتلاف
ائتلاف یا Coalition را در مریام وبستر، «کنش برای به هم آمیختن و یکی شدن» و یا «پیوستگی سپنج میان حزبها، افراد، حکومتها برای انجامی همراهانه» نوشتهاند.
بنابراین ما با پدیدهای روبهرو هستیم که در دموکراسیها و دیکتاتوریها میتواند برای خواستههای گوناگون راهبردی انجام شود. نمونهی شناخته شدهی ائتلاف سیاسی در دموکراسیها، تلاش چند حزب در یک بلوک یا از چند بلوک برای به دست آوردن بیشینه در پارلمان و یا به دست گرفتن دولت است. در ساختارهای استبدادی اما کارکردهای دیگری از ائتلافها دیده میشود. مانند تلاش برای برپایی یک انتخابات آزاد، ائتلافی برای پیشبرد یک جنبش اجتماعی و یا حتا یک انقلاب. اما در بررسیهای انجام شده دریافتهایم که در چگونگی پدید آمدن همکاری و انجام آن در یک دورهی انجامین، همانندیهای فراوانی میان ائتلافهای پیروز دیده شده است. بنیاد پدید آمدن ائتلافها، یکانهای کوچک یا کم توانی به نسبت خواستهای سیاسی، هستند که به تنهایی توان به دست آوردن یا ماندن در قدرت سیاسی و یا گذر از بحران را ندارند.
یکان سیاسی
در کشور ما حزب به مثابه یکانی سیاسی، آنگونه که در باختر زمین شناخته میشود، نه پیشینه و نه دامنه دارد. در برابر، ما با انبوهی از سازمانها، حزبهای خانوادگی، حزبهای خانقاهی، سازمانهای پنهانی خرابکار، حزبهای عشیرهای و قبیلهای، حزبهای پادگانی و سازمانهای فرقهای روبه رو بودهایم. دستههای پراکندهای که هیچگونه ساختار ویژه و روشنی ندارند نیز داریم که با نامهایی مانند اتحاد برای «دال» و یا همبستگی برای «جیم» و از این دست، هیچ کارکرد روشن و ویژهای ندارند و بیشتر کنش آنها در نوشتن بیانیههایی در محکوم کردن یا پذیرش جریان رسانهای، فشرده میشوند.
حزب از نگاه مردم
گروهی از فرهیختگان و الیت با سوگیریهای شناخته شده سیاسی که دسترسی به منابع قدرت و سرمایه دارند و از راههای گوناگون میتوانند دگرگونیهایی را در جامعه به پیش ببرند. به اینگونه بسیاری از مردم هرگز نمیپندارند که باید به حزبی بپیوندند. این میتواند به پیشینهی تلخ تاریخی ما از کارهای سیاسی به ویژه در صد سال گذشته بازگردد، اما برآیند آنچه اکنون در دست است، خالی بودن جامعه از فرهنگ چیرهی شناخته شده برای کار در حزب است. در اینکه باید برای دگرگونی این روند تلاش کرد هیچ دودلی نیست، اما برای شناخت راهی که به پیش میرویم باید پیرامون خود را به درستی ببینیم و بشناسیم. بر همین شیوه، «حزب سکولار دموکرات ایرانیان» نیز آنگونه که در مرامنامه خود نوشته است، کارکرد خود را در سه دوره دسته بندی کرده است که بخش پایانی آن برپایی رسمی حزب در ایران است.
ائتلاف برای بیشترین نیرو
در چهل سال گذشته برای ما ایرانیها، رفتارها و کنشهای حکومت اسلامی در ایران، کانون کنش و واکنش سیاسی بوده است. از آنجایی که حکومت اسلامی ساختار ناسازگاری با نظام جهانی کشور- ملت بوده است، همیشه در لبهی بحران حقانیت Legitimation crisis به سر میبرد. (برای شناخت حقانیت میتوان از ماکس وبر و برای شناخت بحران حقانیت میتوان از هابرماس یاری جست.) این مایهی این بوده است که خود حکومت اسلامی، پیوسته از «همه» مردم و گروهها خواسته است که برای نگهداری کشور، پشتیبان ولایت فقیه باشند! یا در هنگام انتخابات که بحران حقانیت در شکننده ترین روی خودش هویدا میشود، از «همه» میخواهند که ناسازگاریها را کنار بگذارند و حتا اگر از روضهخوان اعظم تهران، ملا علی خامنهای هم دلگیری دارند، باز هم برای «منافع» کشور (بخوانید آخوندها) در انتخابات همراهی نمایند و رای بدهند. البته از آنجایی که این روش کارا نیست، خلیفهگری تهران نیاز دارد تا خودش دست به کار شود و نمایش انتخابات را به پیش ببرد.
پارادوکس
در بخش اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز بارها و سالها تلاش برای اتحاد همه با هم پیگیری شده و هزینههای زیادی هم برای آن پرداخت شده است اما همیشه با ناکامی روبرو شده است. اگر از پیچیدگیهای درگیری با جمهوری اسلامی که بگذریم، از آنجایی که روی فراخوانندگان با مردم ایران است، «همه» همان مردم ایران هستند که در همین آغاز کار بخش کوچکتری از آنها پشتیبان جمهوری اسلامی و بخش بزرگتر دیگر بر علیه آن هستند. این پارادوکس درونی سادهترین فرنود برای ناکارآمدی فراخواندن «همه» است. حکومت اسلامی هنگامی که در تنگناهای دشوار است، با شناخت این پارادوکس، به آسودگی روی سخنش را به همهی ایرانیان و حتا دشمنان جمهوری اسلامی نگاه میدارد. اما بخشی از اپوزیسیون که هنوز نتوانستهاند به شناختی از این رفتار داشته باشند نمیدانند که راه «همه با هم» از کنار سپاه پاسداران و ملاها سر در خواهد آورد.
چاره: ائتلاف درست
همانگونه که در آغاز این نوشتار اشاره شد، بررسی ائتلافهای پیروز، نشان از الگوها و روشهای همانند و گاه یکسانی میدهد که بیشترین کارایی و دستاورد را داشتهاند. پیش زمینهی همهی آنها دریافت درست یکانهای سیاسی از آنچه میگذرد و آنچه میخواهند است. ناگفته آشکار است که این یکانهای سیاسی باید دارای شناسنامهای دربردارنده خواست روشمند و بنیانهای حقوقی درونی درست باشند. بنابراین ولگردهای سیاسی را کنار بگذارید.
همهی روشهای کارآمد ائتلاف سیاسی را در چهار گام میتوان برشمرد:
- آغاز: گسترش راهبردهای سازمانی
- چانهزنی: نزدیکترینها را برگزینید
- قولنامه: یافتن روش همکاری، کرانمندی و گسترهی کار
- ائتلاف: همکاری در دایرهی قراردادها
هر کدام از این چهار گام نیاز به مقالهای جداگانه دارد که در هفتههای آینده دربارهی آنها خواهم نوشت. این به همراه نوشتارهایی که در درباره جنبش اجتماعی در هفتههای گذشته از من در خبرگاه آمده بود، روی هم رفته به چگونگی برآمدن یک آلترناتیو سیاسی اجتماعی گسترده خواهد پرداخت.
کنگره سکولار دموکراتهای ایران
از برجستهترین پدیدههایی که اپوزیسیون ایران به خود دیده است، کنگرهی سالانه سکولار دموکراتهای ایران است. گردهمایی که اگرچه درهایش به روی همگان گشوده است، اما تلاش کرده است کانونی برای کسانی باشد که زیست سیاسی خود را در بافت گفتمان سکولار دموکراسی دارند. این کنگره تا کنون بستر رویدادهای چشمگیر دیگری شده است که در تاریخ ایران ماندنی خواهند شد. از جمله برپایی حزب سکولار دموکرات ایرانیان و نیز راهاندازی پارلمان مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران.
در این روند روبه پیشرفت امسال نیز شهر فرانکفورت در روزهای ۱۳ و ۱۴ مهرماه ۱۳۹۸ میزبان هفتمین سکولار دموکراتهای ایرانی خواهد بود. در راه نمو سکولار دموکراسی اکنون در نزدیکی برآیش یک جبهه سیاسی هستیم. جبههای که قرار است با به کار بستن روش درست ائتلاف، راهی خردمندانه را برای یک همکاری کرانمند و روبه آماج را برکشد و به کار گیرد.
میلاد آقایی
۲۲ تیرماه ۱۳۹۸
خبرگاه
خبرگزاری حزب سکولار دموکرات ایرانیان