برآیش ائتلاف سیاسی -۳

در شماره سوم از برآیش ائتلاف سیاسی، به دستاوردهای نظری و چرایی پیوستن به جبهه با وجود خطرات و ایرادهایی که گفته شد می‌پردازم. اگر چه مواردی که در مقاله دیروز برشمردم نا‌ امید کننده می‌نمود، اما با شناخت توانی که از ساخت یک جبهه و ائتلاف به دست می‌آید می‌توانیم با برآورد خطر و هزینه‌ی آن، همراهی و یا بیرون از آن ماندن را سنجید.

  • چشمگیرترین خوبی جبهه، افزايش قدرت سیاسی در راستای برداری است. از آنجایی که همکاری بر بنیاد همپوشانی دامنه‌ی منافع پدید میاید، و از آنجا که ائتلاف، بخش بزرگ نیروی همکاران خود را تنها در راستای جبهه با چشم‌اندازی کوچک‌تر از سازمان‌های پدید‌آورنده به کار می‌گیرد،‌ می‌تواند در آن راستا، به کارایی و پیروزی بزرگی دست یابد که پیشتر چشم‌داشتی به آن نبوده است.
  • نمایش توان جبهه، برداشتی از نمایش توان یکان‌های سیاسی سازنده آن است و به این‌گونه یارگیری و گرایش بیرونی برای یکان‌های سیاسی پدید میاید که روی هم رفته به توانمند شدن ائتلاف می‌انجامد. این گرایش بیرونی ‌می‌تواند مالی، رسانه‌ای و یا هر امکان اجتماعی باشد که به خاطر برجستگی خبری و اجتماعی ساخت جبهه، از سوی آن به دست می‌آید.
  • جبهه از آنجایی که از چندین یکان سیاسی پدید آمده که هر کدام پایگاه اجتماعی ویژه خودشان را دارند، این توان را دارد که با کشاندن بخش‌های کوچک‌تر و یا کمینه‌های مذهبی، زبانی و فرهنگی به درون جبهه، از پلورالیسم اجتماعی که در درون خود پدید آورده است برای دریافت اعتماد و باور ستبر همگانی بهره‌برداری کند و حتا آن را برای ریخت دادن به ساخت جامعه به کار ببرد.
  • هر یکان سیاسی در درون خود بخش‌های کارا و ناکارایی دارد که با همکاری نزدیک با دیگران می‌تواند با آموختن از دیگران، کاستی‌های خود را پاک نماید و نیز با به کار بردن بخش‌های کارا و توانای خود،‌ می‌تواند بخش‌های دیگر ائتلاف که در آن کاستی دارند را مدیریت و هدایت نمایند. این یک رفتار برنده و پیروز است که بیشترین دستاورد و کمترین تلفات را می‌تواند داشته باشد، به ویژه برای گروه‌های کوچکتر.
  • سازش و کوتاه آمدن یکان‌های سیاسی اگر بر سر چیستی و چارچوب‌های اندیشه‌ای-ساختاری شان نباشد و به گونه‌ای حسابگرانه رها کردن آماجی کوچک در راه دستاوردی بزرگ و چشمگیر باشد، مایه‌ی دلگرمی هواداران و هموندان به مدیرانی آگاه، خردمند و هوشمند خواهند بود. مدیرانی که تصمیم‌های درست برای به دست آوردن بیشترین‌ها می‌گیرند.
  • کلیدی‌ترین کارکرد جبهه در گذر از تنگناهای سخت و دشوار سیاسی و اجتماعی مانند سرنگون نمودن یک حکومت دیکتاتوری است و همچنین پایان بخشیدن به آن نیز با بیشترین آرامش انجام پذیر است. جبهه و ائتلاف از آنجایی که گوناگونی اجتماعی و توزیع سیاسی بزرگی را در دگرگونی‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی، نمایندگی می‌نماید، با کارشکنی‌های بسیار کمی روبه‌رو می‌شود و پس از گذار از تنگنا نیز با تنش و ناسازگاری زمین‌گیر کننده‌ای روبه‌رو نخواهد شد. پشتیبانی و اعتماد اجتماعی که به جبهه پدید آمده است، حتا یکان‌های سیاسی مخالف را در برخورد سخت با جبهه دودل می‌کند، چرا که می‌تواند به از دست دادن گسترده هواداران بیانجامد. 

اگر شما هموند سازمانی سیاسی هستید، با آنچه اکنون درباره‌ی نیکویی‌هایی که ائتلاف می‌تواند داشته باشد می‌دانید، شاید به برپایی و ساختن جبهه‌ای سیاسی بی‌اندیشید. اما بیشتر سازمان‌های ایرانی هیچ چشم‌انداز روشنی از چگونگی همکاری ندارند. یا چنان آن را ساده می‌گیرند که هیچ کارکردی از آن برنمی‌آید و یا آن اندازه دشوار که تنها راه ائتلاف، انحلال یک سازمان در سازمان دیگر است! 

چاره‌ی کار در گسترش راهبردهای سازمانی است. هر یکان سیاسی برای آغاز همکاری با دیگران، نخست باید دریافت درست و فراگیری از چیستی و کارکرد خودش داشته باشد. این برداشت با کار شناختی پیوسته و پیگیر درون سازمانی پدید می‌آید. 

دو بر آزمایی

۱. بیشتر سازمان‌های اپوزیسیون ایرانی روزگارشان را به کشمکش رسانه‌ای با دیگر سازمان‌ها برای قد کشیدن در برابر حکومت اسلامی می‌کنند. ایراد این است که آن‌ها بیشتر خو می‌گیرند به رفتارهای واکنشی در برابر کنش‌های حکومت اسلامی و کم‌کم کار شناختی درونی را فراموش می‌کنند. به گونه‌ای که در نشست‌های چانه‌زنی برای همکاری، در برابر پرسش‌هایی که گستردگی همکاری را پیش می‌کشیدیم، آن‌ها از نشان می‌دادند که هرگز به آن نیاندیشیده بودند. راه چاره همه‌ی این گروه‌ها درمان علامتی و کار پروژه‌ای است. این شیوه‌ حتا در کنگره سکولار دموکرات‌ها بارها از سوی گروه‌های گوناگون در میان گذاشته شده است. 

۲. بیشتر گروه‌های اپوزیسیون بیش از اندازه ساده‌انگار و تنبل هستند به گونه‌ای که حتا برای نشستی که از پیش برنامه‌ریزی شده است، هیچ سخن ویژه‌ای به جز آنچه در برخی از تلویزیون‌ها می‌گویند، چیز دیگری ندارند. البته این آشکار است در نشست‌های نخستین بخشی از سخن بر سر دانسته‌ها است. اما برای نمونه دبیرکل حزبی در آلمان، پس از پنج سال چیزی جز اینکه یادآوری کند که برخی‌ها برای ایران خواب تجزیه می‌بینند، سخن دیگری ندارد!
در نمونه‌ی دیگری در گفتگو با گروهی از جمهوری‌خواهان که به دنبال همبستگی و اتحاد برای دموکراسی بودند، چیزی بیش از سخنان خنده دار پانزده سال پیش درباره‌ی اینکه «باید با تجمیع نیرو جبهه جمهوری خواهان ساخته شود تا در برابر سلطنت‌طلبان کم نیاوریم» را نشنیدیم. اگرچه قرار شد برنامه‌ریزی برای گسترش گفتگوها انجام شود، اما هرگز از سوی ما پیگیری نشد و آن‌ها هم با فداییان خلق رفتند!

در نمونه‌ای دیگر که با گروهی کوچک گفتگو کردم، هنگامی که از درون‌مایه کاری آن‌ها پرسیدم، همه‌شان یک به یک پاسخی دادند که چه کار می‌کنند. پاسخ‌هایی که بویی از سازگاری از آن نمی‌آمد. شگفت آور بود که هر کدام از آن‌ها در جامعه‌ای که زندگی می‌کردند کارا و برجسته بودند، ولی برای کار جدی سیاسی، سهل‌انگاری کرده بودند و بدون هماهنگی به مذاکرات آمده بودند.

به گونه‌ای می‌توان گفت همه‌ی گروه‌های اپوزیسیون به جز چند گروه واپسگرای تجزیه طلب، دست کم به سه بنیاد برای کار اشاره می‌کنند: 

  • تمامیت ارضی ایران
  • فروپاشی و سرنگونی حکومت اسلامی
  • برپایی دموکراسی و نگارش قانون اساسی نوین

اما به دلیل بسیار ساده‌ی ناکارامدی و ساده‌انگاری زیاد از کشف از این سه بنیان، هیچ ائتلاف و جبهه‌ی چشم‌گیری ساخته نشده است تا بتواند به همین سه خواسته برسد. به گونه‌ای که حتا گروه‌هایی پیمانی را بر سر این سه خواسته نوشته‌اند، اما نمی‌دانستند که از فردای امضای پیمان، چه کاری مانده که انجام نداده باشند!

همانگونه که در مقاله نخست «برآیش ائتلاف سیاسی» نوشته بودم،‌ چهار گام تا برپایی یک جبهه ائتلافی داریم:

  • آغاز: گسترش راهبردهای سازمانی
  • چانه‌زنی: نزدیک‌ترین‌ها را برگزینید
  • قول‌نامه: یافتن روش همکاری، کرانمندی و گستره‌ی کار
  • ائتلاف: همکاری در دایره‌ی قراردادها

آنچه در دو سال گذشته دریافتم این بود که بیشتر سازمان‌های سیاسی ما در بخش نخست مانده‌اند و از همین روی راهی به بخش دوم نیست و این دست‌مایه نوشتن این زنجیره از مقالات شده است.
در هفته‌ی آینده به چگونگی گذشتن از گام نخست خواهم پرداخت.

جا دارد در اینجا از کارگروه رایزنی حزب مشروطه‌ ایران (لیبرال دمکرات) برای همه‌ی همکاری‌ها و همدلی‌هایی که تا کنون داشته‌اند سپاسی ویژه داشته باشم. این حزب با دارا بودن پایه‌های اندیشه‌ای درست و چشم‌اندازی از آینده به حزب سکولار دموکرات ایرانیان به چانه‌زنی و رایزنی جدی پرداخت که به دستاوردهای بسیار برجسته‌ای انجامید.

میلاد‌ آقایی
۲۹ تیرماه ۱۳۹۸
خبرگاه
خبرگزاری حزب سکولار دموکرات ایرانیان

پیوند به مقاله‌های پیشین:
برآیش ائتلاف سیاسی
برآیش ائتلاف سیاسی -۲