شمس الدین دارابی
در برنامه پیش گفتیم که حکومت ایدئولوژیک چه مذهبی باشد چه غیرمذهبی یا حتی ضد مذهبی، منشاء انواع تبعیض است و خوب همه میدانیم که ایران یکی از کشورهایی است که تحت سلطه حکومت ایدئولوژیک قرار گرفته و ما که مردم آن هستیم سالها است که با تبعیض حاصل از آن دست و پنجه نرم میکنیم و می شود گفت که تجربه تلخ این تبعیض باعث شده که همیشه از تجربه شیرین یک زندگی معمولی محروم بمانیم و برای حقوق از دست رفته خودمان حسرت بخوریم.
تبعیض که یک واژه عربی است به معنی بعضی را از بعضی دیگر برتر دانستن استفاده می شود. توجه کنیم این برتری قائل شدن یک پدیده انسانی اجتماعی است و به این مفهوم نیست که انسان های یک جامعه با هم تفاوت ندارند، معلوم است که یک جامعه از افراد مختلف با رنگ ها، جنسیت ها، اقوام، باورها و توانایی های مختلف تشکیل شده و معلوم است که همه با هم تفاوت دارند، اما وقتی که آدم ها به دلیل این تفاوت ها مورد تبعیض و تعصب و هرگونه رفتار ناعادلانه قرار بگیرند آن وقت این بی عدالتی می تواند حتی سلامت جسم و روح آنها را هم مورد آسیب قرار بدهد.
روانشانسها می گویند افرادی که مورد تبعیض قرار می گیرند حتی ممکن است از موقعیت هایی که انتظار دارند با آنها بدرفتاری بشود اجتناب میکنند و احتمالا فرصت های تحصیلی و شغلی را از دست می دهند و سرخورده می شوند و به دنبالش به آسیب های روحی و روانی شدیدی دچار می شوند.
بیائید با هم نگاهی به بعضی از این تبعیض هایی بیاندازیم که تقریبا همه ما در این چند سال تجربه کردیم. تبعیض دینی، اگر شما هم اعتقادی به اسلام ندارید و یا اگر مسلمان هستید و لزوماً معتقد به شیعه اثنی عشری نیستید، حتما بارها برای استخدام در ادارات دولتی یا احتمالا دریافت مزایای شغلی و حتی دستمزد ماهانه متحمل تبعیض شدید، شاید هم احتمالاً مثل بعضی ها از ترس اینکه اخراج بشوید یا مورد تبعیض شغلی قرار بگیرید وانمود کردید که مسلمان هستید و به شیعه اثنی عشری هم خیلی علاقهمندید. یا شاید هم اصلاً برای اینکه مورد تبعیض شغلی قرار نگیرید قید کار در ادارات دولتی را زدید و اصلاً دنبالش هم نیستید. خوب در این صورت بیائید با هم روراست باشیم از اینکه آن همه در مدرسه و دانشگاه درس خواندید و باز هم هنوز که هنوز است به خاطر بدحجابی یا عدم باور به شیعه اثنی عشری از امنیت و احساس آرامش شغلی محروم شدید، چند بار حسرت خوردید؟ آن به کنار، اگر خداناباور یا مسیحی یا بهایی هستید یا احتمالاً باور دیگری دارید تا حالا چند بار از ترس اینکه مورد تبعیض قرار بگیرید یا حتی به جرم ارتداد کشته یا زندانی بشوید، مردید و زنده شدید. شک ندارم که تک تک شما تجربیات تلخی از این تبعیض دینی دارید. تبعیض جنسیتی، این یکی اینبار طوفان عظیمی به راه انداخته و امیدوارم به زودی شاهد پیروزی زنانی باشیم که سالها با تجربه تلخ این نوع تبعیض دست و پنجه نرم کردند و حالا برای حق خواهی و اعتراض به این بیعدالتی به خیابان آمدند و با جرات و قدرت مردها را هم به خیابانها کشادند. نیازی به توضیح ندارد که تبعیض جنسیتی در ایران شامل حجاب اجباری، حداقل سن ازدواج، حقوق و تکالیف زن در ازدواج، حق خروج زن از کشور، ارث و حق مالکیت، حضانت و سرپرستی فرزندان، اشتغال و حق کار زنان در دولت، حق داشتن تحصیلات عالیه، قتل های ناموسی و خیلی موارد دیگر می شود. مواردی که مدتها است از طرف فعالان و مدافعان حقوق زنان مورد انتقاد قرار می گیرد و تا موقعه ای که سایه ایدئولوژی اسلامی روی قوانین کشورمان افتاده، این نوع تبعیض دامنگیر تمامی زنان کشورمان خواهد بود. غیر از تبعیض دینی و تبعیض جنسیتی تبعیضها و بی عدالتی های زیادی در زمینه اقتصادی، قومیتی، حقوق دگرباشان، تبعیض علیه افراد معلول و خیلی موارد دیگر را می شود نام برد که همگی طبیعت هولناک تبعیض های ناشی از مصادیق مورد نظر این حکومت را به خوبی آشکار می کند. به این جمله توجه کنید: تبعیض گذاری در میان انسانها باید بوسیله شخص یا اشخاص معینی انجام می شود که در نزدشان تبعیض از جمع دو پدیده حاصل میشود، یکی داشتن مجموعهای از معیارهایی برای تبعیض گذاری و دیگری فراهم بودن قدرتی برای اعمال و تحمیل تبعیض. البته سردمداران حکومت اسلامی به این مجموعه ای از معیارها میگویند «مصادیق» مثلاً یکی از این مصادیق وجوب مذهبی داشتن حجاب برای بانوان است. این مجموعه مصادیق یا ارزش ها و معیارها، همان ایدئولوژی هستند. ایدئولوژی چه مذهبی چه غیرمذهبی چه ضد مذهبی در هر جامعهای موتور اصلی ایجاد تبعیض است و اعمال این تبعیض هم به وسیله صاحبان قدرت که معمولا حکومت نام دارند صورت میگیرد.
حکومتهای مجری و اعمال کننده ارزشها و مصادیق ویژه، همیشه جامعه را به دو دسته خودی و ناخودی تقسیم می کنند و تبعیض می تواند متوجه جهات مختلف زندگی ناخودی ها بشود و آنها را از بسیاری از حقوق و خواست ها و نیازهای خودشان محروم کند. به این ترتیب با در نظر گرفتن همین چند نوع از تبعیض ناشی از یک حکومت مذهبی-ایدئولوژیک چطور میشود انتظار داشت که افراد جامعه زندگی خودشان را سراسر غیرمعمولی نبینند و علیه آن دست به اعتراض نزنند. معلوم است که این تبعیض ها روزی از ایران ما رخت بر می بندند که دیگر اثری از یک حکومت ایدئولوژیک چه از نوع مذهبی و چه از نوع غیرمذهبی باقی نمانده باشد و تک تک ما از وجوب قوانین سکولار و دموکرات بهرهمند شده باشیم. ما سکولار دموکرات ها از دو سال قبل از پیش آمدن جنبش سبز، فعالیت خودمان را در مطبوعات شروع کرده بودیم و اولین بیانیه خودمان را در جریان جنبش سبز منتشر کردیم در آن اعلامیه نوشتیم که «ما ایرانی بی تبعیض میخواهیم» و در آن به انواع تبعیض ناشی از تسلط اسلامیست ها بر کشورمان اشاره کردیم و چاره درد را در استقرار حکومتی دانستیم که هم سکولار و هم دموکرات باشد. و حالا هم سرافراز هستیم که همه مخالفین حکومت اسلامی هم به همین نتیجه رسیدند.
ویدیو کامل این برنامه در پیوند زیر: