برای یک زندگی معمولی؛ ضرورت آینده نگری

حسین ساعی
معمولاً وقتی به آینده فکر می کنیم و درباره آن حرف می‌زنیم منظور ما پیش‌بینی آینده است. مثل پیش‌بینی های هواشناسی که روز به روز هم دقیق تر می شود و حالا دیگر به دقتی رسیده که می تواند دمای هوای چند روز آینده را به ما بگوید و مثلاً بگوید که چهار روز دیگر باران می آید یا نه. اما این پیش‌بینی به اندازه ای کافی نیست که بتوانیم در آنچه که پیش خواهد آمد دخالتی داشته باشیم و فقط دانش ما را درباره آینده دقیق تر می کند.

اما چطور می‌توانیم در آنچه که در آینده رخ خواهد داد، آگاهانه دخالت کنیم؟ اینجاست که ما به جای پیش‌بینی وارد دانش جدیدی می شویم که «آینده‌نگری» نام دارد و تعریف ساده آن را می‌شود در سه پرسش اساسی که اهل این دانش مطرح می‌کنند پیدا کرد،

پرسش اول که شروع کار است همان مشخصات پیش‌بینی را دارد و به این صورت فرموله می شود که: چه چیزهایی به احتمال قوی در آینده اتفاق خواهد افتاد؟ به این بخش از کار می گویند «آینده‌نگری تحلیلی». پرسش دوم این است که چه چیزهایی احتمال دارد در آینده اتفاق بیفتد که پیش‌بینی‌های قطعی ما فراتر می‌رود؟ این پرسش که به آن می‌گویند «آینده‌نگری نظری» در واقع مکمل پرسش اول است و می خواهد به حوزه‌هایی نزدیک بشود که پیش بینی ها از آنها خبر نمی دهند، اما احتمال وقوع آنها زیاد است. حالا با در دست داشتن پاسخ هایی که برای این دو پرسش داریم پرسش سوم را مطرح می‌کنیم، چه چیزی می تواند در آینده اتفاق بیافتد که مطلوب ما و در کنترل ما باشد؟ به این پرسش می گویند «آینده‌نگری مشارکتی» و پاسخ به آن امکانات عمل ما را با توجه به اطلاعات و حدس ها در مورد اتفاقات آینده روشن می‌کند. یعنی به این پرسش پاسخ می‌دهد که در حوزه عمل و امکانات امروز ما چه چیزهایی وجود دارد که با کمک آنها بتوانیم کاری کنیم که آینده آنطوری که ما می‌خواهیم رخ بدهد. وقتی که این امکانات روشن شدند، آنوقت ما به قلمرو «برنامه ریزی» برای امروز و آینده ای که می‌خواهیم در پی آن بیاید پا می گذاریم. توجه کنید که برنامه ریزی بدون توجه به سه مرحله آینده‌نگری به احتمال زیاد محکوم به شکست است و همیشه اتفاقات ناخواسته و پیش بینی نشده، می تواند امکانات کنونی برای دخل و تصرف برای آینده را بی‌فایده کند. چرا که عملاً آینده هر کشور یا ملت، در گروه تصمیماتی است که مردم از یک سو و صاحبان قدرت از سوی دیگر در برخورد با تحولات حال حاضر و تاثیرات آن در آینده می گیرند. توجه کنیم که ظاهراً در تمام حکومت ها، بخشی یا سازمانی به منظور بررسی تحولات برنامه ریزی بعدش وجود دارد. ولی میزان موفقیت این سازمان‌ها به دو عامل مهم بستگی دارد: اولین عامل به نوع هدف واقعی حکومت برای آینده کشور مربوط می‌شود و می‌دانیم که ماهیت اینگونه هدف‌ها عموماً به نوع حکومت ها بستگی دارد. برای مثال حکومت تمامیت‌خواه اسلامی مسلط بر ایران، بقای خود و صدور ایدئولوژی ضد انسانی خود به سایر کشورها را در صدر اولویت‌های خودش قرار داده. در حالی که یک حکومت سکولار و دموکرات هدف اول و اصلی خودش را تامین آزادی ها در انتخاب و استقرار رفاه و آسایش برای همه شهروندان کشور می‌داند. عامل دوم درجه مهارت ها و تخصص های افراد به کار گرفته شده در این سازمان‌ها و تناسبشان با هدف های حکومت است. مثلاً در نظام ایدئولوژیک اسلامی، معیار انتخاب افراد، اول متعهد بودن به ایدئولوژی حاکم است، سپس روابط خویشاوندی و در آخر هم احتمالا مهارت های شغلی. پُرواضح است که با توجه به این اولویت‌بندی نمی شود خیلی به موفقیت این سازمان‌ها خوشبین بود، در صورتی که در یک حکومت سکولار و دموکرات و بنیان گرفته بر اصل شایسته‌سالاری، اولین و مهمترین عامل استخدام افراد، شایستگی و تخصصشان در مورد شغل مورد نظر است. برای اینکه به اهمیت آینده نگری بعنوان زیربنای برنامه ریزی برای تغییر شرایط آینده، به دو صورت پرهیز از اتفاقات بد و فراهم آوردن زمینه برای وقوع اتفاقات مطلوب پی ببریم، می توانیم به مسئله مهم محیط زیست در کشور ما نگاه کنیم. همگی می دانیم که کشور ما از یک سو با مشکل روزافزون بی آبی و از سوی دیگر با آلودگی‌های زیست محیطی دست به گریبان است و مسئله گرمایش زمین و تازه تغییرات اقلیمی ناشی از آن هم مزید بر این علت های ساخته دست بشر است. و اگر برای تغییر دادن آینده خطرناکی که انتظار سرزمین‌مان را می کشد، از همین حالا اقدام نکنیم چنان آینده ای سر خواهد ‌رسید و چهره کشور ما را به کلی به صورتی نامطلوب تغییر خواهد داد.

آینده نگری های علمی انجام شده در سطح جهانی، دست زدن به اقداماتی را برای تغییر دادن آینده توصیه می کنند که بر اساس آنها می شود تهدیدها را به فرصت ها طلایی تبدیل کرد. چند تا از این اقدامات عبارتند از: بالا بردن سطح صرفه جویی در مصرف آب، بخصوص در زمینه انتخاب محصولات کشاورزی و کنترل صنایعی که میزان مصرف آب بالایی دارند. سرمایه گذاری در زمینه کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی و در نتیجه کاهش گازهای گلخانه‌ای، سرمایه‌گذاری در تولید و استفاده از منابع انرژی های تجدیدپذیر مثل باد و خورشید که در عین حال موجب رشد تکنولوژی، گسترش بازار کار و افزایش صادرات غیرنفتی می‌شود. شرکت در پیمان‌های بین‌المللی، برای ایجاد ثبات در حوزه مصرف آب، بخصوص در کشورهای همسایه. توجه کنید که همین چند اقدام ساده می تواند کشور ما را از خطر نایاب شدن آب و آلودگی شدید محیط زیست نجات بدهد. به همین دلیل می شود این اقدامات را به عنوان معیارهایی برای سنجش کار حکومت ها نیز به کار برد. و از یک سو دید که حکومت مذهبی کنونی در این زمینه چه اقداماتی کرده و از سوی دیگر دریافت که دست زدن به چه اقداماتی در مجموعه وظایف دولت های سکولار دموکرات احتمالی آینده جای می گیرد. در واقع با آینده نگری و برنامه ریزی مناسبی که فقط در سایه گریز از ایدئولوژی‌های مذهبی و غیرمذهبی ممکن است و استقرار یک قانون اساسی سکولار و دموکرات و حکومتی برخاسته از آن می شود بسیاری از مشکلات دیگر اجتماعی را مثل بیکاری، فقر، بزهکاری و اختلاف شدید طبقاتی به میزان قابل ملاحظه ای کاهش داد و عملا همانقدر که این معضلات کاهش پیدا می کنند در مقابل کیفیت زندگی و سلامت روحی و جسمی افراد جامعه را افزایش داد. به گونه ای که نهایتاً بشود انتظار رسیدن به یک زندگی معمولی در کشور بحران‌زده ما را امری ممکن دانست.

ویدیوی کامل ایرن برنامه در لینک زیر: