هزاران زن ایرانی در پی تنگناهای برآمده از فقر و نابسامانیهای اجتماعی، زندگی فلاکتباری دارند و چارهای جز این نیافتهاند که بدن خود را به اجاره بگذارند.
شوهر مریم، کارگر ساختمانی بود، در پی حادثهای در محل کار قطع نخاع و زمینگیر شد. حالا مریم مجبور است بار تمام هزینههای زندگی را بهتنهایی بر دوش بکشد. دو دختر قدونیمقد دارد و در خانه کار میکند اما پولی که از کارهای خانگی درمیآورد حتی کفاف خورد و خوراک خانواده را هم نمیدهد. او نمیتواند دختران خردسال و همسر بیمارش را در خانه تنها بگذارد و سر کار برود. تازه اگر هم بخواهد در شهرستان کوچک آنها کار مناسبی وجود ندارد به همین دلیل تصمیم گرفته است مثل دوستش راضیه رحمش را اجاره بدهد تا با پولی که میگیرد، زندگیاش را «تکان» بدهد.
مریم، یکی از هزاران زن ایرانی است که در پی تنگناهای برآمده از فقر و نابسامانیهای اجتماعی، زندگی فلاکتباری دارند و چارهای جز این نیافتهاند که بدن خود را به اجاره بگذارند.
فروش اعضای بدن که سالهاست در ایران رواج دارد، اینک به موازات فقر و تورم فزاینده افزایش نیز یافته است. هرچند که حکومتیها تنها فروش کلیه را تایید کردهاند و آن را هم «اهدای کلیه» نامیدهاند، آگهیهای فضای مجازی و گزارشهای میدانی رسانههای داخلی از این حقیقت پرده برمیدارند که بسیاری از ایرانیان به مرحلهای از تنگناهای مالی رسیدهاند که اعضای حیاتی بدن خود از جمله قرنیه چشم و قسمتی از کبد را حراج کردهاند.
در میان آگهیهای فروش اعضای بدن، فراوانی آگهیهای داوطلبان رحم اجارهای و صیغه بارداری تکاندهنده و معنادار است. کافی است عبارتهای «صیغه بارداری» و «رحم اجارهای» را در تلگرام و اینستاگرام جستوجو کنیم، دهها کانال و حساب اینستاگرامی را خواهیم دید که با هزاران دنبالکننده میان اجارهدهندگان و اجارهکنندگان رحم واسطه میشوند و از این طریق پول زیادی به جیب میزنند.
داوطلبان بین ۲۰ تا ۳۵ سال سن دارند و قیمتهای پیشنهادی بسته به سن فرد، رنگ چشم، وزن، قد، سلامتی و حتی محل زندگی متفاوت است اما داوطلبان رحم اجارهای از روستاهای مرزی ایران تا تهران و بیخ گوش حکومت در یک چیز مشترکاند و آن اینکه بیپولی آنها را به جایی رسانده است که با سلامتی خود معامله میکنند.
رحم اجارهای؛ از ابتدای تا انتهای فقر
بهطور خلاصه، رحم اجارهای به معنای آن است که فردی قبول میکند در ازای دریافت مبلغی مشخص، نوزاد فرد دیگری را در بدن خود پرورش دهد و به دنیا بیاورد. معمولا اجارهدهندگان و اجارهکنندگان رحم از طریق واسطهها یکدیگر را پیدا میکنند و پس از توافق اولیه و مشخص شدن مبلغ قرارداد به کلینیکهای تخصصی رحم اجارهای میروند تا پس از فرایند لقاح در لوله آزمایش، تخمک بارور شده در بدن مادر میانجی قرار بگیرد.
پس از اینکه آزمایش بارداری فرد داوطلب مثبت درآمد، قراردادی که دو طرف با هم بستهاند نیز بهطور رسمی آغاز میشود. اجارهکنندگان رحم که معمولا زوجهای نابارور هستند متعهد میشوند که در تمام دوران بارداری هزینههای پزشکی اجارهدهنده رحم را پرداخت کنند. همچنین طبق توافق قبلی، علاوه بر مبلغ توافقی، هزینه ماهانه فرد را هم میپردازند.
مطابق با قانون، زنی که رحم خود را اجاره میدهد نمیتواند هیچگونه ادعایی درباره سرپرستی و حضانت طفل داشته باشد و موظف است بلافاصله پس از تولد، نوزاد را به پدر و مادر (اجارهکنندگان رحم) تحویل دهد. برخی اجارهکنندگان با هدف محکمکاری از اجارهدهندگان ضمانتنامههایی نیز میگیرند تا از اتفاقات پیشبینینشده مانند سقطجنین جلوگیری کنند.
قوانین رحم اجارهای در ایران
از آنجاییکه طبق قوانین داخلی جمهوری اسلامی، حق زنان بر بدنشان نقض شده است، داوطلبان رحم اجارهای و اجارهکنندگان باید ابتدا مجوز این کار را از دادگاه دریافت کنند. این مجوز نیز به شرطی صادر میشود که اجارهکنندگان رحم، گواهی پزشکی ناباروری و اجارهدهندگان رحم، گواهی «صلاحیت اخلاقی» خود را به دادگاه ارائه دهند. همچنین اگر متاهل باشند باید برگه رضایت همسر خود را نیز ضمیمه کنند.
داوطلبان رحم اجارهای از روستاهای مرزی ایران تا تهران و بیخ گوش حکومت در یک چیز مشترکاند و آن اینکه بیپولی آنها را به جایی رسانده که با سلامتی خود معامله میکنند
افرادی که رحم خود را اجاره میدهند باید کاملا سالم و در محدوده سنی بارداری باشند. بیشتر اجارهکنندگان رحم ترجیح میدهند داوطلبانی را انتخاب کنند که یک یا دو مرتبه زایمان طبیعی کردهاند و مواد مخدر مصرف نمیکنند. حتی رنگ پوست، رنگ چشم، وزن و قد اجارهدهندگان رحم نیز برای اجارهکنندگان اهمیت دارد.
درآمد میلیونی واسطهها از رحم اجارهای
مریم از طریق دوستش راضیه با مردی آشنا شد که ادمین یک کانال تلگرامی است. در این کانال بالغبر هشت هزار آگهی رحم اجارهای در بازه زمانی یک ساله وجود دارد. روش کار به این صورت است که داوطلبان رحم اجارهای، مشخصات کامل خود را شامل محل زندگی، سن، وضعیت تاهل و سلامتی، قد، وزن، رنگ چشم و پوست و سابقه زایمان بهعلاوه قیمت پیشنهادی آگهی میکنند. اجارهکنندگان رحم پس از انتخاب گزینهها باید با ادمین کانال تماس بگیرند. ارتباط دو طرف با یکدیگر نیز پس از آن برقرار میشود که حق دلالی واسطه پرداخت شده باشد.
مریم قرار است از طریق همین واسطه با یک خانواده نسبتا ثروتمند ساکن خیابان الهیه تهران قرارداد ببندد اما میداند که درصد قابلتوجهی از قرارداد سهم دلال است. همین کار را سال گذشته راضیه هم انجام داد ولی به قول خودش پولی که در نهایت دستش را گرفت آنقدر بود که برخی زخمهای زندگیاش را التیام دهد.
اجارهکنندگان رحم نیز باید کارمزد دلال را پرداخت کنند. بهرغم اینکه وزارت بهداشت جمهوری اسلامی اجازه انتشار آمار تولد نوزادان رحم اجارهای را نمیدهد، انتشار صدها آگهی در بسترهای اینترنتی، فراوانی شمار داوطلبان را آشکار میکند.
سود سرشار واسطهگری در رحم اجارهای آنقدر زیاد است که برخی کلینیکها نیز به این چرخه پیوستهاند و با راهاندازی وبسایتهایی برای خود مشتری دستوپا میکنند. حتی انجمنهایی نیز تحت عنوان «رحم اجارهای» تاسیس شده که کار اصلی آنها واسطهگری میان افراد نابارور و اجارهدهندگان رحم است هرچند که ادعا میکنند این کار را طبق اصول قانونی و پزشکی انجام میدهند.
بازار داغ رحم اجارهای و صیغه بارداری
قیمتها متفاوتاند، زنی ۲۵ ساله، ساکن تهران، با یک بار سابقه زایمان طبیعی، مبلغ پیشنهادی خود را ۷۰۰ میلیون تومان و مستمری ماهانه را نیز ۱۲ میلیون تومان اعلام کرده و زن ۳۴ سالهای، ساکن نیشابور و متاهل نیز ۱۸۰ میلیون تومان با ماهانه سه میلیون مستمری درخواست کرده است.
مرور آگهیها نشان میدهد هزینه رحم اجارهای در تهران بیش از دیگر شهرهاست همچنین سن و وضعیت تاهل فرد نیز در قیمتگذاریها تعیینکننده است. بهعنوانمثال مادران میانجی دهه ۷۰ رقمهای بیشتری را مطالبه میکنند اما داوطلبان بالای ۳۰ سال به رقمهای کمتر هم راضی میشوند. ضمن اینکه بیشتر اجارهکنندگان رحم ترجیح میدهند با زنان مجرد وارد معامله شوند.
در این میان برخی زنان نیز به آنچه تحت عنوان «صیغه بارداری» نامیده میشود، تن میدهند تا خود را از فقر و تنگناهای مالی نجات دهند. صیغه بارداری هم در دسته رحم اجارهای قرار میگیرد با این تفاوت که اجاره دهنده رحم اینجا دیگر مادر واقعی طفل نیز هست اما متعهد میشود که پس از تولد، نوزادش را به خانواده متقاضی تحویل دهد.
گزارش آماری یک کانال تلگرامی فعال در زمینه اجاره رحم، اهدای تخمک و صیغه بارداری در یک بازه زمانی چهارماهه از ابتدای بهمن ۱۴۰۱ تا آخر خرداد ۱۴۰۲ نشان میدهد که شمار متقاضیان، دوشادوش فقر در حال افزایش است.
طی این بازه زمانی، دستکم ۲۹ نفر در تهران، ۲۱ نفر در کرج، ۱۱ نفر در اصفهان، ۲۷ نفر در مشهد، شش نفر در اهواز، هشت نفر در شیراز، ۱۹ نفر در تبریز، ۱۲ نفر در ارومیه، هفت نفر در سنندج، شش نفر در اردبیل و هشت نفر در نیشابور، ۲۲ نفر در شهرهای شمالی و ۳۹ نفر در دیگر شهرهای ایران برای صیغه بارداری و اجاره رحم خود داوطلب شدند. به همین میزان متقاضیان اهدای تخمک نیز افزایش یافته است.
این تنها آمار یکی از بسترهای مجازی فعال در زمینه رحم اجارهای، اهدای تخمک و صیغه بارداری است درحالیکه دهها سایت، کانال و حساب کاربری دیگر در این زمینه فعالاند. با این حال، وزارت بهداشت، آمارهای مربوط به صیغه بارداری، رحم اجارهای و اهدای تخمک را پنهان نگه میدارد.
پیامدهای رحم اجارهای
زنانی که رحم خود را اجاره میدهند، علاوه بر تمام عوارض شایع بارداری، ممکن است به برخی مشکلات روحی و جسمی نیز دچار شوند. زیرا این اقدام یک تصمیم ساده نیست که برای مدتی سبک زندگی فرد را تغییر میدهد بلکه تصمیمی است که عوارض آن تا سالیان زیادی ممکن است دست از سر فرد برندارد.
این پیامدها بهخصوص برای زنان آسیبپذیر و محدود در خانوادههای سنتی، مذهبی و مردسالار سهمگینتر است. مریم به خاطر تامین هزینههای زندگی خانوادهاش قصد دارد رحمش را اجاره دهد اما با شوهرش تصمیم گرفتهاند، هیچگاه این راز را افشا نکنند و به خانوادههایشان بگویند که بچه مال خودشان است، بعد از تولد هم به همه بگویند که نوزاد فوت کرده است.
او هنوز وارد فرایند بارداری از طریق رحم اجارهای نشده، اما از همین حالا نگران است که موقع زایمان چگونه باید خانوادهاش را «دست به سر» کند که تا بیمارستان همراهیاش نکنند.
راضیه هم یک زن سرپرست خانواده و مجرد است و یک فرزند دارد. سال گذشته که رحمش را اجاره داد، مجبور شد برای «خلاصی از حرف مردم» خودش را ماهها از چشم همه پنهان نگه دارد. او به رادیو زمانه میگوید هنوز هم کابوس شکم بالا آمدهام را میبینم. حتی از خانواده خودم میترسیدم. مطمئن بودم که اگر به آنها بگویم رحمم را اجاره دادهام باور نمیکنند. برای همین بلند شدم یک سال رفتم شهری که خانواده متقاضی بودند. همانجا باردار شدم و زایمان کردم. بعد هم برگشتم سر خانه اول.
برچسبهای اخلاقی، نگاههای پر از سوال جامعه، خانواده و اطرافیان، تنها یکی از دهها گرفتاری زنانی است که در پی فقر ناگزیر میشوند رحم خود را اجاره دهند.
زنی که ۹ ماه بدن خود را اجاره میدهد، فرزندی را در شکم خود میپروراند و سپس آن را تحویل دیگران میدهد، مستعد آسیبهای عاطفی، روحی و روانی بسیار است. به همین دلیل بسیاری این اقدام را یکی از بزرگترین تصمیمها میدانند اما مریم و راضیه هر دو به رادیو زمانه میگویند در این فرایند چیزی به نام تصمیم وجود نداشته و ندارد زیرا نداری و فقر چاره دیگری برای آنها باقی نگذاشته است.
بهرغم سکوت و انکار مقامهای حکومتی، اجاره رحم، صیغه بارداری، فروش اعضای بدن و موارد مشابه همچون صحنههای دلهرهآور یک فیلم ترسناک در مقابل چشم مردم در حال اکران است؛ بهطوریکه حتی رسانههای بینالمللی نیز نشانههای آن را دریافتهاند. اردیبهشتماه امسال نشریه اینسایدر در گزارشی از فروش اعضای بدن در کشور نوشت، ایرانیان به مرحلهای از فقر و فلاکت رسیدهاند که اعضای حیاتی بدن خود را میفروشند. پیش از آن نیز گزارشهایی از فروش اعضای بدن از جمله کلیه در کشورهایی مانند عراق، ترکیه و امارات متحده عربی منتشر شده بود.
داوطلبان فروش اعضای بدن، رحم اجارهای و صیغه بارداری، طیف وسیعی از ایرانیان در نقاط مختلفاند که چاره دیگری برای حل بحرانهای مالی و معیشتی خود نیافتهاند جز اینکه جسمشان را حراج کنند. در شرایطی که زنان فقیر که بیشتر آنها نیز سرپرست خانوادهاند برای رهایی از فقر و مشکلات مالی مجبور میشوند سلامتی خود را گرو بگذارند، حکومت ایران، طیف وسیعی از وابستگان خود را با حقوقهای میلیونی استخدام میکند و به آنها بابت دخالت در حریم خصوصی دیگران به نام «ترویج حجاب و عفاف» حقوق میدهد.
این در حالی است که زنان سرپرست خانوار برای گرفتن یک وام خوداشتغالی، مجبورند ماهها و هفتهها به ادارههای دولتی مثل کمیته امداد، وزارت رفاه و بهزیستی مراجعه کنند به دهها نفر حساب پس بدهند و در نهایت هم به نتیجهای نمیرسند و دست خالی به خانه بازمیگردند.
برگرفته ای از سایت رادیو زمانه، ۱۱ اگوست ۲۰۲۳