یکی از نشانه های زندگی غیرمعمولی در ایران این است که زندگی مردم آغشته به ترسی است که حکومت در دلشان ایجاد می کند. درواقع همه حکومت های ایدئولوژیک برای رام کردن مردم از روش های مختلفی استفاده می کنند که مجموع آن را می شود در عبارت در تزریق ترس یا همان ارعاب در زبان رایج خلاصه کرد.
ارعاب تاکتیکی است که حکومت هایی با ایدئولوژی های خاص برای جلوگیری از اقدامات یا خواسته هایی انجام می دهند که با عقایدشان مخالف است.آنها از راههایی مثل کنترل، تغییر و دستکاری و یا تأثیرگذاری روی مردم استفاده می کنند. ارعاب می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مثل تهدید کلامی، زورگویی سایبری، پرخاشگری فیزیکی، آزار و اذیت، تجاوز و شکنجه و در مجموع نشان دادن رفتار های ترسناک. ارعاب می تواند تاثیرات عمیقی روی افراد بگذارد و باعث بشود که احساس کنند که آسیب پذیرند، ناتوانند و حتی جرأت نداشته باشند مخالفت کنند یا خواسته های دولت یا نهاد های ترسناک را به چالش بکشند. این عمل معمولا به عنوان یک نوع از سوء استفاده روانی یا عاطفی درنظر گرفته می شود و در حوزه های قضائی بسیاری از جوامع قانونی، نامشروع به حساب می آید و در کشورهایی با دموکراسی سکولار قوانینی برای حفاظت از افراد در برابر چنین رفتارهای وضع می شود. جامعه ای که درگیر ترس باشد، جامعه ای که بسیاری از افرادش به دلیل مشکلات یا اتفاقات مختلف، اضطراب، نگرانی یا دلهره بالایی را تجربه می کنند. این ترس ممکن است آنقدر گسترده و فراگیر باشد که بر رفتارها، نگرش ها و تصمیم گیری های مردم تاثیر بگذارد. وقتی ترس در یک جامعه وسعت پیدا می کند و جاری میشود، می تواند پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قابل توجهی داشته باشد. البته ترس آفرینی و ارعاب، تنها توسط حکومتهای ایدئولوژیک به کار گرفته نمیشوند، بلکه می شود آن را در مکان ها و شرایط مختلف از جمله در روابط فردی، محیط کاری، عرصه سیاست و مسائل بین المللی هم مشاهده کرد.
تنبیه شدید هم می تواند یک نوع از ارعاب به حساب بیاید، به ویژه اگر به عنوان ابزاری برای ایجاد ترس و کنترل دیگران استفاده بشود. وقتی که مجازات ها خشونت آمیز و یا نامتناسب با جرم باشند یا برای سرکوب انتقاد یا مخالفت به کار بروند، می توانند محیطی از ترس و ارعاب ایجاد کنند و افراد را از انجام بعضی رفتار ها یا ابراز آزادانه نظرات شان منع کنند. شکنجه و اعدام و البته اعدام در ملا عام در طول تاریخ برای مقاصد مختلفی استفاده شده است. اگرچه که در طول زمان به دلیل پیشرفت ارزش های اخلاقی و اصول حقوق بشر، استفاده از این روش ها در جوامع به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرده. ارعاب به معنای استفاده عمدی و سیستماتیک از تاکتیک های ترس آفرینی توسط دولت یا مقام حاکم برای کنترل و سرکوب مخالفان یا هر نوع مقاومت از جانب مردم است. این رویکرد معمولا برای حفظ قدرت، ساکت کردن انتقادات و خنثی کردن جنبش های مخالف یا فعالیت های سیاسی به صورت مختلفی انجام می شود. برخی از تاکتیک های ترس آفرینی را می شود اینطوری مثال زد: منصرف کردن مخالفان، ترساندن نویسندگان و رسانه ها، حضور و نظارت و بازبینی دائم، دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه، آزار و اذیت و تهدید، ناپدید کردن مخالفان و اقدامات فراقانونی. وقتی افراد هدف ارعاب و ترس آفرینی قرار می گیرند، ممکن است واکنش های مختلفی نشان بدهند.
این واکنش ها به شخصیت و شرایط هر فرد بستگی دارد. بعضی از واکنش های معمول اینها هستند: ترس و اطاعت، افراد ممکن است از ترسشان اطاعت کنند. سکوت و دوری، بعضی از افراد ممکن است به جای مقابله با ارعاب، سکوت کنند و از مسائل دوری کنند. پریشانی عاطفی، ارعاب می تواند باعث استرس و پریشانی عاطفی بشود. افشای ارعاب، بعضی افراد ممکن است تلاش کنند ارعاب را برای دیگران فاش کنند. نادیده گرفتن یا کم اهمیت جلوه دادن ارعاب، بعضی افراد ممکن است تلاش کنند در ظاهر ارعاب را نادیده بگیرند یا کم اهمیت جلوه بدهند. تشدید درگیری، بعضی از افراد ممکن است به جای اطاعت، مقاومت کنند و به مخالفت بپردازند. مقاومت و سرپیچی، بعضی از افراد ممکن است به ارعاب با مقاومت و سرپیچی پاسخ بدهند. توجه به این نکته ضروری است که چون واکنش افراد به ارعاب می تواند بطور قابل توجهی متفاوت باشد، هیچ راهنمایی یکتایی برای همه وجود ندارد. عوامل مختلفی مثل موقعیت خاص، میزان ترس، میزان فشار، میزان انعطاف پذیری فرد و مکانیزمهای مختلف مقابله در افراد مختلف، همگی در شکل گیری واکنش ها نقش دارند. در برخی موارد کمک گرفتن از دیگران، دسترسی به منابع قانونی و ایستادگی در برابر ارعاب، می تواند راه های موثری برای مقابلع با ترس آفرینی و ارعاب باشد.
ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: