خانه تاریخی فخرالدوله در تصرف مداحان

نادر عالمشاهی
خانه تاریخی فحرالدوله، یکی از نمادهای تجددخواهی در ایران، مدتی‌ست که به خانه مداحان اهل بیت تبدیل شده؛ مکانی برای پروپاگاندای حکومتی در جهت تحکیم قدرت رهبر جمهوری اسلامی.

خاکسپاری سربازی گمنام – یا به تعبیر رایج در جمهوری اسلامی «شهید گمنام» – در خانه تاریخی فخرالدوله برای دوستداران میراث فرهنگی عجیب‌تر از خبر واگذاری این خانه به مداحان بود. «سرباز گمنام» در فرهنگ تمام ملل چنان ارج و قربی دارد که پیکر داشته یا نداشته‌اش ابزار تبلیغاتی نشود، چه رسد به اینکه در ناف پروپاگاندای حکومتی-مداحان- به خاک سپرده شود. این موضوع باعث شد تا نگاهی به این خانه تاریخی و چگونگی واگذاری‌ آن به مداحان بپردازیم.

معماری و هویت خانه تاریخی
نام فخرالدوله به قاجارها گره می‌خورد؛ کسی که معروف است بانویی مدبر و فرهیخته بوده است و پس از سقوط قاجارها در اختلاف بین خاندان پهلوی و قاجار همواره به صلح و آشتی پادرمیانی می‌کرده است. او فرزند مظفرالدین شاه و همسر امین‌الدوله بود.

عمارت فخرالدوله در یکی از محله‌های قدیمی و شلوغ تهران به نام دروازه شمیران جای گرفته است. این عمارت زیبا و تاریخی در چهارراه فخرآباد، خیابان خورشید واقع شده است. در سال ۱۳۲۴ بانو اشرف الملوک فخرالدوله دستور ساخت این بنا را صادر کرد و پس از چهار سال یعنی در سال ۱۳۲۸ این بنای تاریخی و با شکوه ساخته شد. گفته شده فخرالدوله بانویی نیکوکار بوده و بنیانگذار اولین خطوط تاکسیرانی در تهران است. نیز آسایشگاه سالمندان کهریزک و چند مدرسه و بیمارستان از یادگارهای به‌جای مانده از اوست.

مهم‌ترین عنصر معماری در عمارت فخرالدوله آجر است. بیش از ۳۰ هزار قطعه آجر در شکل‌های مختلف بر دیوارهای این خانه نقش زده‌اند و به عمارت‌های تاریخی دیگری مثل خانه تیمورتاش و موزه آبگینه شباهت می‌برد گرچه تنوع طرح‌های آجرکاری موزه آبگینه را ندارد. معمار این خانه نیکولای مارکوف روس بوده است و در ساخت خانه دو سبک معماری سنتی قاجار و معماری اروپایی با یکدیگر تلفیق شده است. پله‌های ورودی اصلی عمارت، برخلاف معماری درون‌گرای قاجار، بیرون از چارچوب ساختمان جا گرفته‌اند و برگرفته از معماری مدرن اروپایی هستند. سبک و سیاق معماری این خانه را می‌توان به سلیقه و تفکر تجددخواهانه فخرالدوله شبیه دانست. این اثر در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۳ با شماره ثبت ۱۱۲۱۴ به عنوان اثری ملی به ثبت رسیده است.

مداحان؛ مهمانان خودخوانده خانه فخرالدوله
در سال ۱۳۸۷ شهرداری تهران این خانه را خریداری و «پس از تخریب دو ساختمانی که در عرصه آن ساخته شده بود، به شیوه‌ای بحث‌برانگیز مرمت کرد و به عنوان یک مرکز فرهنگی با بخش‌هایی مانند موزه، گالری، کتابخانه و سفره‌خانه در اختیار عموم قرار داد. درست یک‌سال پس از مرمت این خانه، در اواخر دوران شهرداری محمدباقر قالیباف، در و دیوار این عمارت رنگی دیگر به خود گرفت و تابلویی بر سر در آن نصب شد که خانه فخرالدوله را خانه مداحان اهل بیت می‌نامید.

مرتضی طاهری رئیس هیئت مدیره خانه [مداحان] طی دیداری با شهردار فعلی تهران اظهار داشته است:

خانه مداحان اهل بیت در دوره جدید در نظر دارد شعب شهرستانی خانه مداحان را افتتاح کند و این یکی از اهداف این مرکز به شمار می‌رود. بنابراین تا به امروز در دو شهر شمیرانات و بهشهر این افتتاح صورت گرفته و به زودی در شهریار، شهرری، اسلامشهر، زاهدان، کرمان، البرز، کرمانشاه و… شاهد افتتاح‌های جدید خواهیم بود.

زاکانی، شهردار فعلی، نیز در پاسخ به او گفته است: شهرداری بسیار مهم می‌داند که مسیری را انتخاب کند که در این مسیر از سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته به نحو احسنت[احسن؟ ] خروجی و دستاورد داشته باشد. و برای رشد و تکامل نیازمند توجه به نهضت حسینی هستیم.

رئیس هیئت مدیره، یکی از مهم‌ترین اهداف این خانه را ایجاد خانه‌های دیگری برای مداحان می‌داند؛ هدفی که روشن نمی‌کند خانه‌ یا خانه‌های مداحان قرار است چه کارهایی انجام دهد که نیاز به مکانی تاریخی داشته است و اساساً چه نسبتی بین مداحی، دفترخانه اداری-حتی و بنای معماری تاریخی هست که بدون این خانه کار آن‌ها انجام نمی‌گرفته است. شهردار نیز در میان مشتی جملات از پیش تعیین شده‌ای که می‌گوید، به شکل کنایی، تقدیم این خانه را به مداحان نوعی باج‌دهی به این رسته می‌داند که نام آن را توجه به نهضت حسینی گذاشته است. نکته‌ای که نشانگر اهمیت مداحی و جایگاه مداحان در جمهوری اسلامی، به هنگام قدرت‌گیری رهبر فعلی جمهوری اسلامی است.

در مقایسه‌ای تاریخی، قدرت‌گیری مداحان را می‌توان با نفوذ فقیهان در دستگاه شاه عباس صفوی مقایسه کرد. به منظور جلوگیری از قدرت‌گیری روزافزون صوفیه در دربار، شاه عباس به فقیهان بال و پر داد تا نیروی عمده‌ای در مقابل آنان داشته باشد. همین سیاست را علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی با برکشیدن مداحان در دوره فعلی حکومت اسلامی برای جلوگیری از قدرت‌گیری حوزه‌های علمیه در پیش گرفته و مداحان را به مثابه کانونی قدرتمند مقابل آنان قرار داده است. این قدرت‌دهی گرچه روندی مستمر در طول چند دهه داشته است اما این روزها با اهدای سمت استادی دانشگاه به مداح معروف سعید حدادیان ابعادش مشخص شده و حتی صدای حوزه علمیه را هم درآورده است چه برسد به دانشگاه‌ها و استادانی که روز به روز با حکم تعلیق و اخراج از دانشگاه رانده می‌شوند. به نظر می‌رسد این نوک کوه یخی است که نمودار شده.

هدف از تاسیس خانه‌ای برای مداحان
در سال ۸۸ سه تشکل جداگانه‌ی خانه مداحان، کانون مداحان و بسیج مداحان شکل گرفت که این سه تشکل هسته اصلی گروه مداحان ایران را تشکیل می‌دهند. سازمان تبلیغات اسلامی، به عنوان متولی اصلی مداحان، با تاسیس سامانه‌ای به نام «سامانه طوبی»، اقدام به ثبت اسامی و مدارک مداحان، مبلغان و هیئت‌های مذهبی در این سامانه نمود که «این افراد پس از تکمیل مدارک در یکی از دسته‌های شاعر آئینی، مداح درجه یک، دو و سه، پیرغلام، ستایشگر و غیره تقسیم‌بندی می‌شوند و عملکردشان ارزیابی می‌شود.»

در سال‌های پیش‌تر، مداحان دورهمی‌های غیررسمی در محلات داشته‌اند اما طی چهار دهه نهادهای مختلفی برای رسیدگی به وضعیت صنفی و سر و سامان دادن به اوضاع معیشتی آنان شکل گرفته است. تا بالاخره با اختصاص خانه تاریخی فخرالدوله به عنوان مکانی دفتری- کاری به مداحان به حضور آنان در اجتماع شکلی رسمی اداری بخشیده شد. در اساسنامه این خانه آمده است که این مکان برای گردهمایی، تبادل آرا و تولید محتوا برای ذاکران و مداحان در نظر گرفته شده.

در سال ۱۳۸۲، با نامه‌نگاری چند نفر از قدیمی‌های این مجموعه به رهبر جمهوری اسلامی به منظور سر و سامان دادن به بیمه درمانی مداحانی که وضعیت مالی مناسبی نداشتند، بنیادی به نام «بنیاد دعبل خزاعی» زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی شکل گرفت. این همه در حالی است که وضعیت اصناف در جمهوری اسلامی ایران همواره زیر سؤال است و فعالیت‌های صنفی معادل مقابله با حاکمیت قلمداد می‌شود به‌خصوص فعالیت‌های صنفی کارگری یا فعالیت‌های صنف‌های فرهنگی که اساساً تحمل نمی‌شود.

از طرف دیگر رابطه مداحان با رهبری رابطه‌ای خاص و مراد و مریدگونه است. مداحان بازوی اجرایی فرهنگی او هستند و رهبر همواره چشم بر کارهای خلاف قانون و رفتارهای لمپن‌مابانه‌ی چهره‌های معروف آنان بسته است. در ماجرای سعید حدادیان که با الفاظ زشت از احمدی‌نژاد انتقاد کرده بود، خامنه‌ای تلویحاً همچنان حامی او بود. شکل‌گیری سازمان بسیج مداحان نمونه‌ای از قدرت‌بخشی فراقانونی به آنان است.‌ یکی از فرماندهان ارشد بسیج درباره شکل‌گیری سازمان بسیج مداحان گفته است:

سازمان بسیج مداحان افسران جنگ نرم هستند. مداح یک شخصیت نخبه است و…

روشن است که رهبر جمهوری اسلامی یکی از پا منبری‌های ثابت مداحان است و حتی در همه‌گیری کرونا، با وجود لغو دیدارهای حضوری، در ایام محرم مداحان در بیت او فرصت مداحی یافتند.

«زنگی‌های گود قدرت» در دانشگاه
شاید به نظر برسد که سمت استادی سعید حدادیان در دانشگاه کاری است یک شبه و بدون برنامه‌ریزی در حالی که به نظر می‌رسد با برنامه‌ریزی درازمدت ذره ذره درصدد اشغال کرسی‌های دانشگاه توسط مداحان بوده‌اند. در سخنرانی ۱۱ فروردین ۱۳۹۵، خامنه‌ای خطاب به مداحان گفته بود:

دشمن می‌خواهد باورها را تغییر بدهد؛ باور به اسلام را، باور به کارآمدی نظام اسلامی را، باور به کارآمدی را، باور به امکان تداوم نظام اسلامی را… اینها آن میدان‌هایی است که جنگ روانی دشمن در این میدان‌ها است و شما به‌عنوان مداح، می‌توانید اثر بگذارید، می‌توانید این جوان را از لحاظ بنیه‌ فکری تقویت کنید.

او با این سخنرانی بود که میدان‌داری فکری را به مداحان سپرد. سعید حدادیان وقتی در تله‌ی مصاحبه با خبرنگار کهنه‌کاری مثل نوشابه امیری گرفتار می‌شود در پاسخ به پرسش او که آیا در دانشگاه درس می‌دهد، می‌گوید:

نخیر، من در دانشگاه مشغولم؛ شاغلم، البته اون ترم و این ترم بنا بوده درس بدم ولی نرفتم…

و ادامه می‌دهد «چون فوق لیسانس دارم»

(بخشی از مصاحبه نوشابه امیری برای سایت روز آنلاین با سعید حدادیان در سال ۱۳۹۰)

از طرفی، در سال‌های گذشته، روند افزایشی تعداد مداحان منجر به ایجاد رشته‌هایی خلق‌الساعه در دانشگاه‌ها شده تا جایی که در دانشگاه علمی-کاربردی، رشته‌ای درسی به نام رشته مداحی تعریف شده است. از آن پس مداحانی که پیش‌تر زیر نظر حوزه‌های علمیه و روحانیون سنتی بودند، به اعتباری مستقل از روحانیون دست یافتند و به لحاظ قدرت سیاسی مستقیماً به رهبر متصل شدند. اما این قدرت‌گیری چندان جایگاهی در جامعه ندارد به‌خصوص وقتی که اخبار درآمدهای میلیاردی آنها یا خلاف‌های ریز و درشت‌شان گاه به گاه به رسانه‌ها درز می‌کند. مداحان که تاکنون نقش لمپن‌هایی همچون شعبان جعفری را در جریان کودتای ۲۸ مرداد و سرسپردگی‌شان به بالاترین مقام حکومتی- شاه- را به یاد می‌آورند، مایل‌اند از نقشی که در آن جا افتاده‌اند فاصله بگیرند یا همزمان با آن نقش، به دانشگاه متصل شوند؛ جایی که انقلاب فرهنگی با تمام تصویه‌هایش نتوانست روح دانشگاه و جنبش‌های اعتراضی دانشجویان را زیر سلطه‌ی خود بکشد. سمت استادی برای سعید حدادیان به عنوان نمونه‌ای از «زنگی‌های گود قدرت»، فقط نشان‌ دهنده‌ی علاقه‌ی این گروه در کسب مشروعیت علمی – (حتی اگر شده به زور) – نیست بلکه دهن‌کجی بزرگی به علم و دانش و کانون دانشگاه است و چنگ و دندان نشان دادن به چهره‌های علمی دانشگاه.

در واگذاری خانه فخرالدوله به مداحان هم نشانه‌های این چنگ و دندان نشان دادن وجود داشت: مکانی تاریخی متعلق به بانویی که هیچ ارتباطی به اندیشه‌های واپسگرایانه نداشته است تبدیل به مکانی برای پروپاگاندای حکومتی شد. امری که نشان می‌دهد میراث فرهنگی‌ از نگهداری خانه‌های تاریخی درمانده است و با واگذاری آن به بخش‌های خصوصی سعی در برپا نگه داشتن این خانه‌ها دارد اما با دخالت شهرداری، این خانه به راحتی از دست بخش خصوصی خارج شده و به بزرگ‌ترین بوقچی تبلیغاتی نظام سپرده شده است و تازه به این قناعت نکرده است و دست به تخریب بافت داخلی حیاط و خانه زده و با خاکسپاری یک سرباز گمنام در حیاط آن، عملاً میخ تصرف خود را بر آنجا محکم کرده است. حدادیان قرار است در دانشگاهی درس ادبیات پایداری بدهد که در اعتراضات سال گذشته پایدارانه بر خواسته‌شان ایستادند.

زبان رسمی حاکمیت، با تغییر مفاهیم و تهی کردن کلمات از معنای اصلی خود ادبیات پایداری را که همان ادبیات اعتراضی است از معنا تهی کرده و جای آن را با ادبیات مداحانه عوض کرده‌ است؛ ادبیاتی ‌که در این چهل سال رواج داشته است و در شب‌های شعر رهبر، شاعرانِ چشم انتظار صله، شعرهایشان را قرائت کرده‌اند. این زنگی قرار است آن ادبیات را درس بدهد.

برگرفته ای از سایت رادیو زمانه، ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳