اسماعیل نوری علا
امروز می خواهم روی یک مفهوم/واژه تمرکز کنم که دیده ام در برنامه های پیشین ما هر کدامتان به نوعی اشاره ای به آن کرده اید، اما فرصت نبوده که به شکلی متمرکز درباره اش حرف بزنیم. در برنامه پیش هم ما راجع به مفهوم مجاورت و همسایگی – که خودش از دل تصور مرز بیرون می آمد – صحبت کردیم و اشاره هائی هم به مفاهیمی مثل حمله و تجاوز و اشغال داشتیم.
و من امروز می خواهم درباره همین آخری، یعنی اشغال که فرنگی به آن می گویند (occupation) بیشتر تمرکز کنم. در عین حال سعی می کنم بحثم را از محدوده تفکر سیاسی زیاد دور نکنم. چرا که «اشغال» در عربی به مشغول بودن و مشغله و اشتغال و شغل داشتن و نظایر آن هم مربوط است اما این یکی، یعنی اشغال، معنائی تخصیصی پیدا کرده و در فرهنگ نامه های فارسی و لاتین آن را معادل «تسخير و تصرف» می آورند که با کاربرد آن واژه های دیگر متفاوت است. در عین حال توجه کنید که عمل اشغال کردن، لزوماً به نفوذ و دخالت یک کشور در کشور دیگر مربوط نیست و معانی بسیار وسیعی را در خودش می گیرد. اما همه این معنی از لحاظ مفهومی، باید بداتنیم که شرط وقوع «اشغال» در هر شکل خودش وجود «مرز» و بعد تخطی و تجاوز نسبت به آن مرز. در مورد کشورها البته این مفهوم از آن حکایت می کند که بیگانه ای یا بیگانگانی، جائی را که متعلق به آنها نیست و در کشور دیگری قرار دارد تصرف کردند. مردمی از کشوری دیگر بخش هایی یا تمامی سرزمین های مردمي دیگر را تصرف کرده باشند.
اما به دور از تجاوز کشور به کشور هم می شود از واژه اشغال بکار برد، مثلا فکر کنید چرا ما از اصطلاح اشغال سفارت آمریکا در ایران بوسیله دانشجویان خط امام صحبت می کنیم؟ پاسخ در اینجا هم به همان مفهوم مرز برمی گردد که در اینجا مرزی است واقعاً قراردادی، برای اینکه طبق یک قرارداد شناخته شده بین المللی، زمین سفارتخانه ها در یک کشور همچنان جزئی از خاک کشورهایی که صاحب سفارتخانه هستند محسوب می شود. که البته در داخل در کشور دیگری قرار دارد. و گذشتن بی اجازه از مرزهای سفارتخانه ها و قدم نهادن به خاک این سفارتخانه های خارجی، حکم شکست همه قرارداد های بین المللی و تحقق امر اشغال را دارد. از آنچه گفتم می شود نتیجه گرفت که در واژه اشغال چند مفهوم وجود دارد که از وجود مرز شروع میشود، در عین حال از نوعی مجاورت واقعی یا فرضی خبر می دهد و بعد میرسد به مفاهیمی مثل یگانگی و بیگانگی یا خودی و غیر خودی، و بالاخره از این حکایت می کند که یکی از طرفین دو سوی مرز، بدون اجازه و بصورتی متجاوزانه، قسمتی از مایملک طرف دیگر را در اختیار خودش گرفته یا از آن خودش کرد. دانشجویان خط امام از دیوارهای سفارت امریکا در تهران که بر اساس قراردادهای بین المللی، مرز بین آمریکا و ایران محسوب می شود، بالا رفته اند، نگهبانان را خلع سلاح کردند و خاک آمریکا را اشغال کردند. و ما ۴۵ سال است که داریم از بابت این اشغال جریمه می پردازیم که من وارد حالا انواع آن جریمه هایی که پرداخته میشود نمیشوم، در نتیجه میشود دید که مرز میتواند معنائی کاملا تجریدی، ذهنی و قراردادی داشته باشد. حتی میتوانیم برسانیم مطلب را به مفاهیمی که دارای شخصیت مادی نیستند، اما متضاد هم هستند و در نتیجه بینشان مرز هست. مثلا بگیریم خوبی و بدی را، ما این دو تا را بصورت متضاد همدیگر درک می کنیم، و بینشان یک مرز تجریدی و فرضی را قائل هستیم. و چون چنین است، آن وقت می توانیم به بدی تشخُص بدهیم شخصیت بدهیمم و از تجاوز بدی به قلمرو خوبی صحبت کنیم و حتی چنین تصور بکنیم که بدی بخش هائی از خوبی را تصرف کرده است. برگردیم به عالم مادی، مثلا ما کاخ شاهی یا کاخ ریاست حمهوری داریم یا حتی میز میز پادشاه یا میز رئیس جمهور را داریم و بر اساس قرارداد دور این پدیده ها دیوار مرزی کشیده ایم. یعنی همه نمی توانند وارد کاخ بشوند و بروند پشت آن میز بنشینند. نوعی مرز و حریم قراردادی بین آنها وجود دارد. حال یکی که شاه یا رئیس جمهور نیست، بیاید وارد کاخ بشود برود پشت آن میز بنشیند و بتواند ماموران دارای اختیار سرکوب را هم در اختیار خودش بگیرد، ما به راحتی می توانیم چنین اشخاصی را هم صفت متجاوز و اشغالگر بدانیم. یعنی مردمی که صاحب مملکت هستند و خودشان رئیس کشورشان را انتخاب کرده و به آنها حقوق می دهند، حق دارند که با این نوع اشغالگری هم مبارزه کنند و تلاش کنند تا آن کاخ و میز را هم از چنگ اشغالاگر درآورند و آنها را به آدمی که خودشان انتخاب می کنند بدهند. یعنی کسی که از طرف مردم برای سکونت در آن کاخ، و نشستن پشت آن میز انتخاب نشده باشد، یا حتی انتخاب شده باشد اما مردم از او ناراضی باشند، اما او تن به عزل شدن ندهد، حکم متجاور را پیدا می کند، اشغالگر محسوب می شود و مبارزه برای بیرون کردنش از کاخ و پشت میز ریاست حکومت، یک مبارزه برحقی است. در متون جامعه شناسی سیاسی این نوع اشغال را تعریف می کنند، من یکی را برای شما ترجمه کردم و می خوانم. میگوید که: «در چارچوب های سیاسی و اجتماعی و سازمانی، افراد یا گروه ها ممکن است موقعیت های قدرت، نفوذ یا اقتدار را اشغال کنند، بدون اینکه این کار با موافقت بقیه دست اندرکاران انجام شده باشد. این شکل از اشغال، شامل در اختیار گرفتن موقعیتهایی در سلسله مراتب است و یا تسلط بر سیستمهایی است که اختیار کنترل یا تصمیمگیری را دارا هستند». بر تمام این زمینه ها است که مثلا ما می توانیم از اشغال فرانسه و پاریس و کاخ ریاست جمهوری فرانسه بوسیله آلمان ها صحبت کنیم.
و در نتیجه نهضت مقاومت فرانسه را بر حق بدانیم و تحسین کنیم. یا میتوانیم از اینکه مجموعه حکومت اسلامی در ایران، پس از گذشت این سالها و تن ندادن به تغیر و حتی انحلال مجموعه ای اشغالگر است. باری خلاصه کنم، اشغال در هر نوعش دارای سه پیش شرط اصلی است که اگر آن پیش شرط ها وجود داشته باشد، ما می توانیم از وقوع اشغال صحبت بکنیم:
شرط اول وجود دو طرف است که بینشان مرزی واقعی یا قرار دادی، یا مادی یا تجریدی، یا توافقی یا قانونی برقرار باشد. دوم وجود این فرض است که هر طرف در سوی خودش صاحب منافع و حق تصمیم گیری است. و سومی اگر یک طرف بیاید منافع طرف دیگر را تصرف بکند، بدون موافقت صاحب آن منافع، ما میگوئیم که اشغال صورت گرفته است. توجه کنیم که با بکار بردن همین سه شرط ساده است که هم میتوانیم حضور قوای آلمان در فرانسه را نمونه ای از اشغال بدانیم، هم حضور دانشجویان خط امام در سفارت امریکا در تهران را، و هم حضور ولی فقیه در بیت رهبری را. حتی دیدم این روزها یک کاربرد دیگری هم برای واژه اشغال واجود دارد، وقتی که کسی کامپیوترش بوسیله دیگران هک می شود، یعنی آیند در کامپیوترش و بخش هایی از کامپیوتر را تصرف می کنند، این روزها به آن می گویند اشغال دیجیتال
ویدیوی کامل این برنامه در لینک زیر: