ميلاد آقائی
۹ تير ۱۳۹۸ – ۳۰ ژوئن ۲۰۱۹
در هفتهی گذشته علی خامنهای، خلیفهی حکومت اسلامی در ایران، ترس خود را از «فضای بی در و دروازه مجازی» نشان داده بود و نگرانی خود را از «تهمت، بدگویی و تعرض» به قوهقضاییه و حکومت اسلامی در ایران آشکار نموده بود.
نگاه از دو گوشه
۱. ساختار حکومتی
حکومت اسلامی در ایران از روزهای آغازین خود با بحران حقانيت (يا بقول آخوندها: مشروعیت) دست و پنجه نرم کرده است و، از آنجایی که یک ساختار مذهبی و امتی را در یک کشور با هویت ملتی بر سر کار آورده است، پیوسته با ناسازگاریهای گستردهی بنیادی روبه رو است که از آنها به توان سرکوب گذر میکند.
به آنچه که ملاها و پشتیبانان مذهبی آنها به نام «جمهوریِ» اسلامی در ایران بر سر کار آوردهاند، غصب دولت یا Usurpation گفته میشود. این یک پدیدهی شناخته شده در سیاست و حقوق است که نشان میدهد، گروه، شخص، یا یک بخش از حکومت، بدون داشتن حقانیت و به صورت غیر مجاز unauthorized ،به قدرت رسیده و یا در قدرت مانده است. از نمونههای شناخته شده برای این مفهوم، يکی «کودتا» نام دارد که ساختار کشورداری (Statecraft) ملی به دست نیروهای نظامی میافتد. حتی نمونهی داعش، طالبان و حکومت اسلامی مسلط بر ايران نیز از همین دست هستند.
بحران همیشگی
اما فضای مجازی این ساختار سست را لو میدهد و پیوسته پایههای حکومت اسلامی را میلرزاند. این در حالی است که یک ساختار مدیریت کشوری، هر اندازه فاسد یا ناکارآمد باشد، شاید دچار نابسامانی باشد ولی در مورد فرو ریختن ساختار نگرانی ندارد. برای نمونه، بپندارید که مدیریت بیمارستانها به سربازان پلیسراه سپرده شده باشد! از آنجایی که این ساختار پایدار نیست، هر آینه که کاستی در کار بیمارستان روی دهد، آشکارترین دلیل آن مدیریت بیمارستان به دست پلیسراه است. حکومت اسلامی همواره در تلاش بوده است که این ناهمسانیِ گسترش چیرگی ملایان از امور روضهخوانی و دعای سرقبور به «کشورداری» را از طريق سرکوب پنهان نماید. اما فضای مجازی که در مهار حکومت نیست، پیوسته آن را یادآوری میکند. این مایهی نگرانی بزرگ روضهخوان اعظم است. چرا که دستمزد دو ریالی نوحه خوانی اکنون با غارت کشور ایران، به دویست میلیارد دلار رسیده است.
۲. جنبش اجتماعی
«جنبش اجتماعی» یکی از بروزهای پیچیده و چندلایهی پدیدهای به نام «رفتار جمعی» (Collective behavior) است. رفتار جمعی از موضوعاتی است که در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی بر روی آن کار و بررسی فراوانی شده که الگوها و درون مایهی رفتار گروهی آدمیان در چهارچوبهای جمعی را وا میکاوند. برای نمونه رفتار همسان مردم و اعتماد آنها به جریان یک رویداد در یک کنش جمعی، مانند رفتار در استادیومهای ورزشی، شورشها، ازدحام و نمونههای دیگر، همگی از این دست شمرده میشوند.
از خواستن تا برآوردن
جنبش اجتماعی در آغاز خود نیاز به شناسایی شکست در ساختار از سوی جامعه دارد، سپس یک گفتمان دربارهی آن پدید میآید و سپس کار از «شناسایی» به «برآمدن یک راهحل» میانجامد. این گفتمان پیوسته از سوی اندیشمندان و روشنگران دامن زده میشود و جامعه نيز دربارهی کاستی و چارهی آن میاندیشد و در برخورد با آن به سوی یک رفتار هماهنگ پیش میرود. این روند به «نهاد سازی»، بسیج نیروی اجتماعی، نمایش قدرت خیابانی، و مهار اجتماعی میپردازد و در ادامه،با به دست گرفتن قدرت اجرایی، خواست خود را پیاده میکند. حکومت اسلامی هم دقيقاً از دامن زدن به گفتمان براندازی و برپایی «سکولار دموکراسی» و، از پی آن، پدیدار شدن رفتار یکدست اجتماعی برای از بین بردن گسست ساختاری کشور داری به دست روضهخوانها و غارت گران نگران است.
از فضای مجازی آغاز میشود.
در ساختار دادن به يک «گفتمان» اجتماعی – سياسی، شبکهها و رسانههای اجتماعی کارکرد بسیار برجسته و بزرگی دارند. بر بنیاد پژوهشهایی که پس از جنبش سبز در ایران انجام گرفت، از برجستهترین کارکردهای اینترنت را «شتاب دادن به روند رویدادها» در جنبشهای اجتماعی برشمردهاند. بنابراین ماندن و روشنگری، آن هم در کنار نشان دادن راهچاره، همیشه ما را در لبهی بروز یک جنبش اجتماعی برای سکولار دموکراسی نگاه میدارد. این همان ترس همیشگی حکومت اسلامی غاصب «Usurper» است که، از همین روی، فیسبوک، توییتر، یوتوب، تلگرام، وایبر و بسیاری از سرویسهای شبکهها و رسانههای اجتماعی در ایران را فیلتر می کند. در واقع فيلتر کردن رسانه های اجتماعی آشکارا تصديق وجود تأثير آنها و ترس از نتايج چنين تأثيری است.