فرار مغزها؛ مهاجرت فزاینده نخبگان ایران را متضرر کرده است

مهاجرت نخبگان یا آنچه در ایران با عنوان «فرار مغزها» شناخته می‌شود، همراه با انبوه اتفاق‌های ریز و درشت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور افزایش یافته است. اخراج فله‌ای و ایجاد پرونده امنیتی برای استادان دانشگاه‌ها، معلمان، دانشجویان و دانش‌آموزان باعث شده است که میل به مهاجرت در میان تحصیل‌کردگان افزایش یابد.

بر اساس نظرسنجی «رصدخانه مهاجرت ایران» در سال گذشته، ۸۰ درصد دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها علت تمایلشان به مهاجرت را «عوامل بیرونی و شرایط کلی ایران» می‌دانند. بر اساس این نظرسنجی، بیش از ۴۰ درصد دانشجویان و ۵۳ درصد استادان دانشگاه میل به مهاجرت دارند.

رصدخانه مهاجرت ایران همچنین اعلام کرده است که ۳۷ درصد برندگان المپیادهای دانش‌آموزی، ۲۵ درصد اعضای بنیاد نخبگان و ۱۵ درصد رتبه‌های زیر هزار کنکور سراسری خارج از کشور زندگی می‌کنند.

نظرسنجی «داده‌های باز ایران» نیز حاکی از آن است که ۹۳ درصد از شرکت‌کنندگان یک نظرسنجی در مورد «مهاجرت ایرانیان به خارج» می‌گویند که به‌طور جدی به مهاجرت از کشور فکر کرده‌اند.

بر اساس این نظرسنجی که اردیبهشت سال جاری صورت گرفت، حدود نیمی از شرکت‌کنندگان در نظرسنجی اعلام کردند که برای مهاجرت اقدام کرده‌اند. همچنین افراد با تحصیلات دانشگاهی بیش از کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند برای مهاجرت اقدام کرده‌اند. بیش از نیمی از شرکت‌کنندگان در فاصله سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ به فکر مهاجرت افتاده‌اند. همچنین بازه سنی بیشتر افرادی که به مهاجرت فکر کرده‌اند بین ۲۹ تا ۳۰ سال است.

سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران، نیز اردیبهشت سال جاری مدعی شده بود که ایران در صدر کشور‌هایی قرار دارد که دانشجویانش به کشور‌های جهان اول مهاجرت می‌کنند. مراکز آماری ۲۰ کشور مقصد نیز جمعیت ایرانیان را حدود دو میلیون نفر تخمین‌ زده‌اند. این در حالی است که در روایت‌های شفاهی، جمعیت ایرانیان خارج از کشور بین چهار تا هشت میلیون نفر تخمین زده می‌شود، یعنی حدود ۱۰ درصد از جمعیت ایران از کشور مهاجرت کرده‌اند.

امیررضا انگجی، پژوهشگر توسعه، با انتشار یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد با اشاره به مهاجرت، فرار مغزها و خروج سرمایه انسانی از ایران نوشته است: «افزایش جریان خروج مهاجران ماهر از کشورهای در حال توسعه، مجادلات آکادمیکی را درباره تهدیدها و فرصت‌هایی که خروج سرمایه انسانی ممکن است برای کشورهای مبدا داشته باشد، ایجاد کرده است. از یک طرف، ادبیات کلاسیک توسعه درباره مهاجرت و فرار مغزها مکانیسم‌هایی را ارائه می‌دهد که از طریق آن‌ها مهاجرت سرمایه انسانی می‌تواند برای رشد مضر باشد. از سوی دیگر، شاخه‌های رو به رشدی از مطالعات توسعه استدلال می‌کند که مهاجرت نیروی ماهر نباید به کشورهای مبدا آسیب برساند و حتی ممکن است پتانسیل توسعه را افزایش دهد.»

در این یادداشت به این موضوع اشاره شده است که بر اساس نمونه‌ای از ۳۵ کشور نوظهور و در حال توسعه و با داده‌های بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶، یک تحقیق تجربی انجام شده است. آن‌ها نوآوری را از طریق تعداد ثبت اختراعات در سازمان جهانی حقوق مالکیت معنوی اندازه‌گیری می‌کنند.

اختراعات مقیم تعداد اختراعاتی است که اداره ملی ثبت اختراعات هر کشور به ساکنان آن اعطا می‌کند. شاخص حفاظت از مالکیت معنوی در محدوده حداقل ۱.۰۸ تا حداکثر ۴.۵۴ متغیر است. برای نمونه در سال ۲۰۰۶ دو کشور با کمترین درجه حمایت، بنگلادش و ایران (با شاخص کمتر از ۲) بودند؛ درحالی‌که در همان سال مجارستان و بلغارستان دو کشور با بالاترین درجه حمایت (با شاخص بالاتر از ۴.۵) بودند. در همان سال، چین دارای شاخص ۴.۰۸ و شاخص هند ۳.۷۶ بود.

او با اشاره به اینکه یافته‌های تجربی نشان می‌دهد اقتصادهای در حال توسعه که با شاخص آی‌پی‌آر بیش از ۳.۶ مشخص می‌شوند، می‌توانند از اثرات مفید مهاجرت بر نوآوری استفاده کنند، گفت: «افزایش ۱۰ درصدی تعداد مهاجران در چین به افزایش ۱.۳ درصدی تعداد ثبت اختراع منجر می‌شود. همین افزایش در ایران به کاهش ۴.۶ درصدی تعداد ثبت اختراع منجر شده است. این نتایج نقش مشترک نهادها و مهاجرت را در ارتقای نوآوری و توسعه اقتصادی آشکار می‌کند.»

برگرفته ای از سایت ایندیپندنت فارسی، ۹ فوریه ۲۰۲۴