جمهوری اسلامی از چه کتاب‌هایی می‌ترسد؟

عرفان کسرایی*

در رمان ۱۹۸۴ اثر جورج اورول، تشکیلاتی وجود دارد به نام «پلیس مبارزه با جرائم فکری**» و وزارت حقیقت نیز با دستگاه تله‌اسکرین همه‌چیز را کنترل می‌کند. همه باید به این باور برسند که به‌جز آن‌چه حزب می‌گوید، هیچ چیزی درست نیست. اقدام هماهنگ و سراسیمۀ نهادهای مختلف حکومتی برای تشدید اسلامی‌سازی علوم، به‌خصوص پس از موج تظاهرات ضدحکومتی آبان‌ماه، بی‌شباهت به تصویری که جورج اورول از وزارت حقیقت ارائه کرده نیست.

در روزهای گذشته، معاون پژوهشی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی از بومی‌سازی (اسلامی‌سازی) علوم صحبت کرد و گفت: «یک کتاب درسی هم می‌تواند ابزار استعمار باشد. وقتی شما کتاب درسی را از یک کشور دیگر انتخاب و ترجمه می‌کنید، در حقیقت محتوای فرهنگی از آن کشور می‌آورید.»

معاون وزیر آموزش و پرورش حکومت اسلامی نیز از شکستن انحصار زبان انگلیسی و ورود زبان چینی در برنامه درسی مدارس سخن گفت.

تلاش برای اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها و تغییر محتوای درسی موضوع تازه‌ای نیست و بیش از چهار دهه سابقه داشته، اما تشدید و شتاب گرفتن این روند، به‌نوعی نشانگر هراس ایدئولوژیک حکومت از فرهنگ و آگاهی و دانش در جامعه ایرانی است.

هراس معرفتی از زیست‌شناسی تکاملی 

تیغ سانسور و محدودیت در جمهوری اسلامی شامل موضوعات بسیاری می‌شود، از فرهنگ و تاریخ گرفته تا موسیقی و شعر و فیلم و پوشش و البته علم. از بین شاخه‌ها و زمینه‌های گوناگون علم و فناوری، شاید هیچ شاخه‌ای چون زیست‌شناسیِ تکاملی و نظریه داروین، نهادهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را هراسان نکرده باشد.

وزارت ارشاد و یا نهادهای کنترل محتوای کتب درسی با معادلات ماکسول و نظریه‌های الکترومغناطیس و ریاضیات مشکلی ندارند، اما دریافته‌اند که برخی زمینه‌های علمی، پیامدهایی فکری به دنبال دارد که چندان برای حکومت مطلوب نیست.

عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، در شهريور ۱۳۹۸ با اشاره به تعطیلی «مدارسِ طبیعت» صراحتاً گفت که «به طور رسمی به بچه‌های مردم می‌گویند خلقتی وجود ندارد، همه تکامل است. داروین این طور نمی‌توانست شست‌وشوی مغزی به بچه‌‌ها بدهد. من به عنوان یک مسلمان تماشاچی باشم؟»

بنابراین تعجبی ندارد که مجوز کتاب‌های یووال نوح هراری (انسان خردمند، انسان خداگونه و…) لغو شود. در ماده ۴ آیین‌‌نامه اهداف، سیاست‌ها و ضوابط نشر کتاب دقیقاً همین هراس حکومت از نشر علم و آگاهی انعکاس یافته و از ممنوعیت انتشار کتاب‌هایی که به زعم جمهوری اسلامی «ترویج مادی‌گرایی فلسفی و اخلاقی و سبک‌های زندگی مخالف ارزش‌های اسلامی و اخلاقی» به شمار می‌روند صحبت شده است؛ کتاب‌هایی که در نگاه حکومت و بر اساس این آیین‌نامه، «تبلیغ و ترویج الحاد و اباحه‌‌گری، انکار یا تحریف مبانی و احکام اسلام و مخدوش‌ کردن چهره شخصیت‌هایی که از نظر دین اسلام محترم شمرده می‌شوند و تحریف وقایع تاریخی دینی که مآلاً به انکار مبانی دین منجر شود».

انسان‌شناسی و آموزه‌های زیست‌شناسی تکاملی انسان، منشأ فرهنگ و منشأ دین و باور در جوامع انسانی، به طور کلی از دید حکومت، در حیطه ممنوعه‌های فکری محسوب می‌شود. و احتمالاً دلیل آن این است که بر اساس ارزیابی نهادهای حکومتی، افراد با مطالعه کتاب‌هایی چون «انسان خردمند» یووال نوح هراری، دیگر زیر بار باورهایی چون ولایت فقیه و فقه و شفاعت و جهاد و تمام ارزش‌هایی که حکومت روی آن حساب کرده نخواهند رفت. مطالعه تاریخ تکامل انسان (به‌خصوص پس از انقلاب شناختی از هفتاد هزار سال پیش به این سو) به افراد خواهد آموخت که این مفاهیم، چیزی جز تخیلات و افسانه‌های ساختگیِ هموساپینس نیست و در این صورت دیگر نه صدور انقلاب معنا می‌دهد نه گسترش هلال شیعی نه اسرائیل‌ستیزی.

مطالعه آثار ریچارد داوکینز و این‌که بر اساس شواهد مولکولی دریابیم نیای مشترک ما و شامپانزه‌ها چیزی در حدود پنج تا هفت میلیون سال پیش در آفریقا زندگی می‌کرده، جایی برای باور به ستاد امر به معروف و نهی از منکر و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و ده‌ها و صدها بنیاد ریز و درشت (با بودجه سالانه حدود ۲۵۵۰ میلیارد تومان) باقی نخواهد گذاشت.

بنابراین نباید حیرت کرد که چرا حکومت از ترویج این آموزه‌ها هراس دارد و تیغ ممیزی و سانسور را دقیقاً روی این مباحث و کتاب‌ها آخته است.

علوم انسانی؛ پاشنه آشیل

پایه دیگر هراس ایدئولوژیک حکومت، علوم انسانی است. علی‌اکبر ولایتی، رئیس هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی، جایی گفته بود «متأسفانه بعد از دارالفنون، فرهنگ ما غربی شد و خیلی سخت است که جامعه‌شناسی و روان‌شناسی را از فرهنگ غرب رها کنیم».

تلاش برای اسلامی‌سازی محتوای کتب درسی از نظر تاریخی به سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ و ماجرای انقلاب فرهنگی بازمی‌گردد که قرار بود با «تحول محتوایی در رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی بر مبنای ارزش‌های اسلامی» دانشگاه را از عناصر غربی پاکسازی کند.

جمهوری اسلامی در این سال‌ها ده‌ها نهاد و کارگروه و شورا تشکیل داده و از شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم گرفته تا برنامه «افق ۱۴۰۴» و یا سند ۷۴ صفحه‌ای نقشه جامع علمی کشور تنها یک هدف را دنبال کرده است: اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها.

در بی حاصل بودن این تلاش‌ها همین بس که با گذشت چهار دهه، هر بار از شورا و کارگروه و سند جدیدی رونمایی می‌شود که نشان می‌دهد دانشگاه‌ها و محتوای کتب درسی علوم انسانی هنوز اسلامی نشده‌اند.

هراس از زبان انگلیسی

علی خامنه‌ای در سال‌های اخیر جایی گفته بود: «متأسفانه در برخی مواقع به جای ترویج زبان فارسی، زبان انگلیسی ترویج می‌شود و اکنون کار به جایی رسیده است که آموزش زبان انگلیسی به مهد کودک‌ها کشیده شده است.» روح‌الله خمینی نیز نظر مثبتی به زبان انگلیسی نداشت و در سخنان خود از خائن‌هایی نام برده بود که به تعبیر او در زمان سابق به دنبال ترویج زبان انگلیسی بودند.

همان‌گونه که در جریان اعتراضات خونین آبان ۱۳۹۸، بحث آموزش زبان چینی در مدارس مطرح شد، پیشتر در کشاکش اعتراضات خونین ۱۳۹۶ نیز خبر ممنوعیت تدریس زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی ایران منتشر شده بود. دقیقاً در دی ماه سال ۹۶، دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش گفته بود تدریس زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی دولتی و غیردولتی در ساعات رسمی یا غیررسمی ممنوع است و در صورت مشاهده با آن برخورد خواهد شد.

این همزمانی بین اعتراضات و این‌که حکومت تقریباً در همان زمان دوباره به یاد محدود کردن آموزش زبان و اسلامیزه کردن کتب درسی می‌افتد، ممکن است در نگاه اول تصادفی به نظر برسد، اما بیانگر عمق نگرانی و هراس ایدئولوژیک حکومت از نسلی است که کمترین اشتراک عقیدتی و ارتباط فرهنگی با حاکمیت احساس نمی‌کند.

* پژوهشگر فلسفه در دانشگاه کاسل آلمان و مدیر بخش فلسفه و تکنولوژی مرکز ترویج جامعه باز است.

**Thoughtcrime

برگرفته از سایت رادیو فردا

۲۳ آذر ۱۳۹۸ – ۱۴ دسامبر ۲۰۱۹