شیرین عبادی در یادداشتی برای دویچه وله به زیانهای عمومی انتشار اخبار جعلی پرداخته است. از نظر او وقتی اطلاعات غلط درباره من یا شما منتشر میشود، فقط من و شما قربانی نیستیم، دریافتکننده این اطلاعات جعلی هم قربانی است.
روز ۱۴ دسامبر سال گذشته یکی از دوستانم توییتی را دیده بود که در آن نوشته بود: «شیرین عبادی در گفتوگو با دویچهوله گفت: با کمک اروپا در آینده نزدیک ایران را تجزیه خواهیم کرد». کسی که این توییت را نوشته بود و عکس من را هم پیوست آن کرده بود، یک کاربر ناشناس بود و حرفش برای دوست یا دوستان معتبر نبود ولی عبارت « در گفتوگو با دویچهوله» میتوانست آنها را کنجکاو کند.
من روز ۱۲ دسامبر یعنی دو روز قبل سخنران افتتاحیه نشستی بودم در شهر بروکسل با عنوان «آینده اقوام در ایران». گزارش سخنرانی من در سایت دویچهوله منتشر شده بود. دویچهوله یک خبرگزاری رسمی معتبر است که در آلمان فعالیت میکند.
محور سخنرانی من حقوقبشر در ایران بود و سعی کردم مقامهای اروپایی را به تمرکز و توجه بیشتر به وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران دعوت کنم. در همان سخنرانی تاکید کردم که یکی از موارد نقض حقوقبشر این است که جمهوری اسلامی با زدن اتهام «تجزیهطلب» بر پیشانی اقوام ایرانی، آنها را سرکوب میکند.
شاید در آن لحظه فکر نمیکردم که دو روز بعد در فضای مجازی خودم متهم به تجزیهطلبی و حمایت از تجزیه ایران میشوم. آنچه درباره من رخ داده بود، نمونه روشن «تحریف واقعیت» بود.
کسانی که دنبال تحریف واقعیت هستند، کارشان چندان دشوار نیست. آنها متن را دستکاری میکنند، واژهها را جابجا میکنند، جمله جدید میسازند و بعد این جمله جدید را در کنار یک منبع رسانهای معتبر میگذارند و در نهایت آن را از قول یک فرد نقل میکنند. این چند مرحله که مثل بستهبندی مواد غذایی میماند، انگار یک بسته فستفود را برای مخاطب آماده میکند و میفرستد در جهان و فضای مجازی.
من میدانم که دوستان زیادی این خبر را تکذیب کردند، در توییتر از کسانی که این حرف را به من نسبت داده بودند، منبع و لینک خواستند ولی آیا همه کسانی که این خبر را دیدند، چنین کاری کردند؟شخصا بعید میدانم.
کار خیلی سختی هم نیست. فرض کنید شما زمانی که آن خبر را به نام من میدیدید، میتوانستید در سایت دویچهوله دنبال چنین خبری بگردید یا اینکه جمله را به نام گوگل کنید یا اینکه دنبال متن سخنرانی من در گوگل بگردید. با چند دقیقه جستجو میتوانستید متوجه بشوید که این خبر درست نیست ولی ممکن است بعضی وقت نداشته باشند، حوصله نداشته باشند، یادشان رفته باشد، به کاربری که حرف جعلی را به نام منتشر کرده، اعتماد داشته باشند، اصلا از من خوششان نیاید و دوست داشته باشند این حرف جعلی را برای تخریب من برای دیگران هم بفرستند، پس راه مقابله با تحریف واقعیت هم خیلی دشوار است. شاید ماهها و بارها باید توضیح داد تا دیگران متوجه بشوند این خبر جعلی بوده و واقعیت ندارد.
آسانی جعل، دشواری تکذیب
میخواهم بگویم همان اندازه که کار افرادی که واقعیت را تحریف میکنند، آسان است، کار ما برای تکذیب و توضیح دشوار است. یک دروغ هزار مشکل ایجاد میکند و با یک مشکل، شاید هزار دروغ زاده میشود. این چرخه خطرناک و پیچیده در سالهای اخیر یکی از دشوارترین کارهای رسانهها بوده است. برای حقوقدانان هم زوایا و پیچیدگیهای تازهای ایجاد کرده است.
من شخصا تجربههای زیادی در زمینه جعل واقعیت و انتشار اتهامات علیه خودم از طرف جمهوری اسلامی داشتم. جمهوری اسلامی یک حکومت متخصص در زمینه تحریف واقعیت است.
نه تنها درباره من که در بسیاری از پروندههایی که در دوران حضورم در ایران با آنها برخورد کردم یا پس از آن در خارج از ایران تعقیب کردم، اغلب اتهامات با تحریف واقعیت و درست کردن برچسبهای نامعتبر و اظهارات فاقد اعتبار حقوقی، آماده میشدند و در رسانهها تبلیغ میشدند و بعد احکام قضایی هم مستند به همین واقعیتهای تحریفشده صادر میشدند.
بنابراین ما در جمهوری اسلامی همواره با یک تلاش سیستماتیک تحریف واقعیت که روکش حقوقی و قضایی هم به خود گرفته، مواجه بودهایم ولی در سالهای اخیر با گسترش شبکههای اجتماعی و مشارکت بیشتر بخشهای مختلف جامعه، روند تحریف واقعیت از فضای سیاسی و حکومتی به فضای اجتماعی و شهروندی هم سرایت کرده است. در این مسیر متاسفانه شهروندانی که در تحریف واقعیت مشارکت میکنند، ابزار تبلیغ حکومتها میشوند. این خطر را باید جدی گرفت و دربارهاش فکر کرد.
من در جریان هستم که به موازات و بر علیه این روند نامناسب و خطرناک، تلاشهای گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی در جریان است. سایتهایی برای چک کردن واقعیت و ارزیابی اطلاعات تشکیل شده و به اصطلاح fact checking میکنند. برخی کمپینهای آموزشی و مجازی هم راه افتاده است تا به مردم آموزش دهند چطور میتوانند در مقابل تحریف واقعیت و اخبار جعلی کمتر آسیبپذیرتر باشند.
در فضای رسانهای فارسی زبان این تلاشها خیلی سابقه ندارد و دو سه سالی است که جدیتر گرفته میشود. کمپین «ما شهروندان دیجیتال» به همت سازمان «خانه آزادی» و مشارکت جمعی از کارشناسان و روزنامهنگاران در حال فعالیت است، یکی از این نمونه تلاشهاست که میکوشد به مردم در این زمینه آگاهیبخشی کند.
من بر اساس تجربه شخصیام در مواجهه با تحریف واقعیت و اخبار جعلی که به نام خودم منتشر شده است، میتوانم بگویم که کار چنین کمپینهایی و رسانههایی که در زمینه راستیآزمایی کار میکنند، خیلی مهم و ضروری است. مهمتر از آن اما مشارکت مردم است. من فکر میکردم در فضای کنونی باید تمرین مسئولیتپذیری کنیم تا از قربانی شدن افراد به خاطر اطلاعات غلط جلوگیری کنیم. وقتی اطلاعات غلط درباره من یا شما منتشر میشود، فقط من و شما قربانی نیستیم، کسی که این اطلاعات را دریافت میکند هم قربانی نشر اطلاعات نادرست میشود، چون در مسیر قضاوت و ارزیابی نادرست و نتیجهگیری ناصواب قرار میگیرد. بنابراین مسئولیتپذیری ما در این زمینه، یک کمک و وظیفه اجتماعی است. این وظیفه اجتماعی را از همین امروز میتوانید انجام بدهید. با نوشتن تجربههایتان، با مشارکت در کمپینها، با نفرستادن اخبار بدون منبع و نامعتبر برای دیگران، با چک کردن خبرها، قدم اول را همین امروز بردارید، راه طولانی است.
برگرفته از سایت دویچه وله فارسی
۴ بهمن ۱۳۹۸ – ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰