سرنوشتی اندوه‌بار و پندآموز

فرشاد قربانپور / روزنامه نگار

در اخلاق ملی ما همیشه دیگری مقصر است. ناکامی‌های خود را ناشی از دسیسه دشمنان دانسته، خود را حق و دیگران را ناحق پنداشتیم.

در این نگاه یک پیش‌فرض وجود دارد. اینکه ما هیچگاه نپذیرفتیم اگر دشمنان ما توانستند بر ما پیروز شوند به دلیل تلاش کمتر ما بود. اگر آنها بر ما پیروز شدند پس ما به نسبت، هوشمندی کمتری به خرج دادیم. اگر با خیانت مواجه شدیم بدون شک رگه‌های خیانت در میان خودمان بود، چرا که پیشفرض خیانت، وابستگی خائن به جبهه خودی است. دیگری که امکان خیانت به ما را ندارد.

در دوره افول ما، کمتر پیش آمده که مقصر واقعی شکست‌هایمان را در خود جستجو کنیم. وقتی پیروز می‌شویم هر کسی از هرجایی خودش را عامل این پیروزی می‌داند اما در شکست‌ها برعکس، فقط دیگری مقصر است. در تواریخ آمده است شکست ایرانیان از اعراب در پی خیانت در جنگ اَنبار و قادسیه بود. بابک خرمدین نیز با خیانت افشین شکست خورد. 

گشایش دروازه البرز به سوی لشکریان مغول نیز در اثر همکاری کبودجامه‌گان استرآباد بود. همچنین شکست ما از روسیه و ننگ ترکمانچای نیز در اثر سوء عملکرد عباس میرزا و میرفتاح بود. بنابراین در هیچ خیانتی، دیگری نقش نداشت. بلکه این خودِ درونی ما بود که طبع خیانت‌پیشه‌اش را در کف اخلاص گذاشت.

چند روز پیش کتاب نگاهی از درون به جنبش چپ را می‌خواندم.

روایت اعدام ایرج فرهومند از اعضای حزب رنجبران در ابتدای جنگ عراق با ایران، گویی که آینه‌ای از تاریخ ماست، این روایت از زبان ایرج کشکولی خود گواهی است بر فقدان تعقل و خیانت‌پیشگی ما. قصد ندارم دست به تحلیل ببرم، بنابراین متن واژه به واژه از کتاب نگاهی از درون به جنبش چپ، گفت‌وگوی حمید شوکت با ایرج کشکولی نقل شده است.

صفحه‌های ۲۲۰ تا ۲۲۳/ نشر اختران ۱۳۰ 
….. 
با شروع جنگ «دهلران یکی از نقاطی بود که ارتش ایران از ما نیروی متخصص می‌خواست… در سه راه دهلران پلی وجود داشت که آن سوی پل نیروهای عراقی متمرکز بودند و از آنجا دهلران را زیر آتش می‌گرفتند. 

به همین دلیل هم پیشرفت نیروهای ارتش را فلج کرده و  هم در کار جمع‌آوری محصول دهقانان اختلال ایجاد می‌کردند. تنها راه حمله نیروهای ارتش ایران به نیروهای عراق، گذشتن از این پل بود… تنها پل موجود از لحاظ استحکام قدرت آن را نداشت که تانک‌های ارتشی از روی آن عبور کنند…فرماندهان ارتش ایران به این نتیجه رسیده بودند که به هر قیمت بایستی نیروهای عراق را از آن منطقه بیرون برانند. 

بر این اساس اعلام کردند که به مهندسان راه‌سازی نیاز فوری دارند تا  امکانی برای عبور تانک‌های ارتش پیدا کنند…یکی از اعضای حزب رنجبران به نام ایرج فرهومند را به ارتش ایران معرفی کردیم… فرهومند تحصیلات خود را در رشته راه‌سازی در آمریکا به پایان رسانده و تخصصش را در بخش محاسبه پل‌سازی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا گرفته بود. 

او در ادامه بررسی‌های علمی، در رشته سنجش زلزله و محاسبه خطرات آن برای نیروگاه‌های اتمی در فرانسه کار می‌کرد. برخی از تحقیقات علمی او در این زمینه هنوز «سال هفتاد و شش» در دانشگاه برکلی کالیفرنیا تدریس می‌شود… ایرج فرهومند موفق شد در ظرف چند روز، با محاسبه‌های دقیق برای زدن پایه‌های اضافی به زیر پل، این امکان را فراهم آورد که تانک‌های ارتش… از روی پل عبور کنند… 

نیروهای ایرانی موفق شدند صدمات سنگینی به ارتش عراق وارد سازند… من شنیدم که فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران همه شیفته او شده بودند… 

اما او سرنوشت تلخی داشت… او را به عنوان عضو حزب رنجبران شناسایی و دستگیر کردند… آنطور که شنیدیم، فرمانده اصلی منطقه دهلران، یک افسر ارتش عضو حزب توده ایران بود. او احتمالا پس از مدتی با نظرات سیاسی ایرج آشنا شده و پی می‌برد که عضو حزب رنجبران است. وی به خاطر جلوگیری از نفوذ حزب رنجبران… ایرج فرهومند را به عنوان عامل نفوذی به کمیته انقلاب اسلامی منطقه دهلران معرفی می‌کند… خبر دستگیری او… در منطقه پیچید… او را اعدام می‌کنند.

در مورد… فرهومند نکته قابل توجه دیگری نیز وجود دارد. سالها پس از  مرگ او ایران با دولت فرانسه تماس گرفت تا یکی از متخصصان خود را برای ارزیابی از موقعیت نیروگاه اتمی بوشهر و سنجش زلزله و خطرات آن برای نیروگاه به ایران اعزام کند. دولت فرانسه در پاسخ به این درخواست اعلام کرده بود که متخصصان در این رشته در جهان انگشت شمارند. یکی از آنها یک ایرانی به نام ایرج فرهومند است که مدتی در نیروگاه‌های اتمی فرانسه به کار اشتغال داشته و تا آنجا که دولت فرانسه اطلاع دارد مدتی است به ایران بازگشته است!»

این است تاریخ ما و تلاش خستگی ناپذیرمان  برای نابودی خویشتن.

برگرفته از سایت ایران امروز

۲۷ خرداد ۱۳۹۹ – June 16th, 2020